به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) نه تنها به عنوان همسر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و مادر شهیدان، بلکه به عنوان یک شخصیت هوشمند و راهبردی در تاریخ اسلام شناخته میشود. در این یادداشت با استفاده از چارچوب مفهومی «هوش سیاسی» که به معنای توانایی درک و مدیریت مؤثر روابط قدرت، شبکههای اجتماعی و بازیهای پیچیده برای حفظ آرمانها و تأثیرگذاری در عرصه اجتماعی است به تحلیل و بسط اقدامات و انتخابهای ایشان میپردازیم.
هوش سیاسی در این تحلیل، فقط به معنای قدرتطلبی نیست، بلکه به عنوان ابزاری برای «حفظ نظام ارزشی»، «صیانت از کیان امامت» و «تحقق مسئولیتهای اجتماعی» در شرایطی بحرانی مورد بررسی قرار میگیرد. درنگی عمیق در سیره ایشان، مؤلفههای کلیدی هوش سیاسی از جمله تشخیص دقیق میدان قدرت، مدیریت احساسات و انتظارات، زبانشناسی موقعیتی و تعامل راهبردی با شبکههای اجتماعی را به وضوح آشکار میسازد.
هوش سیاسی چیست؟
پیش از تحلیل سیره امالبنین (س)، تبیین مفهوم «هوش سیاسی» ضروری است. بر اساس تعاریف موجود، هوش سیاسی نوعی توانمندی اجتماعی است که به فرد امکان میدهد تا محیطهای سیاسی و سازمانی پیچیده را به درستی درک کند، رفتار دیگران را تفسیر نماید و به شکلی مؤثر بر رویدادها برای دستیابی به اهداف مطلوب تأثیر بگذارد . این هوش با مؤلفههایی همچون «تشخیص پایگاههای قدرت»، «شکلدهی ائتلاف»، «مدیریت برداشتها» و «کنترل احساسات» شناخته میشود و فرد را قادر میسازد تا در میدانهای پرچالش، راه خود را به سمت موفقیت بیابد. افرادی که از هوش سیاسی بالایی برخوردارند، دیگران را شریک خود میدانند و از طریق تعامل مؤثر به اهداف والاتری دست مییابند.
تحلیل مؤلفههای هوشمندی سیاسی در سیره حضرت امالبنین (س)
زندگی و انتخابهای حضرت امالبنین (س) را میتوان در ذیل مؤلفههای کلیدی هوش سیاسی به شرح ذیل تحلیل و بسط داد:
- تشخیص دقیق میدان قدرت و اولویتبندی آرمانی (ادراک موقعیت)
ورود ایشان به خانه امامت پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، خود نشانهای از درک عمیق ایشان از «میدان قدرت معنوی و اجتماعی» آن خاندان بود. ایشان دریافتند که بقا و تداوم خط امامت، نیازمند پشتیبانی و حمایتی همهجانبه است.
هوشمندی ایشان در «اولویتبندی» متجلی شد. بالاترین اولویت ایشان، حفظ یکپارچگی و عزت خانواده رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) بود. از این رو، تمام اقدامات بعدی ایشان در راستای این اولویت کلان تنظیم شد.
- مدیریت برداشتها و زبانشناسی موقعیتی (بازیهای اجتماعی و زبانی)
درخواست معروف ایشان برای خطاب شدن با لقب «امالبنین» به جای نام اصلی «فاطمه»، اوج هوشمندی در «مدیریت برداشتها» است. ایشان با شناختی دقیق از جغرافیای عاطفی خانه امامت و جایگاه بیبدیل حضرت زهرا (س)، عملاً مانع ایجاد هر گونه مقایسه یا برانگیخته شدن حساسیتهای احتمالی در دل فرزندان ایشان (امام حسن و امام حسین علیهماالسلام) شدند.
این اقدام یک استراتژی ارتباطی هوشمندانه بود که با «ایجاد همدلی و اعتماد» کامل، ایشان را نه به عنوان رقیب یا جایگزین، بلکه به عنوان یاور و خدمتگزار این خاندان معرفی کرد و پیوند ایشان با فرزندان امام علی (ع) را مستحکمتر نمود.
- تربیت نیروهای وفادار و تشکیل شبکه حمایتی (شکلدهی ائتلاف درونی)
مهمترین و ملموسترین نمود هوش سیاسی عملی ایشان، در «تربیت و آمادهسازی نیروهای وفادار» متجلی شد. ایشان چهار پسر خود را چنان تربیت کردند که نه تنها وفادار به امام زمان خویش، که آماده بالاترین سطح از فداکاری (شهادت) در راه او باشند.
این اقدام، در حقیقت، تشکیل یک «شبکه حمایتی قدرتمند و کاملاً متعهد» در درون خاندان امامت برای پشتیبانی از امام حسین (علیهالسلام) بود. حضرت عباس (علیهالسلام) به عنوان پرچمدار این شبکه، نمونه اعلای تربیتی است که هدف آن، حفظ نظام امامت بود، نه قدرتطلبی خانوادگی.
- مدیریت هیجانات و عواطف در بحرانهای عظیم (کنترل احساسات و تسخیر عواطف)
واکنش ایشان پس از واقعه عاشورا، یکی از درسهای برجسته در «مدیریت هیجانات» در بحرانی ترین شرایط است. نقل است که هنگام بازگشت کاروان اسرا به مدینه و بیان شهادت فرزندان ایشان، ایشان ابتدا پرسید: «چه بر سر امامم، حسین (ع) آوردید؟» و سپس به مصیبت فرزندان خود اشاره کردند.این پاسخ، بازتاب نهایت «کنترل درونی» و «تسخیر احساسات» شخصی در جهت آرمان بزرگتر است.
ایشان با این واکنش، به جامعه این پیام را دادند که محور اصلی این فاجعه، شهادت امام و سقوط ارزشهاست و مصیبت شخصی ایشان ذیل این اصل بزرگ معنا مییابد . این مدیریت عواطف، خود شکلی از رهبری فکری و عاطفی در آن شرایط آشوبزده بود.
- تداوم نقشآفرینی و تبلیغ پس از حادثه (رهبری تعاملی و خلق ارزش عمومی)
هوشمندی سیاسی ایشان با شهادت فرزندانش پایان نیافت. ایشان در مدینه، به مثابه یک «رهبر تعاملی» عمل کرد که همراه با حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به «خلق و تبلیغ ارزش عمومی» عاشورا پرداخت. با برگزاری مجالس عزاداری و بیان مصائب کربلا، ایشان به طور مستقیم با جامعه مدینه تعامل کردند و در «تعریف دقیق مشکل» (سقوط ارزشهای اسلامی در حکومت اموی) و «طرح راهحل» (احیای ارزشهای حسینی) مشارکت نمودند. این نقش، ایشان را از یک سوژه منفعل تاریخ، به یک کنشگر فعال در حفظ و نشر پیام عاشورا تبدیل کرد.
حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) با بهکارگیری هوشمندانه مؤلفههای هوش سیاسی (شامل ادراک عمیق از میدان قدرت، مدیریت ارتباطات، تربیت شبکه حامیان وفادار، مدیریت هیجانات در بحران و تداوم نقشآفرینی فرهنگی) نقش خود را به عنوان یک پایگاه اجتماعی و عاطفی حیاتی برای خط امامت ایفا نمودند.
هوش سیاسی در سیره ایشان، هرگز در خدمت منافع شخصی نبود، بلکه ابزاری در خدمت «حکمرانی ارزشی» امامان معصوم (علیهمالسلام) و صیانت از اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآله) بود. از این منظر، ایشان نه تنها الگویی برای مادران، که نمادی برای تمامی مدیران و کنشگران اجتماعی است که میخواهند در عین حفظ اصول و آرمانها، در میدانهای پیچیده اجتماعی مؤثر و ماندگار باشند. مطالعه سیره ایشان نشان میدهد که هوش سیاسی، هنگامی که در مسیر آرمانهای الهی قرار گیرد، میتواند به یکی از برجستهترین فضایل اخلاقی و اجتماعی تبدیل شود.
منبع: خبرگزاری حوزه



