پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلاماللهعلیها، در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که موضوع آنها، “بشارت” و “تصدیق” است؛ آن هم نسبت به پیامبران و کتابهای آسمانی.
همه پیامبران نسبت به حقانیت انبیا و اوصیا و کتابهای آسمانی که قبل یا بعد از آنان آمده یا میآیند، هم تصدیقکننده و هم بشارتدهنده هستند و به اصطلاح، یکدیگر را تأیید و تصدیق میکنند.
☆آفرینش و خلافت آدم (ع)
خداوند به فرشتگانش از آفرینش موجودی جدید و خاص، خبر میدهد که قرار است “خلیفه خدا” در روی زمین باشد:
«انی جاعل فی الأرض خلیفه» (بقره/۳۰) و سپس دستور صادر میکند که بعد از دمیده شدن روح به کالبد نخستین بشر (حضرت آدم) به پیشگاه آن “خلیفه الله” سجده داشته باشند (حجر/۲۹؛ص/۷۲) و اینکه سرپیچی از حکم پروردگار و عدم سجده، مجازاتش سقوط و رانده شدن است؛ همان طور که ابلیس آن موجود جنی که چندین هزار سال به درگاه الهی عبادت کرده بود، به علت عجب و غرورش، مقام و جایگاه قدسی حضرت آدم (ع) را به رسمیت نشناخت و لذا از بارگاه الهی و بهشتی رانده شد (اعراف/۱۳؛حجر/۳۴ و ۳۵؛اسراء/۶۳؛ص/۷۷و ۷۸).
☆گسترش بشر
پس از سکونت حضرت آدم (ع) و حضرت حوا (س) در زمین، و ولادت فرزندان و نوادگان آنها، تعداد و نفرات انسانها بیشتر شده و آرام آرام برخی از آنها محل سکونت خود را تغییر دادند. تا زمانی که حضرت آدم (ع) زنده و در قید حیات بود، امور دینی و زندگی فرزندانش را مدیریت میکرد و به راهنمایی آنان میپرداخت.
آن حضرت پیشاز رحلت، از میان نسل خود (آن هم به فرمان الهی) پسرش “شیث” را به عنوان وصی و جانشین تعیین کرد و به همگان وعده داد که: در آینده، پیامبری به نام “نوح” خواهد آمد و همگی باید از شریعت وی تبعیت کنند.
☆ارسال رسل و انزال کتب
خداوند متعال در راستای هدایت بشریت، از میان انسانها، صالحترین افراد را به عنوان پیامبر و جانشین رسول (انبیا؛ اوصیا) برگزیده است. (آل عمران/۱۶۴؛توبه/۱۲۸) تعداد انبیای الهی بر اساس روایات صد و بیست و چهار هزار پیامبر است که ۳۱۳ نفر آنان به مرتبه رسالت (رسول مرسل) رسیدهاند و از بین رسولان مرسل نیز پنج نفرشان “اولوالعزم” هستند.
برخی از رسولان الهی، یک “وصی” و تعدادی هم دارای چندین وصی میباشند.
نخستین پیامبر خدا، حضرت آدم (ع) و آخرین و برترین رسول الهی نیز حضرت محمد (ص) هستند.
☆اولواالعزم
پیامبران مرسلی که صاحب شریعت و کتاب آسمانی هستند، عبارتاند از حضرات عظام: نوح؛ ابراهیم؛ موسی؛ عیسی و محمّد صلوات الله علیهم اجمعین و آخرین فرد از انبیا و برترین شخص از گروه رسولان هم نبی مکرم اسلام، حضرت محمد بن عبدالله (ص) میباشد.
☆میثاق الهی
خداوند متعال در موضوعات گوناگونی، از افراد و گروههایی “عهد و پیمان” گرفته است که فعلاً مورد بحث اصلی ما نیست، اما آنچه که مرتبط میباشد، گرفتن میثاق از دو گروه است:
۱_ پیامبران ۲_ علمای اهل کتاب.
☆آیات پیمان
و اذ أخذ الله میثاق النبیین لما اتیتکم من کتاب و حکمه ثم جائکم رسول مصدق لما معکم لتومنن به لتنصرنه، قال ءاقررتم و اخذتم علی ذالکم اصری، قالوا اقررنا، قال فاشهدوا و انا معکم من الشاهدین؛ و [یاد کنید] هنگامی که خدا از همه پیامبران [و امتهایشان] پیمان گرفت که هرگاه کتاب و حکمت به شما دادم، سپس [در آینده] پیامبری برای شما آمد که آنچه را [از کتابهای آسمانی] نزد شماست تصدیق کرد، قطعاً باید به او ایمان آورید و وی را یاری دهید. [آن گاه خدا] فرمود: آیا اقرار کردید و بر این [حقیقت] پیمان محکم مرا [به صورتی که به آن وفا کنید] دریافت نمودید؟ گفتند: اقرار کردیم. فرمود: پس [بر این پیمان] گواه باشید و من هم با شما از گواهانم. (آل عمران/۸۱)
*امتها
هر یک از پیروان انبیای الهی، موظف و مکلف هستند که از “حق و حقیقت” پیروی کنند؛ اما تکلیف قشر دانشمند و به ویژه علمای دینی آنان، بیشتر و سنگینتر است.
یکی از شگفتیهای زندگی قومی مثل “بنی اسرائیل” کشته شدن تعدادی از پیامبران به تحریک گروهی از علمای یهود است! (بقره/۶۱؛آل عمران/۱۸۱،۱۱۲،۲۱؛ نساء/۱۵۵).
☆مسیح موعود
با وجود بشارتهای حضرت موسی (ع) و کتاب “تورات” و حتی اعتراف علمای یهود مبنی بر آمدن پیامبری به اسم عیسی مسیح (ع) میبینیم که پس از ولادت حضرت عیسی و اعلام رسالتش، خیلی از دانشمندان یهود بر ضدّ آن حضرت فعالیت کردند و برای کشتن ایشان، وارد عمل شدند و به گمان خودشان، “مسیح دروغین” را به صلیب آویختند. (نساء/۱۵۷) و جالب اینکه هنوز ملت یهود، منتظر ولادت و ظهور منجی (عیسی مسیح) هستند.
☆پیغمبر آخرالزمان 《طلوع در مکه》
همه انبیای الهی و اوصیای آنها، به آمدن خاتم الانبیا، حضرت محمد بن عبدالله (ص) گواهی و بشارت داده اند و از پیروان خود خواسته اند که بعد از ولادت و نبوت آن حضرت، به وی ایمان آورند.
در این رابطه، آیاتی وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم:
و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التوراه و مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد… (صف/۶).
و لما جاءهم کتاب من عند الله مصدق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به، فلعنه الله علی الکافرین (بقره/۸۹).
الذین اتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفونه ابناءهم، و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون (بقره/۱۴۶).
الذین اتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم… (انعام/۲۰).
الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراه و الانجیل… (اعراف/۱۵۷).
*خورشید عالمتاب
بنا به “وعده الهی” پیامبران و جانشینان آنها به پیروان خود بشارت داده بودند که: در آخرالزمان آن هم در شهر مقدس مکه پسری از نسل اسماعیل بن ابراهیم (ع) به دنیا خواهد آمد.
از زبان آن انبیای راستین و در کتابهای آنان، مشخصات (نژادی، جسمی، روحی و رفتاری) “پیامبر موعود”، بیان و ثبت شده است؛ مثل: نامش احمد (محمد) است؛ نوزادی یتیم؛ از خاندانی مؤمن؛ دارای اخلاقی بسیار زیبا!
☆مشتاقان خورشید
هر یک از نسلها و عصرها، چشم انتظار ولادت و نبوت آن “رسول خاتم” بودند تا به محضرش شرفیاب شده و از پیروان و امت آن وجود مقدس شمرده شوند. لذا حوادث و اوضاع را بررسی میکردند و برای تحقق علائم و نشانههای ولادت و رسالت “پیغمبر آخرالزمان” به نیایش میپرداختند.
بنابه قول مشهور علت و انگیزه مهاجرت گروه زیادی از “بنی اسرائیل” به منطقه حجاز به خصوص یثرب (مدینه) انتظار برای ولادت و نبوت رسول الله (ص) بود تا زودتر از همه، به وی ایمان آورند و سعادتمند شوند.
☆بدخواهان
آنانی که دل و جانشان با تاریکی کفر، شرک و فساد همراه بوده، همچون “خفاشان” از طلوع خورشید عالمتاب، بسیار هراسان هستند در صدر و رأس این تاریک دلان و دشمنان، شیطان رجیم است؛ آن خصم مبین و در میان نوع بشر، سه گروه عمده را میتوان معرفی کرد، که عبارت اند از: ۱-حاکمان ستمگر، ۲-افراد عیّاش و ۳-علمای دنیاطلب و حسود.
آنها میدانند که باوجود پیامبران و اولیای الهی، بساط ستم، گناه و جهل، جمع میشود؛ از این هماره حزبهای معاند با یکدیگر ائتلاف (زور؛ زر و تزویر) تشکیل میدهند و سپس با تمام عِدّه و عُدّه برای مبارزه با حق به میدان میآیند.
اقدامات جبهه باطل، بدین قرار و ترتیب است:
الف) پیشگیری از ولادت رهبران صالح.
ب)ترور شخصیتی و فیزیکی آنان.
ج)نابود کردن نهضت آنها.
د)محدود ساختن رهبران و مکتبشان.
ه)منحرف گردانیدن انقلاب و فعالیت آنان.
و)مصادره کردن نهضت و آیین آنها.
☆برگی از تاریخ
یک نمونه از مجموع عملیات تخریبی و ترکیبی دشمنان نسبت به جریان حق را میتوان در زندگی حضرت موسی (ع) بهخوبی و آشکار، مشاهده کرد.
۱. قدرتمندان و حکمرانان ستمپیشه
“فرعون” و وزیرش “هامان” در مرحله نخست، برای جلوگیری از ولادت پیامبر موعود بنیاسرائیل؛ یعنی حضرت موسی (ع)، با فرستادن قابلههای جاسوس و مأموران، دستور کشتن بچهها (جنینها و نوزادان یهودی) را صادر کردند.
آنها گمان کرده بودند که دیگر آن “منجی” به دنیا نیامده است؛ اما به یکباره دیدند آن پیامبر موعود، همین “موسی” است که در کاخ فرعون و مقابل چشم عوامل حکومتی و امنیتی، سالها زندگی کرده و محبوبیت همه را هم به عنوان “پسرخوانده” پادشاه مصر، کسب کرده است.
پس از شناسایی پیامبر موعود، وی تحت تعقیب حکومتی قرار میگیرد و بعد از سالها متواری بودن موسی (ع) و ماجراهای نبوت و بازگشت وی به مصر و غیره، سرانجام فرعون برای کشتن آن حضرت و تمام بنی اسرائیل، شخصاً فرماندهی لشکرش را به عهده میگیرد.
۲.دسته ثروتمندان دنیاپرست و استثمارگر.
“قارون” هم که مسیر قانون و شرع مقدّس را دور زده بود و به ثروت نجومی و شگفتی رسیده بود، در مقابل پیامبر خدا قد علم کرده و فتنههایی برپا کرد.
۳.دانشمندان شهرت طلب و حسود.
“سامری” که هنرمند بود، برای کسب شهرت بیشتر، دنبال فرصت مناسبی میگشت. در زمانی که حضرت موسی (ع) به جهت “مناجات” و آوردن کتاب “تورات” از میان امّتش رفته بود و بازگشتش چند روزی به تأخیر افتاده بود در حالی که برادرش حضرت هارون (ع) سرپرستی قوم بنی اسرائیل را به عهده داشت آن چهره هنری و مشهور، از این فرصت (غیبت کوتاه پیامبر) و نیز جهالت و بی بصیرتی قوم یهود، استفاده کرد و مردم را به “گوساله پرستی” و گمراهی کشاند.
“بلعم باعورا” که خود جزو “مبلّغان تورات” و عالم و عابدی “مستجاب الدّعوه” بود به خاطر حسادت و جاه طلبی، به جبهه کافران پیوست و در برابر “یوشع بن نون” وصی حضرت موسی (ع) “جنگ فرهنگی” را ترتیب داد.
و بسیاری از”علمای یهود” که برای حفظ و رونق “جایگاه اجتماعی” خود، با حاکمان ظالم و ثروتمندان طمّاع، سازش کرده و به کتمان حقایق (نبوت پیامبران) و تحریف احکام الهی (تورات) پرداختند و حتی به کشتن تعدادی از انبیا و اولیای الهی “فتوا” داده و چه مفاسد و جنایاتی که مرتکب نشدند!
☆سکوت یا…؟!
حال میتوان به حسّاسیت و اهمیّت ولادت و نبوّت حضرت محمّد (ص)_ که آخرین و برترین فرد از انبیای الهی است و قرآن و اسلام که جامعترین کتاب و کاملترین آیین آسمانی است پی برد.
به راستی آیا شیاطین جنّی و انسی که هماره در حال گمراهی مردم و انجام فساد در دنیا هستند، نسبت به وجود و ظهور رسول و کتاب و دینی که کامل و ابدی است “سکوت” میکنند و دست از “مخالفت” و “توطئه” برمیدارند؟!
☆استخدام کاهنان
جبهه مشترک باطل علاوه بر فعّال کردن نیروهای اجرایی و امنیتی برای کسب اطلاعات و سرعت عمل در اجرای نقشهها، از امکانات و تواناییهای افراد غیر حکومتی هم استفاده میکنند.
جادوگران، کاهنان و منجّمان نیز دارای قدرت روحی و علمی و نفوذ اجتماعی هستند؛ از این رو طبقه حاکمه و گروه اشرافی و طیف دانشمندان فاسد، سراغ آنان میروند تا از اخبار و اطلاعات آن “پیشگویان” بهترین استفاده را ببرند.
☆اقدامات پیشگیرانه
دشمنان به ویژه یهودیان جاه طلب چندین کار را انجام دادند تا به گمان خود، بتوانند جلوی ولادت آن “رسول خاتم” را بگیرند؛ مانند: ۱.سکونت در نقاط مختلف سرزمین حجاز، به خصوص مکّه و یثرب (مدینه). ۲.ارتباط گیری با سران و رؤسای قبائل و طوائف. ۳.رصد حوادث و اتفاقات در زندگی اجتماعی. ۴.زیر نظر گرفتن خاندان مشهور و افراد محبوب و یکتاپرست. ۵. بررسی اوضاع کیهانی (خورشید؛ ستارگان و…) و ۶.تعبیر برخی از رؤیاهای مقامات و شخصیتهای محبوب و مشهور.
☆نگاه اجمالی
عوامل و عناصر نفوذی دشمنان پس از بررسی اطلاعات واصله به گزینه اصلی و واقعی رسیدند و آن خاندان “هاشم بن عبدمناف بن قصی” است؛ یعنی “پیامبر آخرالزمان” از این خاندان، متولّد خواهد شد؛ از این رو برای ترور فیزیکی اجداد و والدین آن حضرت، وارد عمل شدند.
اگر بخواهیم به حوادث پیش از تولّد رسول الله (ص) بپردازیم؛ سرفصلهای مهم آن، بدین ترتیب میباشد:
۱-رحلت مشکوک هاشم در سرزمین “غزّه”.
۲-شناسایی عبدالمطلب توسّط یهودیان و قصد کشتن وی در یثرب (مدینه).
۳-محاصره عبدالله بن عبدالمطلب از سوی یهودیان، در هنگامی که عبدالله به تنهایی برای “شکار” به دشت و صحرا رفته بود.
۴-نقشه قتل حضرت آمنه (س) از سوی زن آرایشگر، به سفارش و تحریک “زَرقا”؛ یعنی آن زن جادوگر و کاهن یمنی.
۵-توطئه ترور دسته جمعی خاندان عبدالله و آمنه در مراسم مهمانی ازدواج آنان، توسّط یهودیان.
☆کرامات ولادت
فقط علمای اهل کتاب و برخی از مردم، از مشخّصات و ویژگیهای پیامبر موعود و خاتم (ص) آگاهی داشتند و چه بسا در گذر زمان، اصلاً در فکر آمدن پیغمبر دیگری آن هم در غیر قوم بنی اسرائیل نبودند؛ لذا پروردگار حکیم و مهربان، نشانههایی از ولادت آخرین رسولش را به جهانیان نشان داد تا مردم با مشاهده این حوادث شگفت و بی سابقه، به فکر فرو روند و سپس از دانایان و اندیشمندان خود “راز” این همه اتفاقات استثنایی را بپرسند و به “حق و حقیقت” برسند.
آری همزمان با ولادت فرخنده رسول الله (ص)، در زمین و آسمان نیز اموری خارقالعاده و بسیار عجیب، محقّق شد؛ از جمله:
۱.وقوع زلزله و شکاف در دیوار “ایوان کسری” و فروریختن تعدادی از کنگرههای کاخ انوشیروان (شاه ساسانی)، در شهر “مدائن”.
۲.خاموش شدن مهمترین آتشکده مجوسیان (زرتشتیها)، در”فارس”.
۳.واژگون گشتن بتها، در “مکّه” و نقاط دیگر جهان.
۴.سرنگون شدن تخت پادشاهان دنیا.
۵.لال گشتن [موقّتی] پادشاهان.
۶.خشکیده شدن دریاچه، در “ساوه”.
۷.جوشش و جاری شدن آب، در بیابان “سماوه”.
۸.مشاهده رؤیاهای وحشتناک، از سوی انوشیروان و موبدان.
۹.بر طرف شدن دانش کاهنان.
۱۰.باطل گشتن سحر جادوگران.
۱۱.هراسان شدن ابلیس و شیاطین.
۱۲.ممانعت از آمدن شیاطین به آسمانهای دیگر.
۱۳.رفت و آمد فرشتگان به زمین.
۱۴.تشعشع “نور” از وجود مقدّس نوزاد آمنه و عبدالله، و بازتاب آن در گستره آسمان.
☆ستودهترین
دست حکمت و رحمت الهی بر “تقویم” جهان آفرینش، روزی را مقدّر کرد که برای قدسیان آسمان و نیکان زمین، به عنوان بهترین “عید و جشن” ثبت شود و تا قیام قیامت، از برکات آن بهرهمند شوند.
در هنگامه سحر جمعه، و در هفدهمین روز ربیع الاول (نخستین سال از عام الفیل)، شهر مقدّس مکّه، لحظات درخششی دیگر از “منظومه هاشمی” را به انتظار میگذراند.
در خانه عبدالله (ع)، بانوی مطهّر و مؤمن او به برخی از اطرافیانش مژده میدهد که ولادت فرزندش، نزدیک است.
عبدالله (ع) در سفری تجاری به سر میبرد؛ لذا بستگانش (عبدالمطلب، ابوطالب، فاطمه بنت اسد و امّ ایمن) در اطراف آمنه (س) حاضر و آماده هستند تا فرزند وی به دنیا آید.
سرانجام گل لبخند بر چهره بانو، پدیدار میشود و اشک شادمانی از چشمان حضّار جاری میگردد و همگان به درگاه الهی، سپاس و شکر میگویند.
آمنه (س) از زایمان خود، هیچ رنجی ندید؛ بلکه پس از به دنیا آوردن پسرش، آرامش خاصّی تمام وجودش را فراگرفت.
این مادر نمونه، یکی از شیرینترین خاطرهاش از این ولادت را چنین بازگو میکند: بعد از زایمان، نوری از وجود من و پسرم درخشید؛ که از پرتو آن، شرق و غرب عالم روشن شد و من کاخها و بازارهای شام را مشاهده کردم.
من، فرزندم را پاک و پاکیزه به دنیا آوردم؛ هیچ گونه آلودگی در وجودش نبود.
پسرم کف دستهایش را بر زمین گرفته و سر به آسمان بلند کرده بود…
عبدالمطلب پس از به آغوش گرفتن نوهاش و انجام شکر الهی، این میلاد ملکوتی را بر عروسش و حاضران تبریک گفت و نام آسمانی “محمّد” را بر نوهاش نهاد تا هماره “ستودنی” باشد.
آن پدربزرگ مهربان، به شکرانه این ولادت خجسته، سفره ولیمه ای گسترانید تا مردم در این جشن، شرکت کنند و پذیرایی
شوند.
(شناختنامه حضرت آمنه (س)، به نقل از منابعی مانند: طبقات، ابن سعد کاتب واقدی، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، ج ۱، ص ۴۴_ ۵۵).
☆کهکشان صلوات
دیدگان تمام هستی، هماره شاهد ولادتها و طلوعهای فراوانی بوده و خواهد بود؛ اما تولّد برترین مخلوق الهی، شکوفایی گل سرسبد آفرینش و درخشش سراج منیر، خاطرهای بی نظیر و پر برکت است!
آیا میدانید: آفریدگار یگانه و مهربان، برای آفرینش هر انسانی، پس از حلول روح به پیکره جنین چهار ماهه، به خاطر خلقت دقیق و ظریف و لطیف “بشر”، بر خویشتنِ خویش “آفرین” میگوید: “… فتبارک الله احسن الخالقین”. (مؤمنون/۱۴)
به راستی خداوند بی همتا و حکیم، در هنگامهها و مراحل آفرینشِ آن سرور کائنات؛ اشرف مخلوقات؛ خاصّه و خلاصه موجودات؛ چه درود و آفرینی را نثار مقدم فرزند عبدالله و آمنه کرده است؟!
گویا همزمان با سپیده طلوع دو خورشید رسالت و امامت از مشرق زندگی، این نغمه عرشی، طنین انداز شد:
اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد.
محمد ابراهیم احمدی