به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، در حالی که فصل پاییز رو به پایان است و درختان جامه رنگی از تن بدر کرده و آماده پوشیدن جامه سفید زمستانی می شوند در شهر قم و در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها همچنان گلها مژده بهار می دهند.

اگر نه با چشم سر بلکه با چشم دل پای در حریم کبریایی بانوی کرامت نهی می توانی در اطراف صحن ها و شبستان های مختلف همچنان عطر بهاری گل های ریحان را در کویر سرد و سخت قم احساس کنی.

این روزها قلب زمین فسرده است و درختان رستخیز عام را به نمایش گذاشته اند اما اگر چشم بصریت داشته باشی می توانی بهاری شدن را در مجاورت آستان بانوی کرامت احساس کنی

با پای دل نه با پای سر در این پاییز فسرده دل، عزم حرم بانوی کرامت می کنم.

این روزها با نزدیک شدن به ۲۳ ربیع الاول بوی بانو در کوچه های شهر بیشتر به مشام می رسد

خادمان برای استقبال بانو آماده می شوند و عده ای که دل و چشم آنها به جمال اهل بیت علیه ااسلام روشن تر است کوچه ها را آذین بسته و در انتظار قافله یار هستند

در آستان بانوی کرامت همهمه های زیادی بپاست گویا برای خادمان عید نیامده، عید شده است و خادمان همچون نوروز با شور و شعف خاصی مشغول خانه تکانی حرم هستند.

در این میان هر گروه از خادمان به نوعی اظهار ارادت می کنند اما برای من شیرین ترین اذن خدمت به خاندان نبوت خدمت فرهنگی است.

چندی پیش به حدیثی از امام حسن عسگری علیه السلام برخوردم که در آن یتیم واقعی، جامانده از امام عصر خویش عنوان شده بود و امام تأکید داشتند که شیعیان و خادمان واقعی خاندان نبوت با نقل احادیث از این یتیمان دستگیری کرده و دست نوازش برسرشان بکشند تا در روز حشر هم نشین اولیاء و انبیاء شوند.

از آن جایی که می دانستم آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها و به خصوص واحد فرهنگی و واحد معارف حرم مانند دروازه ای بزرگ برای ورود به شهر حدیث نبوی است به سراغ خادمان فرهنگی رفتم و از آنها حس و حال خدمت در واحد فرهنگی خواهران را جویا شدم و از آنها پرسیدم خدمت اینگونه به حضرت معصومه سلام الله علیها چه مزه ای دارد.

به سراغ یکی از خادمان رفتم

هم نام بانوی کرامت بود؛ وقتی وارد اتاقش شدم مثل همیشه گوشی تلفن را به دست داشت مشغول هماهنگی برای محافل سخنرانی و برنامه های فرهنگی، دوره های معارفی و کلاس های معارفی بود.

همیشه شور اشتیاق زیادی در چهره او موج می زند و همواره با صورتی خندان مشغول هماهنگ کردن با اساتید برای دوره های مختلف معارفی است

شور و اشتیاق او برای برگزاری دوره های مختلف و نشر معارف نبوی برای من بسیار جالب است زیرا می دانم او آنچنان تشنه معارف است که هنگام برگزاری هر دوره بر سر کلاس حاضر شده و صحبت های استاد را می شنود و با یادگرفتن هر چیز تازه شور و هیجانی در میان معارف آموزان و بانوان مراجعه کننده ایجاد می کند و دعوتگر همگان به فرا گرفتن معارف نبوی است.

بعدها از او پرسیدم که از چه سالی افتخار خادمی آستان مقدس را داشته است

به من پاسخ می دهد در سال ۹۱ در یکی از نمایشگاه های حضرت معصومه سلام الله علیها شرکت کردم و فرم مربوط به خدام افتخاری را پر کردم و سال بعد خدمت به بانو برای من افتخار شد

از او می پرسم از همان ابتدا خادم فرهنگی بودی؟

می گوید نه ابتدا از دربانی حضرت و خادمی انتظامات آغاز کردم و در حال حاضر نزدیک دو سال است که خادم فرهنگی بانو شده ام

از او می پرسم خادم فرهنگی یعنی چه می گوید تنظیم برنامه ها و دوره های معارفی آموزشی بخشی از وظایف خادمان فرهنگی است اما مهم ترین افتخار خادمان فرهنگی این است که دروازه بانی نشر معارف نبوی را از طریق آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها بر عهده دارند.

می خواهم سال دیگری بپرسم که باز مثل همیشه گوشی تلفن اتاقش به صدا در می آید و باز ناگزیر باید مصاحبه را خاتمه دهیم.

او مشغول پاسخگویی به تلفن می شود و من حرف های گذشته او را مرور می کنم؛ برایم جالب است که عطش و شور هیجان خادمان فرهنگی آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها موجب شده است که آستان مقدس بانوی کریمه یکی از قطب های مهم فرهنگی کشور باشد هر چند که از نظر فیزیکی آستان بانوی کرامت وسعت زیادی ندارد اما می توانم به جرأت بگویم که آستان بانوی کرامت از نظر معنوی و نشر معارف محمدی وسعتی به اندازه کره خاک دارد وسعتی که خادمان آستان به ویژه خادمان بخش های فرهنگی، معارفی ، قرآنی و هنری نقش عمده ای در ایجاد آن دارند البته بیان این کلام به معنای نادیده گرفتن خدمت سایر خادمان حرم کریمه آل الله نیست.

تلفنش تمام می شود سوال دیگری از او می پرسم و می گویم خدمت افتخاری در بخش فرهنگی چه مزه ای است که او می گوید خدمت در بخش فرهنگی مزه عزت را دارد و با اندکی تأمل می گوید خدمت در هر بخش حرم کریمه اهل بیت علیه السلام که باشد انسان را در زمین و زمین قیمتی کرده و خادمی کیمیای نابی است که حاصل هرکسی نمی شو .

از او خداحافظی می کنم و به طرف ضریح قدم برمی دارم

و این نوا در گوشم زمزمه می شود « در روضه های آل عبا قد کشیده ام* این خانواده را ز ازل برگزیده ام* این جا گدا شدن به خدا اوج عزت است* این را من از کلام سلیمان شنیده ام».