خورشید دهم از آسمان امامت غروب می کند و شیعه داغ دار پدر بزرگ حضرت صاحب الزمان است. امام علی النقی علیه السلام امام پاکی ها عجیب مظلوم است. شاید اندکی کم توجهی ما شیعان به عظمت این شخصیت والا مقام زمینه را برای گستاخی دشمن بر این امام عزیز ایجاد نموده است. بین امامان (که البته همه شان نور واحد اند) هر کدام به عنوانی بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. فرقه های مختلف غیر دوازده امامی شیعه تا امام هفتم را می شناسند و پیروان امام رضا علیه السلام تا حضرت صاحب کمتر از پیروان باقی ائمه هستند. از طرفی نیز توجه خاص شیعه خصوصا شیعیان قدرتمند ایران به حضرت امام رضا علیه السلام و به طبع حضرت ابن الرضا امام جواد علیه السلام قدری از مهجوریت این دو امام بزرگوار کاسته است. از طرف دیگر توجه ما به این که امام ما در این عصر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است ایشان را پیش از هر امام دیگر جلوی چشمان ما می آورد و حضرت اباالحجه امام حسن عسکری علیه السلام که پدر امام ماست بازهم توجه خاص ما شیعیان را به دنبال داشته. اما در این میان حضرت امام علی النقی نسبت به دیگر ائمه لااقل در اذهان عمومی شیعیان قدری کمتر مورد توجه قرار گرفته. البته صرفا در اذهان عمومی! و الا در مجامع علمی، مضامین بلند فرمایشات آن امام خصوصا در زمینه امام شناسی دانشمندان را به وجد آورده و شگفت زده می کند.
تنها نگاهی به زیارت جامعه کبیره که آن حضرت برای جهان تشیع به یادگار گذاشته است کافی است تا عالمان در مضامین بلند عرفانی آن حیرت زده شوند.
در عهد معتصم، سال ۲۲۰ بود كه حضرت جواد الائمه را در بغداد با سم شهيد کردند. حضرت امام هادی در آن ایام در مدينه بود و به امر خدا و معرفى امامان گذشته به امامت رسيد تا آنکه زمان حکومت متوكّل عباسی فرارسيد. متوكّل در سال ۲۴۳ به يكى از امراى دولت خود ماءموريت داد كه حضرت امام هادی را از مدينه به سامرّا – كه آن روز پايتخت و عاصمه خلافت بود – جلب كند و نامه اى به ظاهر مهرآميز و با كمال تعظيم (!!) به آن حضرت نوشت و تقاضاى حركت و ملاقات نمود. لکن بعد از ورود آن حضرت به سامرّا، آن وجهه پلید خود را نشان داده و هرچه مى توانست در اذيت و هتك حرمت آن حضرت کوشید! بارها برای قتل يا هتك، به امر او امام را احضار كرده و خانه حضرت را را تفتيش نمودند.
متوكّل ملعون در دشمنى با خاندان رسالت در ميان خلفاى عباسى نظير نداشت. به ويژه با اميرالمومنین على عليه السلام عناد خاصی داشت و آشكارا زبان کثیفش را به ناسزا گفتن به وصی رسول الله باز می کرد. او مردک دلقکی را اجیر کرده بود تا در بزم هاى گناه دربار به حضرت هتاکی کند و او بخندد.
آن خلیفه ملعون در سال ۲۳۷ هجرى امر كرد تا گنبد و بارگاه حضرت امام حسين عليه السلام و خانه هاى اطراف حرم را با خاک يكسان کنند و آب ببندند و زمين قبر مطهر را شخم بزنند و زراعت كنند! به خیال این که به كلى اسم و رسم آن مزار فراموش شود.
امام مظلوم ما با چنین فرد نامردی هم عصر بود! آری در زمان متوكّل وضع زندگى سادات علوى – كه در حجاز بودند – به مرحله رقت بارى رسيده بود! تا جایی که می گویند زن هاى علویه حتی لباس مناسبی برای پوشیدن نداشتند. نقل شده است عده اى از ايشان يك چادر كهنه داشتند كه وقت نماز آن را به نوبت مى پوشيدند تا نماز بخواندند.
و در این وضع امام هادى عليه السلام به شكنجه و آزار متوكّل صبر مى نمود و البته با تمام فشارها با درایت و تدبیر حضرت هیچ کدام از امورات مسلمین روی زمین نمی ماند!
پس از متوکل منتصر، مستعين و معتز در دوره های کوتاهی روى كار آمدند و در آخر به دسيسه معتز (علیه العنه)، آن حضرت مسموم و شهيد شد.

عمار علیدوست