به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها، یاران و اصحاب امام صادق علیه‌السلام بارها از زبان حضرتش وصف شهر قم را شنیده بودند که حضرت آن شهر را حرم اهل‌بیت خوانده بودند و نیز فرموده بودند: بهشت را هشت در است که یکی از آن‌ها برای قم است! یا خطاب به یکی از عالمان آن شهر (زکریا بن آدم) فرموده بودند که خداوند بلا را از شهر قم به خاطر وجود تو دفع نموده است! و…

اما در میان تمام بیانات حضرت پیرامون قم یکی خاص تر بود! حضرت فرمودند: درقم دختری ازفرزندان من خواهد آرمید که نامش فاطمه دخترموسی علیه‌السلام است وبه شفاعت اوهمه شیعیان من واردبهشت می شوند”

و این بیان در شرایطی بود که هنوز حضرت موسی کاظم علیه‌السلام پا به عرصه دنیا نگذاشته بود… از آن پس عالمان و شیفتگان ومحبان اهل بیت علیهم السلام در قم بی صبرانه منتظر میزبانی از آن شفیعه ای بودند که بشارت حضورش در خاک قم داده شده بود و چنین مقام والایی نزد خداوند متعال داشت! تا درپرتو نورهدایت وولایت آن خورشید تابناک عالم، چشمهایشان روشنی باید.

۲۵ سال ازمیلادامام رضاعلیه‌السلام می گذشت شروع ذی القعده بود و نورشادی وامید با شنیدن خبر تولد دخترنازدانه امام کاظم علیه‌السلام مدینه رافراگرفت. نامش رافاطمه نهادند، سِتّی فاطمه بنت موسی، تنها خواهر تنی امام رضا علیه‌السلام.

نجمه خاتون همسرگرامی امام کاظم علیه‌السلام و مادر حضرت ثامن الحجج علیه‌السلام دوباره مادر شد. زنی که حضرت فرمود: با او ازدواج نکردم مگر به امر خدا… بانویی ازاهالی مغرب که دست تقدیر و البته لیاقت والایش، سرنوشت او را درخانه امام رقم زده بود. آن بانو بعد از ورود به خانه امام کاظم علیه‌السلام ”تکتم ” خوانده میشد که نام دیگر زمزم است. کسی آن زمان علت این نامگذاری را نمی دانست ولی وقتی در دامن پاک ایشان دوگوهر گرانبها همچون امام رضاعلیه‌السلام وکریمه اهل بیت بر جهان طلوع کرد که شیعیان وتشنگان معارف الهی از چشمه کلام آنان سیراب می شدند، تازه آن نام پر مسمی معنا پیدا کرد. البته حضرت نجمه خاتون خودنیزدرعلم وپرهیزگاری وطاعت وعبادت بهترین زنان روزگارخویش بود و خود سرچشمه ای بود از معارف الهی…

آری پس از ۲۵ سال از میلاد حضرت رضا علیه‌السلام چنین زن باکرامتی دوباره صاحب فرزند شد. صاحب دختری نورانی به نام فاطمه معصومه سلام الله علیها…

خانه مطهرامام موسی کاظم باب الحوائج علیه‌السلام ‘محل مراجعه مردم ازاقصی نقاط بود. خانه ای که باحضور و وجود مبارک حضرت علی بن موسی الرضاعلیه‌السلام و فاطمه معصومه سلام الله علیها رنگ و بوی مولای عدالت و حضرت فاطمه زهرا ام ابیها را گرفته بود!

کاروانی از ایرانیان به شوق زیارت امام و گرفتن پاسخ سوالاتی که عالمان بلاد از پاسخ به آن درمانده بودند خود را به مدینه و به منزل حضرت امام کاظم علیه‌السلام رساندند. ولی ایشان اصلا در شهر نبودند! آن جماعت ماندند و حسرت دیدار و آن سوالات بی جواب…

اما انگار قرار نیست کسی از در این خانه دست خالی برود. کریمه اهل‌بیت باوجود آن که سن زیادی نداشتند اما پاسخ تمام آن سؤالات سنگین را مکتوب کرده و به آنان دادند. کاروان در مسیر بازگشت با حضرت موسی بن جعفر مواجه شدند. و ماجرا را بازگو نمودند. امام کاظم علیه‌السلام پاسخ‌های دخترمکرم خویش را مطالعه فرمودند و ضمن تائید تمام جواب‌ها فرمودند: فداها ابوها… پدرش فدایش!

و این جمله چقدر به گوش مدینه آشنا بود! این جمله‌ای بود که پیش‌ازاین تنها معصومی که در مورد دختر خویش فرموده بود پیامبر بودند که برای حضرت زهرا سلام‌الله علیها می‌فرمودند فداها ابوها…

 به خاطر جو سیاسی و موقعیت و شرایط سختی که بنی‌عباس برای حضرت باب‌الحوائج موسی بن جعفرعلیه‌السلام ایجاد کرده بودند و ایشان مدام در شکنجه و زندانی می‌کردند تقدیر براین بود که ولایت و سرپرستی و تربیت کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها از همان اوایل کودکی به برادر گرانقدرایشان حضرت علی بن موسی الرضاعلیه‌السلام سپرده شود، لذا ایشان در سایه این الطاف درکناربرادر بزرگوارشان به رشد معنوی ودینی خود رسیدند.

اما با دعوت اجباری و دسیسه مأمون ملعون، امام رضا علیه‌السلام مجبور به سفر سوی مرو شدند، دوران حمایت و سرپرستی گذشت. بانوی کرامت که در فقدان پدر وابستگی خاصی نسبت به برادر پیدا کرده بود، حالا باید با غم هجران و دوری از برادر خو می‌گرفت و تنها دل‌خوش به نامه‌هایی می‌بود که گاه از سوی برادر برایش می‌رسید. لکن امام رضا علیه‌السلام بعد ازمدتی کوتاه از استقرار خود، با سفیری ازعشق ومحبت ازخواهر دعوت نمود تا قافله سالار کاروان بصیرت گردد. و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها که دیگر تاب وتوان دوری از برادر را نداشت، ندای برادر را لبیک گفته و کاروان عشق و ولایت و بصیرت را به راه انداخت.

کاروان با هزاران قافله دل از مدینه به سمت عراق و سپس ایران و مرو به حرکت درآمد، کاروانی که تمام نقشه‌های مأمون را نقش بر آب می‌نمود! آری مأمون می‌خواست با دوری حضرت رضا علیه‌السلام شور ولایت و امامت از سر شیعیان بیافتد و نور ولی حق کم‌کم فراموش شود اما کاروان حضرت معصومه مسیری انتخاب نمود که شهر به شهر شیعیان را دلباخته‌تر و عاشق‌تر و پرشورتر نمود.

در آن خفقان سیاسی باوجود آن‌همه دشمن قسم‌خورده، باوجود آن‌همه بعد مسافت و هزاران مشکل دیگر قطعاً سفر سخت و طاقت‌فرسا بود، اما باوجود آن‌همه مرارت، شوق دیدار برادر سراسر وجود مبارک حضرت را فراگرفته بود. کاروان شهر به شهر می‌رفت و آوازه این حرکت، شوری در دل شیعیان به پا می‌کرد. مأمون از این حرکت روشنگر احساس خطر کرده بود… دیری نپائید که در ساوه  با حمله وحشیانه حرامیان به قافله بنی‌هاشم، کربلایی به پاشد و آن قربانگاه بازهم شهدایی مطهر ازخاندان اهل بیت گرفت!

نقل است که در این مسیر زنی بی‌ایمان به کریمه اهل‌بیت زهر داده و ایشان را مسموم کرده بود! و حتی گفته‌شده است در همان جریان ساوه حضرت معصومه سلام‌الله‌علیه نیز مجروح شدند… به‌هرحال آن‌همه داغ دیدن، مرارت‌های آن سفر طولانی و گذر از مناطق کوهستانی زاگرس در آن هوای پاییزی برای آن پاک دختر جوان کافی بود تا به آن بیماری سخت دچار شوند!

تاب ادامه سفر نبود… حضرت خواست تا ایشان را به قم ببرند! بزرگ مردم قم و عالمانی که بر مبنای روایات می‌دانستند چه گوهری به‌سوی شهرشان می‌آید با پای‌برهنه برای دعوت و استقبال از حضرت آمدند! بعد از ورود حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها به قم ایشان در منزل موسی بن خزرج بزرگ خاندان اشعریون(یکی از مهم‌ترین و اصیل‌ترین طوایفی که اسلام آوردنشان به پیش از فتح مکه برمی‌گردد و در تمام تاریخ نه‌تنها از پیروان راستین اهل‌بیت بوده‌اند که از عالمان و راویان بزرگ احادیث شیعه نیز بوده‌اند) مسکن گزیدند و آن خانه که از نورکریمه اهل بیت منورشده بود ”بیت النور” لقب گرفت.

کریمه اهل‌بیت مدت ۱۷ روز در قم مهمان بودند، و در این مدت کوتاه با وجود مسمومیت وبیماری محرابی برای عبادت خود قرار داده و شب و روز به راز و نیاز با معبود خود مشغول بودند. البته در این میان مردم قم خصوصا بانوان را از چشمه علوم الهی ومعارف دینی خود بی بهره نمی‌گذاشتند. ازمهم ترین روایاتی که ایشان نقل فرمودند روایتی است که در سلسله سند آن نام یا کنیه همه فاطمه است! از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که فرمودند: هرکس با عشق اهلبیت از دنیا رود شهید است!

در روز دهم ربیع‌الثانی سال۲۰۱ ه ق شهر قم درغم عروج کریمه اهل‌بیت به سوگ نشست، موسی بن خزرج بزرگ مردم قم، سرداب باغ خود را  برای دفن آن  حضرت وقف نمود، زنان مؤمن آل سعد با سوز و آه و نوحه پیکر مطهر دختر موسی بن جعفرعلیه‌السلام را غسل دادند و کفن کردند، چون محرمی نبود قرار شد پیرمردی باتقوا به نام «قادر» پیکر مطهره ایشان را به خاک بسپارد، هنوز همهمه جماعت تشیع کننده تمام نشده بود که به ناگاه دو سوار درحالی که نقاب به چهره داشتند به جمعیت نزدیک شدند و بدون اینکه باکسی صحبتی کنند برپیکر بانو نمازخواندند و سپس به سردابی که برای دفن حضرت آماده شده بود وارد شدند.

حضرت را با احترام به خاک سپردند، و باز بی‌آنکه حرفی بزنند آنجا را ترک کردند، آن دو نفر خود را معرفی ننمودند و بین مردم ولوله افتاد که این دو، فرشتگان فرستاده خداوند بودند، اما عالمان شهر می‌دانستند شخصیتی همچون کریمه اهل‌بیت را کسی شایسته‌تر از برادر و برادرزاده، حضرت علی بن موسی‌الرضا و جوادالائمه محمد بن علی علیهم‌السلام نیست تا دفن کند…

اینک قم به برکت وجود آن بانوی باکرامت مهم‌ترین مرکز علمی جهان تشیع است و از صدها کشور جهان طلاب علوم دینی در کنار بزرگ‌ترین عالمان و مراجع تشیع چون پروانه‌ای گرد آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها کسب فیض می‌کنند. و همه‌روزه از همه جای دنیا زائرانی برای تبرک جستن به این آستان پاک به قم می‌آیند.

همه دل‌خوش به فرمایش حضرت امام جواد علیه‌السلام که فرمودند: «هرکه عمه‌ام را در قم زیارت کند بهشت برای او خواهد بود…» روبه ضریح آسمانی بانو دست بر سینه می‌گذارند و زیارت‌نامه حضرت را که بین تمام بانوان از امام زادگان تنها زیارت‌نامه مأثوره از معصوم است همان‌گونه قرائت می‌کنند که امام رضا علیه‌السلام فرمودند. شیعیان رو به این ضریح آسمانی به تمام اهل‌بیت با خطاب مستقیم «اسلام علیک…» سلام می‌دهند تا شاهدی باشند بر فرمایش امام صادق علیه‌السلام که فرمودند: برای ما اهل‌بیت حرمی است و آن قم است!

و خطاب به حضرت معصومه عرضه می‌دارند « یافاطمه اشفعی لی فی الجنه» تا شاهدی باشد بر آن فرمایش حضرت امام صادق که فرمودند: « بهشت هشت در دارد که سه تای آن از قم گشوده می‌گردد» و زائر انگار در آستانه درب بهشت ایستاده و از حضرت شفیعه طلب شفاعت می‌کند.

و البته ماجرای مکاشفه آیت‌الله مرعشی که از طریقی خاص به دنبال یافتن مرقد حضرت زهرا سلام‌الله علیها بودند و ندا آمد « بر تو باد زیارت کریمه اهل‌بیت…» باعث می‌شود شیعیان دل‌سوخته که حسرت زیارت مرقد مخفی حضرت زهرا را دارند اینجا کمی آرام شوند…

مقدمی