پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام‌الله علیها، بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی در مغرب زمین که به تولد مدرنیته و تغییر بنیادین سبک زندگی و نگرش بشر به حیات مبدل گشت و به این وسیله تمامی ابعاد زندگی انسان متأثر از فضای نوین به وجود آمده، دگرگون شد. ازجمله مهم‌ترین مفاهیم دگرگون‌شده در سبک زندگی جدید بشر غربی؛ خانواده، ازدواج، روابط جنسی و الگوی فرزند آوری است که در مطالعات اجتماعی با عناوینی مثل؛ انقلاب خانوادگی (family revolution) و انقلاب جنسی (sexual revolution) از آن‌ها یاد می‌شود.

درحالی‌که علی‎الظاهر به‌واسطه کاهش نرخ مرگ‌ومیر و افزایش سطح بهداشت عمومی، باید نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در جوامع غربی بدون محدودیت افزایش می‌یافت، اما این انقلاب‌های اجتماعی و سبک زندگی اومانیستی به وجود آمده، مانع تکثیر نسل و فرزند آوری شد و غرب با کاهش شدید نرخ باروری (TFR) و نرخ رشد جمعیت مواجه گشت که البته این تغییرات در کشورهای مختلف در سطوح مختلفی نمایان شد و پس‌ازآن به دنبال رسیدن امواج مدرنیته و مؤلفه‌های سبک زندگی جدید انسان غربی به دیگر جوامع جهان، سیر تغییرات الگوی فرزند آوری انسان شرقی نیز آغاز  شد و ایران به‌عنوان یک از کشورهای شرقی در عرصه تحولات جمیعت، سریع‌ترین کاهش نرخ باروری را داشته و این موضوع به کاهش زاد ولد و افزایش نرخ سالمندی در کشور  کمک کرده و در ادامه با اجرای ابر پروژه‌های مهندسی اجتماعی جهان و طرح‌های نظام سلطه برای کنترل جمعیت جهان و خصوصاً تمدن رقیب غرب در شرق عالم، این تحولات جمعیتی در جوامع شرقی سرعت و عمق بیشتری به خود گرفته است که در این زمینه تحولات جمعیتی در ایران بیشتر از دیگر کشورهای اسلامی محسوس بوده است.

ازآنجایی‌که جمعیت و نرخ رشد جمعیت از مؤلفه‌های اقتدار یک تمدن به‌ویژه تمدن نوین اسلامی محسوب می‌شود و همچنین به بهانه روز ملی جمیعت و سالروز ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت از سوی رهبر معظم انقلاب رهبری (مدظله العالی) با حجت‌الاسلام صالح قاسمی، کارشناس و نویسنده عرصه جمعیت به گفت‌وگو نشسته و نظر ایشان را درباره تحولات جمعیتی جامعه ایران و نرخ باروری در سال‌های اخیر در کشور جویا شدیم

شرح سخنان ایشان در ذیل به اطلاع علاقه‌مندان و مخاطبان می‌رسد:

سیاست‌های کنترل جمعیت در جوامع شرقی و به‌ویژه در جوامع اسلامی مانند ایران با اهداف استعماری یا به‌اصطلاح با اجرای ابر پروژه‌های مهندسی اجتماعی جهان برای افزایش سلطه بر تمدن‌های اسلامی صورت گرفته است، در این زمینه مستندات زیادی وجود دارد ازجمله تئودور روزولت (Therodore Roosevelt)  رئیس‌جمهور اسبق آمریکا در ۳ ژانویۀ ۱۹۱۳ طی نامه‌ای به چارلز داونپورت (Charles Davenport) از بیولوژیست‌های برجستۀ آمریکایی و طرفدار ایدئولوژی اصلاح نژادی انسان‌ها می‌نویسد: من شدیداً دوست دارم که انسان‌های نادرست به طور کامل از زادوولد منع شوند. این کار باید هنگامی‌که ماهیت شیطانی این افراد به‌اندازۀ کافی آشکار شد، انجام شود. جنایت‌کاران و افراد کم‌عقل باید عقیم شوند تا نتوانند فرزندی از خود به‌جای بگذارند. باید روی زادوولد افراد مطلوب تمرکز کرد.

همچنین برتراند راسل (Bertrand Arthur William Russell) فیلسوف مشهور انگلیسی در کتاب تأثیر علم در جامعه (۱۹۵۳) می‌نویسد: من وانمود نمی‌کنم که کنترل بارداری تنها راه جلوگیری از افزایش جمعیت است. جنگ تاکنون در این رابطه ناامیدکننده ظاهرشده است، اما شاید جنگ باکتریایی مؤثرتر باشد. اگر بتوان در هر نسل، یک‌بار مرگ سیاه (اپیدمی طاعون در قرن ۱۴ که منجر به مرگ ۷۵ تا ۲۰۰ میلیون انسان شد.) را در سراسر جهان گسترش داد، بازماندگان می‌توانند آزادانه و بدون این‌که جهان، بیش‌ازحد پر شود، تولیدمثل کنند. سه‌راه برای ثبات جمعیت یک جامعه هست: کنترل بارداری، کشتن نوزادان یا جنگ‌های بسیار مخرب و یا بدبخت کردن عموم مردم، به‌استثنای یک اقلیت قدرتمند.

اساس تغییرات نگرش انسان شرقی و خصوصاً مسلمان و دگرگونی الگوی فرزند آوری در جهان اسلام به اجلاس بین‌المللی جمعیت و توسعه قاهره در ۱۹۹۴ بازمی‌گردد که در آن برخی کشورهای اسلامی باسیاست‌های جهانی کنترل جمعیت مقابله و مخالفت نمودند و در مقابل تعدادی دیگر متأثر از فضای پروپاگاند رسانه‌ای غرب، فریب طراحان این نشست را خورده و متعهد شدند که جمعیت کشورشان را کنترل نموده و کاهش دهند.

ایران از نخستین کشورهای مجری سیاست‌های کنترل جمعیت بود و از همان سال ۱۹۸۹ که روز ۱۱ جولای به‌عنوان روز جهانی جمعیت نام‌گذاری شد، اولین اقدامات ملی خود درباره کاهش جمعیت را آغاز نمود. آنچه بدیهی است اینکه سیر کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری کل در جهان طی نیم‌قرن گذشته وجود داشته است، ولی میزان و سرعت این سیر کاهشی است که بسیار مهم و تعیین‌کننده است و منشان بسیاری از تحولات مدیریت نشده اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی شده است و در کمال تأسف و بر اساس آمارهای موجود، ایران سریع‌ترین سیر کاهش نرخ باروری را در جهان به خود اختصاص داده است و فقط در یک بازه زمانی بیست‌ساله، بیش از هفتاد درصد از نرخ باروری خود را ازدست‌داده و کاهش داده است.

پروفسور نیکولاس ابراشتات (Nicholas Eberstadt) از محققان برجسته انستیتو اینترپرایز آمریکا (American Enterprise Institute – AEI) و یکی از چندین پژوهشگر بین‌المللی است که بر روی تحولات جمعیت در جهان اسلام و ایران مطالعه نموده و گزارشی را منتشر کرده است.

وی در پژوهش خود تحت عنوان «کاهش باروری در جهان اسلام؛ تغییری فاحش که در کمال تعجب کسی متوجه آن نشده است» (on Fertility Decline in the Muslim World. A Veritable Sea Still Curiously Unnoticed) با استفاده از داده‌های به‌دست‌آمده از ۴۹ کشور اسلامی و محدوده‌های جغرافیایی دارای اکثریت مسلمان دریافت که به طور میانگین نرخ باروری در سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ و ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰، حداقل ۴۴ درصد کاهش‌یافته است، حال‌آنکه کاهش نرخ باروری در کل جهان ۳۲ درصد بوده است. متأسفانه بیشترین کاهش باروری که در سه دهه گذشته کاهش ۷۰ درصدی باروری را شامل می‌شود، در ایران به وقوع پیوسته است. ابرشتات در قسمت دیگری از این مقاله می‌گوید: کاهش نرخ باروری در ایران طی سی سال گذشته حیرت‌انگیز و معادل  ۷۰ درصد بوده است. این میزان یکی از سریع‌ترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشریت بوده است.

پروفسور مایکل کوک (Michael Cook) نیز با پروژه‌ای با عنوان «بحران جمعیت در ایران» (Iran’s demographic crisis) تحولات ساختارهای هرم سنی جمعیت در کشورمان را بررسی نموده و درنهایت اظهار می‌کند: تا اواسط این قرن، این جوانان، سالمند خواهند شد و جمعیت در سن کارِ نسبتاً کمی برای حمایت از آن‌ها در جامعه‌ای با روابط شدیداً تضعیف‌شده خانوادگی، وجود خواهد داشت. درواقع در بلندمدت، آینده جمعیتی ایران، بسیار تاریک به نظر می‌رسد. اگر کنترل جمعیت به همین ترتیب پیش برود، در یک دوره ۴۰ ساله بیش از ۲۰ درصد جمعیت ایران سالمند خواهد شد و این در حالی است که جمعیت کنونی سالمندان این کشور قریب به ۸ درصد است.

همچنین دکتر مایکل لیپکا از مرکز پژوهش‌های «پیو» در بریتانیا به دنبال پژوهشی باهدف بررسی چرایی رشد بالای جمعیت مسلمانان در جهان، در مقاله تحلیلی خود تحت عنوان «چرا مسلمانان سریع‌ترین نرخ رشد را در جهان دارند» می‌نویسد: در بین ادیان و فرق موجود در جهان، اسلام و مسلمانان بالاترین نرخ رشد جمعیت را دارا هستند که در دهه‌های آینده نسبت جمعیتی در بسیاری از کشورهای جهان را دگرگون خواهد کرد. البته این قاعده یک استثنای بزرگ دارد که ایران نام دارد. ایران علیرغم اینکه جزو کشورهای اسلامی است اما از الگوی رایج نرخ باروری در کشورهای اسلامی تبعیت نکرده و باوجود مشکلات اجتماعی و اقتصادی متعدد، در تحولات ساختارهای جمعیتی کاملاً همانند کشورهای توسعه‌یافته دچار افت شدید نرخ باروری شده و در آستانه سالمندی جمعیت قرار دارد.

در ادامه با نگاهی گذرا به آمارها و پژوهش‌های ملی و بین‌المللی منتشرشده درباره سیر تحولات ساختارهای جمعیتی ایران روشن می‌شود که نرخ باروری ایران اسلامی یک سقوط آزاد بی‌نظیر را تجربه نموده است که سرعت این سیر کاهشی در طول تاریخ بشریت بی‌سابقه بود‌ه است.

نگاهی گذار به تحولات جمعیتی در ایران

باکمال تأسف جمعیت گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال کشور با سیر کاهشی محسوسی در حدود ۵/۶ درصد همراه بوده و درعین‌حال جمعیت گروه سنی ۳۰ سال به بالا روند افزایشی خود را با سرعت بیشتر ادامه داده است و این یعنی حرکت ساختار هرم سنی کشور به‌سوی سالمندی بیشتر و جوان‌زدایی سریع‎تر و نتایج سرشماری نفوس و مسکن منتشرشده در سال ۹۵ و اطلاعات و داده‌های آماری منتشرشده از این سرشماری نشان می‌دهد که جمعیت جوان کشور به‌سرعت در حال کاهش است  و ادامه روند کاهشی نرخ رشد جمعیت کشور،‌ نه‌تنها به نفع نظام اسلامی ایران که ام‌القراء و مهد تمدن نوین اسلامی است،‌ نخواهد بود، بلکه از اصلی‎ترین موانع پیشبرد اهداف کلان و راهبردی جامعه جهانی اسلام خواهد بود.

طبق نتایج سرشماری سال ۹۵،‌ جمعیت ایران از ۶۶۹، ۱۴۹،‌۷۵ نفر در سال ۱۳۹۰ به ۷۹.۹۲۶.۲۷۰ نفر در سال ۱۳۹۵ رسیده است، اما علیرغم این افزایش و در مطالعه کارشناسی تحولات جمعیتی کشور،‌ گزاره‌هایی به دست می‌آید که حاوی پیام‌های هشداردهنده و به معنی به صدا درآمدن زنگ خطر برای جمعیت کشور است؛ برای نمونه نرخ رشد جمعیت کشور در سال ۱۳۹۰ در حدود ۱.۲۹ بوده‌ که در ادامه کاهش دائمی در سه دهه گذشته، در سال ۱۳۹۵ به عدد ۱.۲۴ تنزل پیداکرده است و لذا همچنان روند کاهشی داشته است که به‌این‌ترتیب پیش‎بینی‎های تحقق رشد صفر درصد در آینده نه‌چندان دور، دور از ذهن نخواهد بود.

همچنین بعد خانواده یا به عبارتی تعداد اعضای یک خانواده که در سال ۱۳۹۰ حدود ۵/۳ نفر بوده است در سال ۱۳۹۵ به ۳/۳ نفر کاهش‌یافته و همچنان روند کاهشی داشته است. نباید فراموش کرد که این عدد با احتساب شهرها و استان‎های حاشیه‎ای و به‌طور میانگین محاسبه می‎شود و به‌این‌ترتیب باید اذعان کرد نرخ خانوارهای تک و دو نفره در بسیاری از شهرهای کشور به‌طور قابل‌توجهی در حال تثبیت و افزایش است که این موضوع از منظر بررسی و مطالعه آسیب‎های اجتماعی بسیار نگران‌کننده است.

همچنین میانه سنی کشور از ۲۷ سال در سال ۱۳۹۰ به ۳۰ سال در سرشماری سال ۱۳۹۵ افزایش‌یافته است که به‌عبارت‌دیگر در همین دهه گذشته،‌ چهره ایران به‌طور میانگین ۵ سال پیرتر شده است.

اضافه بر این، بر اساس داده‌های آماری منتشرشده،‌ در دهه اخیر تعداد خانواده‌های بدون فرزند و تک‌فرزند،‌ بیش از ۶/۵ درصد افزایش پیداکرده‌اند و در مقابل خانواده‌های بیش از دو فرزند با کاهش سقوط گونه و کاملاً محسوسی در حدود ۵/۱۷ درصد روبرو شده‌اند.

یادآوری می‌شود که بر اساس نتایج سرشماری سال جاری و برخلاف گزارش‌ها و پیش‌بینی‌های انجمن جمعیت‌شناسی و موسسه مطالعات جامع و تخصصی جمعیت که به مقامات نظام هم ارائه‌شده و در آن ادعاشده بود که نرخ رشد جمعیت در سال‌های اخیر بی‌گمان مثبت و افزایشی خواهد بود، باید گفت متأسفانه نرخ رشد جمعیت کشور همچنان روند کاهشی را نشان می‌دهد و متأسفانه باید گفت که در سال‌های اخیر تعداد ولادت‌ها نسبت به سال‌های قبل از آن،‌ برای اولین بار پس از ۱۵ سال کاهش پیداکرده است و بر همین مبنا می‌توان پیش‌بینی کرد که بدون تصویب یک طرح جامع جمعیتی و در فقدان اقدامات جدی حاکمیتی و اعمال مشوق‌های ملموس برای فرزند آوری،‌ نمی‌توان به جلوگیری از روند کاهشی نرخ رشد جمعیت امیدوار بود و این مهم میسر نمی‌شود مگر با عزم و اراده جدی برای تحقق سیاست‎های نوین جمعیتی در همه سیاست‌گذاران، تصمیم سازان و به‌ویژه مخاطبان مستقیم نامه مقام معظم رهبری (مدظله) در ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت که مسئولین سه قوه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت را شامل می‌شود.

در پایان بخشی از بیانات مهم رهبر انقلاب ‌اسلامی (مدظله‌العالی) در تبیین آینده نگران‌کننده جمعیتی کشور را یادآور می‌شویم. رهبر معظم انقلاب  در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه چنین فرمودند: «یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر می‌کند،‌ تن او می‌لرزد، ‌این مسئله جمعیت است. مسئله جمعیت را جدی بگیرید. جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می‌کند. به‌جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست؛ یعنی مسئله جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر می‌کنیم. نه اگرچند سال بگذرد، ‌وقتی نسل‌ها پیر شدند،‌ دیگر قابل علاج نیست».(g1)