به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، خانم زهرا سلیمانی از خادمان افتخاری حضرت معصومه (سلام الله علیها) بزرگترین سعادت و افتخار زندگی اش را خادمی حضرت معصومه ذکر کرد وگفت: با اینکه فرهنگی هستم وشاگردان زیادی دارم ولی ۱۵سال است که هفته ای چند روز به حرم اسوه اخلاق وبزرگی ، عفت وپاکدامنی می آیم تا شاید جرعه ای از معرفت وبزرگی ایشان درس بگیرم.
جریان خادم شدنش را پرسیدم در حالی که با نهایت مهربانی وگشاده رویی با چوب پر سبزرنگ خود زائرین را به سمت ضریح راهنمایی می کرد، نگاهی به بارگاه حضرت انداخت وگفت: تمام زندگی ام را مدیون صاحب این حرم هستم.
وی ادامه داد: چند ماه قبل از خادم شدنم دخترم که تنها ۹سال داشت از ناحیه دست وپای راستش فلج شده بود و من چون در اینجا غریب بودم سختی های بسیاری کشیدم وهر گاه حرم می آمدم احساس می کردم با حضرت معصومه(سلام الله علیها) یک وجه مشترک دارم وآن هم غریبی هردو ما بود وکنار ضریح می نشستم وساعت ها گریه می کردم و اصلا فراموش می کردم که برای دخترم دعا کنم.
خانم سلیمانی در حالی که اشک می ریخت، گفت: یک روز قرار بود دخترم را برای معالجه به تهران ببریم درحالی که از وضیعت وی بسیار اندوهگین بودم ازحیاط خانه به سمت ضریح نگاه کردم وبه دلم افتاد دخترم را به حرم بیاورم واز بی بی شفای او را بخواهم وشب او را به حرم آوردم وهر دو ما کنار ضریح آنقدر گریه کردیم که وقتی یکی از خادم ها دست من را گرفت و بلندم کردم چشمانم از سوزش جایی را نمی دید.
وی افزود: فردای آن روز به اتفاق همسرم دخترم را به تهران بردیم ودکتر داروهایی برای او تجویز کرد وقرار شد بعد از یک هفته برای معاینه دوباره به تهران برگردیم ولی یک صبح که من برای رفتن به کلاس حاضرم می شدم صدای گریه دخترم را شنیدم وقتی او را از خواب بیدار کردم آثاری از بیماری در دست وپایش ندیدم و علت گریه اش را که پرسیدم گفت: در خواب مردی را دیدم که سوار براسب بود وشال سبزی بر گردن داشت وارد خانه شد وگوشه شال خود را به دست وپای من کشید وگفت بلند شو برو حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها).
این خادم ادامه داد: همان روز من دخترم را به حرم آوردم و نذر حضرت معصومه(سلام الله علیها) کردم وهمین جا با حضرت عهد کردم تا زنده هستم در حرمش کنیزی زائرانش را می کنم والان ۱۵ سال است که خادم هستم ودر همه قسمت ها کارکرده ام.
وقتی پرسیدم خادمی در چه قسمتی را بیشتر دوست داشتید، گفت: با اینکه کنیزی در همه قسممت ها برایم افتخار بود اما شیرین ترین لحظات زندگی ام حضور در کفشداری ولمس کردن کفش زائران حضرت بوده است زیرا احساس می کردم که کفش های بهشتیان را لمس می کنم.
وی امربه معروف ونهی از منکر را وظیفه ای همگانی دانست وگفت: به عنوان خادم حضرت معصومه(سلام الله علیها) هیچوقت از این وظیفه غافل نشدم و هفته ای یکبار به حرم حضرت می آیم تا درس معرفت وحیا وعفت را از ایشان بیاموزم وبه شاگردانم منتقل کنم که امیدوارم بتوانم به به عنوان یک شیعه و خادم بانوی کرامت از عهده وظایفم برایم.