به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلامالله علیها، ابوکرار همین که خدام حمایل بسته را میبیند به اتفاق خدام موکبش بلند بر محمد و آل محمد سلام میفرستد. جمع خدام حرم وارد موکب همسایه میشوند و حلقهای فشرده از جمع خادمان موکب حرم حضرت معصومه سلامالله علیها با خادمین نزدیک ترین موکب به موکب حضرت معصومه سلامالله علیها شکل میگیرد.
همهشان لبخند به لب دارند و مشتاقانه حرفهای مترجم حرم را گوش میکنند. وقتی مترجم از قول آقای اسلامپناه میگوید که موکب حرم و موکب ایشان از هم جدا نیستند و ما همه را یک موکب واحد میبینیم، حجم بالای هیجان ابوکرار و فرزندان و دوستانش در صلوات بلندی که میفرستند فوران میکند.
حالا نوبت پرچم متبرک به ضریح مطهر حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیهاست. یکی از خدام پرچم را از بسته تزیینشده بیروون میآورد و به دست مدیر موکب میدهد. او نیز دستان ابوکرار را محکم فشار میدهد و پرچم را تقدیمش میکند.
خادمان آماده خداحافظی میشوند که این بار ابوکرار بستهای را باز میکند و از داخل آن یک تندیس زیبا بیرون میآورد و میگوید این را برای هدیه دادن به موکب حرم آماده کردهایم و این بار هیجان خدام حضرت معصومه سلامالله علیها دیدنیست.
همسایه بعدی، موکب بسیار کوچکیست که مسئولش مردی بسیار پیر است. ظاهرش خبر از فقر مادی میدهد اما وقتی به مترجم میگوید که همه داراییاش را خرج کرده تا این جاهای خواب را فراهم کند معلوم میشود اتفاقا چقدر از نظر معنوی غنی و ثروتمند است. همانجا جلوی موکب، خدام حرم دورش میایستند و پرچم متبرک را تقدیمش میکنند.
موکب دیگری که خدام و مسئولان به دیدارش میروند، با چادرهای سنتی مخصوص عشایر برپا شده است. جلوی موکب چند پیرمرد محاسن سفید مشغول توزیع قهوههای تلخ و معروف عربی هستند. خدام توسط مسئول جوان موکب به داخل چادرها دعوت میشوند و روی فرشهای دستبافت و خوش طرحشان جاگیر میشوند.
به سرعت بساط قهوه عربی پهن و از خدام پذیرایی می شود.، مترجم از طرف آقای اسلام پناه از آنها تشکر میکند.
مرد جوان بلند میشود و خودش را در میان خدام جا میدهد. یکی از بچهها میخواهد بلند شود که اجازه نمیدهند و میگویند اینطوری صمیمیت بیشتر میشود. بعد از اهدای پرچم، مدیر موکب از آنها میخواهد که با خانواده بیایند و چندروز مهمان حرم باشند. تشکر میکنند. مترجم اما میگوید تعارف نکنید، واقعا بیایید؛ همه بلند میخندند و میگویند قبول قبول حتما میآییم.
موکب آخری که خدام به آنها سر خواهند زد، موکب بسیار زیبا و منظمی ست که صاحبش می گوید موکب شان فارسی-عربی ست. صاحب موکب می گوید زمین های مان را با قیمت پایین فروختیم تا بتوانیم زمین این موکب را بخریم و این موکب را برای خدمت به زائرین مخصوصا زائرین ایرانی راه بیاندازیم.
فضای داخل موکب بسیار زیبا و سنتی طراحی شده است. ظروف مسی، سینی ها، لیوان ها، بشقاب ها و لیوان های مسی زیبایی کنار هم چیده شده اند.
مسئولین موکب، خدام حرم را در بالای موکب و در میان این ظروف و طراحی و دکور بسیار زیبا و سنتی جا می دهند. بعد از صحبت های اولیه و معرفی خدام، ابوحیدر که از مسئولان این موکب است شروع به صحبت می کند. با بغض می گوید ما همه تلاش مان را کرده ایم تا زائرین ایرانی در آسایش باشند. می گوید مثلا ما اینجا مداح ایرانی و فارسی زبان میآوریم هرشب.
با بغض ادامه میدهد ما خودمان را برادر ایرانیها و امام خامنهای را رهبر همه شیعیان جهان میدانیم و خیلی دوست داشتیم ماهم در جمع دیدار رهبری و موکبداران عراقی حضور داشته باشیم.
خدام موکب حرم مطهر به او توضیح می دهند که به امیدخدا این دیدار هرساله است و او را معرفی میکنند تا در دیدارهای بعدی حضور داشته باشد.
بعد از عکس های یادگاری، اصرار زیادی می کنند که ناهار کنارشان بمانیم اما خدام توضیح می دهند که باید برای کار دیگری به موکب برگردند…