خاتمیت، از امتیازات ویژه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بهشمار میآید، که قرآن کریم بهصراحت به آن اشاره کرده و میفرماید: «محمد، پدر هیچیک از مردان شما نیست؛ ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا همواره بر هر چیزى داناست.»[۱] از آنجایی که حضور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بهعنوان آخرین پیامرسان وحی، نمیتوانست تا قیامت در بین بشر ادامه داشته باشد، لذا در طول حیات پربرکت خود، بهطور مداوم راه سعادت امت اسلامی برای دوران بعد از رسالت را تبیین مینمودند و برای جلوگیری از انحرافات بعدی، جانشین و وصی خود را با عناوین مختلف معرفی میکردند که از جملۀ آنها، حدیث منزلت، واقعهی غدیر و حدیث ثقلین است که شیعه و سنی بر صحت آنها اتفاقنظر دارند.
اما پس از وفات رسولخدا(صلیاللهعلیهوآله) عدهای برخلاف دستور ایشان عمل کرده، عترت را کنار گذاشتند و با شعار: «حَسْبُنا کتابُ اللّهِ؛ کتاب خدا برای ما کافی است.»[۲] حق را زیرپا گذاشتند و در پی غصب خلافت، اجتماع و اجماع کردند. حال آنکه طبق آیات متعدد، از جمله آیهی مودت[۳] و تطهیر[۴]، اهلبیت(علیهمالسلام) بهدلیل خود کتاباللّه، با کتاباللّه یکی هستند و شأن نزول این آیات، هم در کتب شیعه[۵] و هم در منابع اهل سنت[۶] از زبان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، حضرت علی(علیهالسلام)، حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) و فرزندان آنها معرفی شده است. ولی در زمانیکه هنوز پیکر مطهر ایشان دفن نشده بود، توطئه آغاز گردید و اقدامات عملی برای تحقق شعار «کتاب خدا برای ما کافی است!» آغاز گردید ولی از آنجایی که چنین کاری با وجود دختر رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) امکانپذیر نبود، ابتدا باید ایشان از سر راه برداشته میشد.
اینجاست که راه حق و ایمان، برای بقا باید هزینۀ سنگینی میداد و آن، فدا شدن دردانۀ خلقت، نورالله و یگانهیادگار پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بود؛ همانی که رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله) که «وَمَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى»[۷] است، دربارۀ او فرموده بود: «سوگند به خدایی که مرا بهحق به پیامبری برانگیخت، تو سرور زنان جهانی»[۸]؛ «همانا خداوند متعال به غضب فاطمه غضب میکند و با رضایتش راضی میشود»[۹]؛ «فاطمه پارۀ تن من است؛ هرکس او را غضبناک کند، مرا به خشم آورده است.»[۱۰]؛ «ملعون است، ملعون است کسی که بعد از من بر دخترم فاطمه(علیهاالسلام) ظلم کند و حق او را غصب نموده و او را شهید گرداند.»[۱۱] ولی آنچه که در تاریخ ثبت شده است نشان میدهد که هرآنچه که رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) امت را از آن منع کرده بودند، انجام گرفت؛ حقش را غصب نمودند، به او جسارت کردند، خانهاش را به آتش کشیدندو بین در و دیوار مجروح و شهیدش کردند.
در آن برهه، چراغ هدایتی که توسط همۀ پیامبران و صالحان و منادیان حق در طول تاریخ، از هبوط آدم تا رسالت خاتم، روشن نگاه داشته شده بود، شاید برای همیشه در حال خاموش شدن بود و ممکن بود هدف رسالت محقق نشود. در زمانیکه جانشین برحق پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) مأمور به صبر و سکوت بودند[۱۲] و صحابۀ حقیقی ایشان مکلف به تقیه، حضرت زهرا(س) مأمور به قیام شدند و برای دفاع از دین خدا و پیامبر(ص) راه شهادت را برگزیدند. ایشان جان خود را فداکردند تا این چراغ خاموش نگردد و نگذاشتند که آنچه را که تمامی انبیا و مؤمنان، عمر خود را در جهت به ثمر رسیدن آن صرف کرده بودند، از بین برود و با این جانفشانی، میتوان گفت که از ابتدای خلقت بشر تا قیام قیامت، همۀ اهل ایمان، مدیون حضرت فاطمه زهرا(س) هستند.
شهادت مظلومانۀ صدیقۀ کبری(س) احیاگر و آشکار کنندۀ صراط مستقیم ولایت و خلافتی بود که موزیانه و مخفیانه، برای همیشه در حال غصبشدن بود؛ هرچند در آن برهه چنین اتفاقی انجام گرفت ولی شهادت حضرت و تشییع و تدفین مخفیانۀ پیکر مطهر ایشان، تا قیامت این سؤالات را در ذهن بشر باقی گذاشت:
- چرا یک نفر بر آنها اعتراض نکرد که آنهایی که با حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) دوستی داشتند، چرا جنازه دخترش فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را تشییع نکردند و بر او نماز نخواندند؟
- چرا دختر نبی مصطفی (علیهماالسلام) در بهار عمر، بار سفر از سرای خاکی بست و رفت؟
- چرا او که پاره تن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بود، شبانه و غریبانه دفن شد؟ آنهمه مهاجر و انصار کجا بودند؟
- آیا علی (علیهالسلام) که اهلسنت، او را عادل و شیعیان، او را معصوم میدانند، بیاذن و رضایت فاطمه (سلاماللهعلیها) چنین کرد یا به درخواست و وصیت او؟
- زهرا (سلاماللهعلیها) که شیعه و سنی او را سرور زنان جهان و برترین بانوی بهشت میدانند،چرا برخلاف سیره و سنت پدر، به شوهرش اینگونه وصیت کرد؟
- و چرا دختر پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) که خداوند او را بر تمامی زنان دو عالم از اولین تا آخرین، برتری بخشیده است، قبر و نشانی ندارد؟
مرحوم سیدبنطاووس دراینباره میفرماید:« بهراستی خداوند جلّّجلاله با دفن شبانه و مخفیانه فاطمۀ زهرا (علیهاالسلام) عیوب کسانی را که موجب شدند آن حضرت بر آنان خشم بگیرد، آشکار کرد و آنان را رسوا ساخت؛ … با وصیت آن حضرت به اینکه شبانه دفن شود، ادعای کسانی که از اهلبیت پیامبر پیشی گرفتند، مبنی بر اینکه اهلبیت با آنان موافق هستند، باطل گردید.»[۱۳]
محرم کلاردهی
[۱]. احزاب: ۴۰.
[۲]. صحیح بخاری، ج۷،ص۹؛ صحیح مسلم،ج۵، ص۷۶؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۷۳ و ۴۷۴؛ شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص۵۵؛ ج۶، ص۵۱.
[۳]. شورى: ۲۳.
[۴]. احزاب: ٣٣.
[۵]. مجمع البيان، جلد ۹، صفحه ۲۸.
[۶]. تفسير فخر رازى، جلد ۲۷، صفحه ۱۶۵ و ۱۶۶. اصل روايت در تفسير قرطبى، جلد ۸، صفحه ۵۸۴۳ و تفسير ثعلبى، ذيل آيه مورد بحث نيز نقل شده است. الدّرّ المنثور، جلد ۶، صفحه ۷.
[۷]. «و از سر هوس سخن نمىگوید.» (النجم:۳)
[۸]. کشف الیقین، علامه حلی، ص۴۳۴.
[۹]. امالی مفید، ص٩۵.
[۱۰]. صحیح بخاری، ج۴، ص۲۱۰ و ۲۱۹.
[۱۱]. کنزالفوائد، ج۱، ص۱۵۰؛ الدرالنظیم، ص۴۵۸؛ العدد القویة، ص۲۲۵.
[۱۲]. پیامبر(ص) فرمود: اگر یارانی پیدا کردی، خود را در مقابل آنان قرار بده و با آنان جهاد کن و اگر یاری پیدا نکردی، دست نگه دار و خون خود را هدر نده…تا اینکه یارانی برای برپایی دین و کتاب خدا و سنّت من بیابی. (ارشاد القلوب، ص۳۹۴)
[۱۳]. اقبال الاعمال، ترجمه روحی، ج۲، ص۷۰۹.
ممنون از مقاله خوبتون