پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام‌الله علیها | داستان خلافت بر روی زمین با خلقت آدمی عجین شده است و خداوند رب‌العالمین زمانی که انسان را آفرید برای هدایت او در زمین خلیفه مشخص کرد و پس از هبوط، نخستین خلیفه خداوند بر روی زمین نیای بزرگ بشر حضرت آدم علیه‌السلام است.

اما اینکه چگونه داستان خلافت بر روی زمین با خلقت عجین شده است باید به رابطه وجودی حضرت حق، خداوند باری‌تعالی با مخلوقات اشاره کرد.

* عاشقانه هستی، عاشق‌تر و مهربان‌تر از مادر به بندگان

در بیان اینکه علاقه حضرت معبود و پروردگار بزرگ به بندگان چگونه است یا توصیف این عشق و علاقه‌ کاری بس دشوار و حتی ناممکن است. علاقه خداوند به بندگان مانند علاقه زمینی بشر فانی به امور مختلف نیست و در توصیف این عاشقانه هستی باید گفت که در عالم هستی عاشقانه‌تر از رابطه مادر و فرزند نیست ولی عاشقانه بنده با خداوند عاشقانه‌ای است از جنس لاجورد، عاشقانه‌ای که در آن حضرت معبود مهربان‌تر از مادر و عاشق‌تر از مادر به بندگان است.

در توصیف عشق خداوند به بندگان به نقل از خاتم پیامبران محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله روایت شده که روزی مسافری از میان باغ و انبوه درختان می‌گذشت که صدای جیک‌جیک چند گنجشک در باغ توجه او را به خود جلب کرد. او به دنبال صدا رفت تا به لانه گنجشک‌ها رسید و درون لانه چند جوجه زیبا توجهش را به خود جلب ‌کرد. او با دیدن زیبایی جوجه‌ها مسحور شده و جوجه‌ها را از لانه برداشته و داخل دست گرفته و در حالی که به تماشای جوجه‌ها مشغول است به راه می‌افتد.

صدای جوجه‌ها هرلحظه بیشتر و بیشتر می‌شود؛ شاید کسی را صدا می‌زنند، جوجه گنجشک‌ها گرسنه هستند؟ مرد مسافر نگاهش به آسمان می‌افتد و متوجه می‌شود که گنجشکی در بالای سرش در حال پرواز است.

گنجشک با شتاب به مرد مسافر نزدیک می‌شود و ناگهان خود را روی جوجه‌ها می‌اندازد که این ماجرا موجب برانگیخته شدن تعجب مرد مسافر می‌شود.

مرد مسافر به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله می‌رسد و ماجرای عجیب را برای ایشان بازگو می‌کند. رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به مرد مسافر می‌گوید که جوجه‌ها را روی زمین بگذار و او این‌چنین می‌کند، هنگامی‌که مرد جوجه‌ها را روی زمین می‌گذارد باز مادر جوجه‌ها از آن‌ها جدا نشده و برای محافظت از جوجه‌ها خود را سپر آن‌ها قرار می‌دهد.

یاران پیامبر صلی‌الله علیه و آله با دیدن این صحنه بیان می‌کنند چه مادر مهربانی که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله در پاسخ به سخنان صحابه که در مدح گنجشک مادر بیان می‌کنند، می‌فرماید: «آیا از مَحبت این مادر تعجب می‌کنید؟ بدانید خداوند از این مادر مهربان‌تر است او بنده‌هایش را خیلی دوست دارد».

آیه ۶۴ سوره یوسف می‌فرماید «هو ارحم الراحمین», حال خداوندی که این‌چنین بندگانش را دوست می‌دارد چگونه ممکن است که به خاطر اشتباه پدر، فرزندان را تنبیه کند؟ پس هبوط حضرت آدم به زمین نه از سر تقصیر و گناه بلکه به خاطر این است که سرگذشت بنی‌آدم این‌چنین بود و باید در بوته آزمایش «انی اعلم مالاتعلمونی» گذاشته می‌شدند تا فرشتگان عرش که به هنگام سجده بر آدم ابوالبشر علیه‌السلام می‌گفتند سرشت آدم سفاک و خون‌ریز است و ما تو را عبادت می‌کنیم چه نیاز به آدم؟ به این حقیقت می‌رسیدند که «رسد آدمي به‌جایی که به‌جز خدا نبيند * بنگر که تا چه حدست مکان آدميت».

هنگامی‌که مقرر شد بنی‌آدم در زمین آغازگر سفر آفرینش و مسافر هفت شهر عشق شوند، خداوندی که این‌چنین رحمت للعالمین است، چگونه می‌توانست این بنده بسیار ناتوان و در صورت ایمان دلپذیر را در زمین، با دشمنی که آشکارا قسم به گمراهی او خورده بود، تنها بگذارد؟ این‌چنین شد که خداوند برای اشرف مخلوقات در زمین خلیفه قرارداد و آن خلیفه‌های راستین زمین انبیای الهی و ائمه معصوم هستند که با مهربانی و رحمت بسیار در سفر عشق تا روز حشر دست بشر را گرفته و یاریگر او خواهند بود.

رسول خدا صلی‌الله علیه و اله در روز غدیر بر بالای جهاز شتران همین مطلب را به بشر تا روز حشر گوشزد کرد که من دو ثقل گران‌بها در میان شما به امانت می‌گذارم که تا به این دو تمسک جویید گمراه نخواهید شد و در سفر آخرالزمان که پیامبری نیست یاریگر شما باشد. این دو ثقل گران‌سنگ یعنی امامان معصوم و کتاب خدا درنبرد آشکار و در برابر دشمن آشکار قسم‌خورده یعنی شیطان رجیم شما را یاری خواهند کرد ولی بدانید هیچ‌کدام از این دو ثقل به‌تنهایی برای هدایت کافی نبوده و این دو در زمین تا به روز حشر برای هدایت توأمان بوده و مؤید و مفسر یکدیگرند.

* طغیان بشر در برابر جانشینان پیامبر(ص)

اما بنی‌آدم همان‌گونه که فرشتگان در آزمون سجده بر آدم ابوالبشر بیان کرده بودند در سفر عشق پس از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله چون فریفته قدر مقام خویش بودند، بر جانشینی راستین رسول خدا صلی‌الله اله علیه و آله طغیان پیشه کردند. به بهانه قرابت با پیامبر صلی‌الله علیه و آله و موروثی کردن مقام امامت و اتهام هذیان‌گویی رسول خدا که امین امت و صدیق عصر خویش بودند و به بهانه جوان بودن مولای متقیان حضرت امیر مؤمنان امام علی علیه‌السلام سقیفه برپا کردند.

این بنای مسقف و سقیفه چه بد بنایی بود که تا ۲۵۰ سال بعد نیز به خاطر سنت عرب جاهلی و عمل به میراث و سنت گذشتگان ادامه یافت و بشر باوجوداینکه امام معصوم را در کنار خویش داشت، خود را از هدایت امام بی‌بهره گذاشت. در روز جمعه سال ۲۶۰ هجری قمری معتمد عباسی در شهر سامرا یازدهمین ذخیره الهی را با زهر به شهادت رساند و دوازدهمین امام معصوم و آخرین ذخیره الهی یعنی امام زمان حجت بن الحسن(عج) امامت را به دست گرفت.

اما ازآنجایی‌که نمی‌شود حق را به‌زور به بشر غالب کرد و حتی رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بااینکه در مدت ۲۳ سیف‌الله و یداللهی مانند امیر المومنین علیه‌السلام را در کنار داشت، باز با شمشیر قدم به نشر اسلام برنداشت و منتظر رشد عقل‌ها و قلب‌ها ماند و این رشد در مدت ۲۳ تازه به رشد سطحی رسید، زیرا اگر مردم مدینه درک مقام امام را داشتند پس از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله کرسی نشین سقیفه نمی‌شدند.

* آغاز آزمون رسیدن به درک عقلی مقام امام

به همین دلیل چون عقل بشر به درک لازم نرسیده بود خداوند آخرین ذخیره‌اش را ازنظرها پنهان داشت تا بشر در آزمون درک عقلی به مقامی برسد که توان درک مقام امام را داشته و یاریگر امام باشد.

هرچند که در سال ۲۶۰ هجری دوازدهمین خورشید تابناک آسمان امامت در خردسالی عهده‌دار امامت جهانیان شد، ولی چون عقل‌ها قدردان مقام امام نبودند، عده‌ای در همان زمان امام را خردسال دانسته و به نزدیکان امام به‌جای امام روی آوردند.

با آغاز غیبت کبرا چشم‌های بشر دیگر امام زمانش را ندید تا بشر برای ۲۵۰ سالی که قدردان مقام امامت نبود درس انتظار بگیرد و منتظر شود و چه سخت انتظاری است این انتظار که بدانی و آگاه باشی که امامت در کنار توست ولی چشم‌های بی‌فروغت یارای دیدار معشوق را ندارد .

چه سخت انتظاری است، انتظاری که میدانی وقتی روز و شب در کوچه‌ها قدم می‌زنی شاید امامت از کنار بگذرد ولی تو او را رهگذر بدانی نه امام.

آغاز امامت آخرین ذخیره الهی برای بشر درس انتظار است و بشر باید در مکتب انتظار درس آموخته و آب‌دیده شود تا با ورود به خیمه‌گاه ولایت مطلقه فقیه در عصر غیبت و در پناه ولایت‌فقیه و ولایت ولی امر مسلمین به عنوان نایب امام زمان(عج) در مکتب علوی تمرین انتظار کند تا به‌خوبی درس آموخته مکتب انتظار شده و لیاقت حضور امام را کسب کند تا در فتنه‌های آخرالزمان به‌جای اینکه کمر به قتل امام ببندد، یاری گر امام شود تا ظهور محقق شود. تا تمرین در مکتب انتظار نباشد و منتظر به معنای حقیقی کلمه منتظر نشود انتظار ظهور انتظاری بس بیهوده خواهد بود.

* راه رسیدن به صبح ظهور از خیمه‌گاه ولایت‌فقیه عبور می‌کند

آغاز امامت امام زمان(عج) برای بشر آزمایش است، آزمایش اکبر که انسان اصغر باید در آن در پناه خیمه‌گاه ولایت‌فقیه درس آموخته شود و خوب درس بگیرد تا بتواند بسترساز ظهور شده و با عبور از پیچ تمدنی فتنه‌ها به دلپذیر عصر ظهور برسد و در صبح دل‌نشین ظهور در کنار امام خویش بنای حکومت صالحان را در زمین برپا کند.

ازآنجایی‌که بشر امروز حتی هنوز به دروازه ظهور که حریم ولایت‌فقیه در بعد جهانی است، نزدیک نشده، این انتظار هنوز به طول خواهد انجامید، مگر اینکه مردمان عصر ما مانند قوم یهود و بنی‌اسرائیل، چنان به درگاه خداوند استغاثه کنند که خداوند انتظار ظهور موسی را کوتاه کرد، انتظار آخرین منجی بشریت را نیز کوتاه کند؛ ولی بشر پول‌پرستِ منفعت‌گرای عصر حاضر هرچند که دم از خرد و عقل می‌زند، باعقل و خرد فاصله بسیاری دارد و هنوز به مرحله‌ای نرسیده که بتواند قدردان مقام آخرین ذخیره الهی در زمین شود.

امام زمان (عج) از آن روزی که به امامت مؤمنان برانگیخته شد، منتظر است؛ چراکه امام باید زمانی طولانی را در پرده غیبت بماند و منتظر باشد تا بشر به‌جایگاهی برسد که به لحاظ عقلی قائل به درک و فهم شعور مقام امامت شود و تا بشر به این خرد جهانی نائل نشود امام همچنان باید منتظر ما باشد.

پس اگر نمی‌خواهیم امام زمان خویش را زیاد منتظر بگذاریم قبل از اینکه دیر شود، از خیمه‌گاه و حریم ولایت‌فقیه و نیابت ولی امر مسلمین، خود را به خیمه‌گاه مهدی فاطمه برسانیم چراکه امام عهده‌دار امور مؤمنان و مسلمانان هستند و خداوند در این عالم جایگاه فقهای ربانی را چنان تدوین کرده است که گوش‌های آن‌ها به لب‌های امام زمان است و تا مؤمن از نایب امام تبعیت کامل نداشته و برخورد سلیقه‌ای از دین را کنار نگذارد، هرگز نخواهد توانست به دلپذیر صبح ظهور برسد و امام همچنان منتظر خواهد بود.

بشر باید بداند که امام این قوم سال‌هاست که در انتظار ماست و بیعت با ولایت‌فقیه و درک مقام امام شرط رسیدن به دل‌نشین صبح ظهور و عبور سلامت از فتنه‌های سهمگین عصر آخرالزمان است و چه دل‌پذیر صبحی خواهد بود، دل‌نشین صبح ظهور برای آنانی که نظاره‌گر این صبح باشند و به‌یقین کسانی نظاره‌گر این صبح خواهند بود که به‌جای ندبه‌های دل‌تنگی صِرف، پای در میدان عمل گذاشته و با گام‌های محکم، قامت بلند امامت را به مردمان این روزگار در هر گوشه جهان بشناسانند و ردای «ماعرفت حق معرفتک» را بر قامت بشر استوار و پوشیده سازند تا قلب بشر این عصر به نور امام روشن شود.

فاطمه قاسمی