پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلامالله علیها، حسین بن علی علیه السلام بنابر قول مشهور در روز سوم شعبان سال چهارم هجرت در مدینه به دنیا آمدند و در منابع اهل سنت آمده است که رسول خدا(ص) در میان اهل بیت خود، حسن و حسین علیهما السلام را بیش از بقیه دوست داشتند و این علاقه چنان بود که گاه با ورود آن دو به مسجد، خطبهشان را ناتمام میگذاشتند، از منبر پایین میآمدند و آنان را در آغوش میکشیدند. رسول خدا صلوات الله علیه و آله فرمودند « حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه، أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا؛ حسین از من است و من از حسین هستم. خدا هر که حسین را دوست بدارد، دوست دارد.» (انساب الاشراف، ج۳، ص۱۴۲)
در بیشتر منابع حدیثی، تاریخی و رجالی از شباهت امام حسین علیه السلام به پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله سخن گفته شده و در روایتی شبیهترین فرد به ایشان دانسته شده اند.
از زبان پیامبر صلوات الله علیه و آله روایات متعددی در فضائل امام حسین علیه السلام نقل شده است از جمله اینکه فرمودند «حسن و حسین سرور جوانان بهشتاند» و این روایت که « بر سمت راست عرش نوشته است «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است» و یا این روایت که «هر کس این دو (حسن و حسین) را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است».
از امام حسین علیه السلام کرامتهای زیادی نقل شده است و در برخی روایات ویژگیهایی متمایز برای امام حسین علیه السلام برشمرده شده از جمله اینکه در روایات آمده است خداوند شفا را در تربت حسین علیه السلام و استجابت دعا را کنار قبر و زیر قبه ایشان قرار داده است. در کتاب الخصائص الحسینیة بیش از سیصد ویژگی اختصاصی برای امام حسین علیه السلام برشمرده شده است.
اگرچه که روایات زیادی از امام حسین علیه السلام بیان نشده است اما در رابطه با خصوصیات اخلاقی ایشان نقل شده است که با مسکینان مینشستند، دعوت آنان را میپذیرفتند، با آنان غذا میخوردند، آنان را به خانه خود دعوت میکردند و آنچه در منزل داشتند از ایشان دریغ نمیکردند. در روایتی نقل شده است که روزی نیازمندی از ایشان درخواست کمک کرد، امام که در حال نماز بودند نمازشان را کوتاه کردند و هر چه داشتند، به او دادند.
عيّاشى به سند معتبر روايت كرده است كه روزى حضرت امام حسين عليه السّلام به جمعى از مساكين گذشتند كه عباى خود را روی زمین پهن کرده و نشسته بودند، نان خشكى در پيش داشتند، چون به ايشان رسيدند آن حضرت را دعوت كردند، حضرت از اسب فرود آمدند و فرمودند خدا متكبّران را دوست نمىدارد، و نزد ايشان نشستند و با ايشان غذا خوردند؛ سپس فرمودند چون من اجابت شما كردم، شما نيز اجابت من بكنيد، و ايشان را به خانه بردند و به خادم خود گفتند هر چه براى مهمانان عزيز ذخيره كرده اى حاضر ساز، و ايشان را ضيافت كردند و انعامات فرموده روانه كردند.
ابن شهر آشوب روايت كرده است كه چون اسامة بن زيد به مرض منجر به مرگ بیمار شد، امام حسين عليه السلام به عيادت او رفتند و او را اندوهناك يافتند، حضرت فرمودند: اى برادر سبب اندوه تو چيست؟ گفت: شصت هزار درهم قرض دارم و اندوه من از آن است، حضرت فرمودند قرض تو بر من است، گفت مىترسم بميرم، حضرت فرمودند پيش از مردن تو قرض تو را ادا مىكنم، و چنين كردند. (جلاء العيون، المجلسي ،ص:۵۰۱)
امام حسین(ع) بسیار بخشنده بودند و به گشادهدستی شناخته میشدند و به قدری زاهدانه زندگی می کردند که عبدالله بن عبيد ميگويد ایشان با پاى پياده بيست و پنج حج بجاى آوردند در صورتى كه اسبهاى نيكوئى در كاروان آن بزرگوار بود.
ابن شهرآشوب در كتاب مناقب مينويسد روز عاشورا اثر پینه بر پشت مبارك امام حسين عليه السّلام مشاهده شد، وقتى از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام راجع به آن اثر جويا شدند فرمودند آن اثر كيسه هاى غذائى است كه حضرت بدوش ميگرفتند و براى بيوه زنان و يتيمان و بینوايان ميبردند.
همچنین ابن شهر آشوب روايت كرده است كه حضرت امام حسين عليه السّلام فرمودند بهترين اعمال بعد از نماز، داخل كردن سرور در قلب مؤمن است به صورتی كه متضمّن گناه نباشد، به درستى كه من ديدم روزى غلامى با سگى طعام مىخورد، من از سبب آن پرسيدم گفت: يابن رسول الله من مغمومم مىخواهم او را شاد گردانم، شايد شادى او موجب شادى من گردد، زيرا كه مالكى دارم يهودى و مىخواهم از دست او نجات يابم.
ابن شهر آشوب ادامه این روایت را چنین نقل می کند که حضرت چون اين سخن را از غلام شنيدند، به نزد يهودى كه مالك او بود رفتند و فرمودند دويست دينار طلا مىدهم كه غلام خود را به من بفروشى، يهودى گفت من غلام را فداى گامهاى شما كردم كه برداشتهاید و به خانه من آمدهاید، و اين باغ را نيز به او مىدهم، و مال را به شما پس مىدهم، حضرت فرمودند مال را به تو بخشيدم، يهودى گفت قبول كردم و به غلام بخشيدم، حضرت فرمودند غلام را آزاد كردم و مالها را به او بخشيدم، زن يهودى گفت من مسلمان شدم و مهر خود را به شوهرم بخشيدم، يهودى گفت: من نيز مسلمان شدم و اين خانه را به زن خود بخشيدم. (جلاء العيون، المجلسي ،ص:۵۰۵)
روايت شده است که هرگاه امام حسين عليه السّلام در مكان تاريكى مىنشستند مردم بوسيله نورانيت صورت و گردن مباركشان بطرف آن حضرت ميرفتند! در كتاب كشف الغمه از انس بن مالك روايت مي كند كه گفت من در حضور امام حسين عليه السّلام بودم كه كنيزكى از كنيزان آن حضرت بحضور آن بزرگوار آمد و يك شاخه ريحان تقديم نمود. امام حسين عليه السّلام به وى فرمودند من تو را در راه خدا آزاد كردم. من به آن حضرت گفتم: يك كنيز را براى يك شاخه ريحان آزاد مينمائید؟ ایشان فرمودند خدا ما را اين طور پرورش داده است زيرا در (قرآن، سوره نساء آيه- ۸۶) ميفرمايد هر گاه بشما درودى گفته شد، شما نيكوتر از آن را يا عين آن را تلافى نمائيد و بهتر از اين شاخه ريحان آزاد نمودن اين كنيز بود.