ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی/دل بیتو بهتنگ آمد وقت است که بازآیی…؛ همه سوزوگداز ما، از فراق تو و همه پریشانی و پریشانحالی ما از هجران توست و حرمان از فیض دیدار دلسوخته، قلب شکسته و چشمان اشکباراست. و اینهمه در انتظار روی توست.آوای کوهساران و نوای عندلیبان و خروش امواج چشمهساران، به امید حضور توست.طراوت شبنم، لطافت شکوفه و شکفتن غنچه، به شوق دیدار توست.جمال گل و وفای بلبل، پرتویی از زیبایی توست. شمیم یاس وصفی یاسمن، از عطر و موی توست. حیات گیتی، شادابی و شیرینی زندگی، به امید وصال توست.
مهدیا! رنج هجرانت را با هیچ واژهای نمیتوان وصف نمود. مگر سخن رسولالله صلیالله علیه وآله که (برترین اعمال امت من انتظار گشایش است) و سخن یا وفادار ایشان امام علی علیهالسلام (محبوبترین کارها نزد خدا، انتظار گشایش) است.
نگارا در آتش فراقت، چنان میسوزیم که خاکسترمان میل آتشافروزی دارد و چنان میگرییم که اشک دلمان، فریاد برمیآورد، آنگونه که ملکوتیان بر پریشانی و حیرانی ما، به مهربانی، به گرد دامان رب خویش، دست نیاز میگشایند و حضورت را طلب مینمایند، که این مهربانی، خود، اشک دیگری را میطلبد.
دلبرا میل آن دارم که آتش عشق و عطش شوقمان را از سرچشمه زندگی وصفی خویش، سیراب نمایی و شرنگ تلخکاممان را، با حلاوت یاقوت لبان خود، در نسیم دیدار، آرام بخشی و همه غمهای نهفته در نهانخانه دل را با لبخندی از لعل لبانت به خمخانه آسمانی، مبدل گردانی، اگر تو بیایی، خاک رهت را برای شفای همه دردهایمان، بسان مرهمی بر خواهیم گرفت و به تبرک بر صحن سینهمان خواهیم افشاند و بر تربت نیای تو، سالار شهیدان-حسین علیه السلام-سجده سپاس خواهیم گزارد.صاحبا! دوست داریم دل ناآرام ما را با نگاه خمارت، بنوازی مروارید دیدگان را با دست مهربانت، بچینی و در کویرستان خشک یاس و کوهستان هراسناک زندگی، دستمان را بگیری و به سرچشمه زلال حیات رهنمون سازی، تا جرعهای از شراب محبت تو را در ساغر شکسته بریزیم و مست ولای تو شویم و در ولای تو بیارامیم.
ای مقتدا همه اهل زمین و زمان، در صف نیاز یکپارچه ایستادهاند تابه اقتدای تو، در مقابل کعبه جان، نماز عشق بخوانند و سرود آزادی و ترانه رهایی انسان را در سرتاسر گیتی، سر دهند. دلدارا اگر تو بیایی، حرم دل را از وجود اغیار، خواهیم پیراست و زنگار ظلمت و نادانی را به نور رخ و روان تو، خواهیم زدود و ناپاکی جان را با زلال عصمت و طهارت وجود شریف تو، تطهیر خواهیم نمود.چراکه تو از تبار خورشیدی و از خاندان مهر و عصمت، همان پاکانی که خدا و قرآن، بدین گونه توصیفشان نمود ((انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهلالبیت ویطهرکم تطهیرا)).
خداوند متعال چنین میخواهد که پلیدی را از شما خاندان پیامبر، دور سازد و شما را پاک گرداند. اگر تو بیایی! خون خویش را، نثار مقدمت مینماییم، چرا چنین نباشد، حالآنکه، گلهای قایم هستی، پرپرشاند و چراغهای آویخته از شادمانی، در تندبادی از ستم شکستند، جز خون، چه چیزی بهای مقدم تو خواهد بود؟ ای بازمانده خوبی، ای وارث خون خدا.
عذرا انصار – استاد درس اخلاق حوزههای علمیه خواهران قم