پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها؛ پس از جنگ جهانی دوم نظام مبادلاتی بشر تغییر کرد، کشورهای اروپایی در پناه سه قرن استثمار و غارت جوامع و تمدن های بشری امروز اربابان جهان بودند و دوران گذار از پادشاهی به دوران لیبرال دموکراسی را کامل کرده بودند؛ هر چند که داعیه دار تفکر برابری حقوق بشر بودند؛ اما بشری از نظر آنها محق بود که با توجه به منش و روش آن ها رفتار می کرد در مرام و منش اربابان اروپایی امروز جهان که دزدان دریایی سابق بودند خبری از انصاف آزادگی مروت و مردانگی نبود در جهان دو قطبی دو تفکر وجود داشت کمونیسم و لیبرال دموکراسی، کشورهای جهان و روسای جمهور یا به عبارت دیگر ملوک و پادشاهانشان باید یا لیبرال می بودند یا کمونیست.
در هیاهوی کمونیست و لیبرال دموکراسی جوان طلبه ای با نهایت سادگی در حوزه علمیه قم که از نسل سادات بود ولی مهمتر از همه چیز بر اساس مرام و مکتب توحیدی شیعه تربیت شده بود و در عصری که شیعه از آن به عنوان عصر غیبت کبرا یاد می کرد بر اساس مرام منش وسیره علوی رفتار می کرد؛ علی علیه السلام که حتی جرج جرداق مسیحی او را صدای عدالت بشریت میدانست و می نامید.
این طلبه جوان مبادی آداب بارها شاه را متوجه انحرافات و اشتباهاتی که مرتکب شده بود کرده بود بارها برای او در مورد مرام حکومت داری براساس شیوه و روش امامان معصوم سخن گفته بود بارها به او یادآور شده بود که در کائنات انسان موجودی عزیز و با شرافت است؛اشرف مخلوقات است نماینده خداوند در زمین است موجودی با کرامت که براساس همین کرامت وجودی باید زندگی کند و این انسان با کرامت جز خداوند در برابر دیگری نباید سجده بندگی به جای آورده و کمر به تعظیم خم کند اما محمد رضا پهلوی که همچون پدرش خود را مدیون اربابان لیبرال دموکراسی جهان می دانست و از شیعه بودن جز نام چیز دیگری نداشت هرگز صدای حقانیت طلب امام خمینی را نشنید.
محمد رضا پهلوی تا بهمن ۵۷ کار را به جایی رساند که خون یک سگ آمریکایی بر خون انسان ایرانی اشرف داشت و با امضای کاپیتولاسیون قصد داشت مستقیما ملت نظام و شیعه ایران را برده اربابان اروپایی و آمریکایی خود کند اما مگر تعلیمات مرجع بزرگ شیعیان و مرام علوی امام خمینی به او اجازه می داد که همچنین بردگی را برای مردمی که در قاموس دین عزیز خداوند بودند، بپذیرد امام خمینی براساس کرامت ذاتی انسان ها که در تمامی ادیان مورد تایید است برای خدا قیام کرد نه تنها به مردم ازاده ایران بلکه به تمام انسان های آزاده در سرتاسر عالم یادآور شد که نه شرقی و نه غربی؛ انسان باید تنها بنده خداوند باشند و امام خمینی به انسان هایی که تصور میکردند جر شرق و غرب و جهان دو قطبی راه دیگری وجود ندارد امام خمینی ره به آنها یادآورشد که راه سومی نیر وجود دارد و آن راه سوم حکومت توحیدی و انقلاب توحیدی بر محور مردم سالاری دینی است که براساس کرامت ذاتی انسان را در مسیر سعادت رهنمون شده و جز سعادت در دنیا و آخرت برای بشر نمی خواهد حاکمیتی که انسان در ان آزاد است و فقط در مسیر بندگی خداوند حرکت می کند؛ چرا که نتیجه کمونیست و لیبرال دموکراسی که داعیه داشتند تنها مکاتب فکری و اصیل برای زندگی و سعادت یشر هستند نتیجه ای جز جنگ های جهانی و حتی سازمان هایی بین المللی مستبد نبود که طاغوت های امروز از پس کت و شلوار اوامر خود را به آنها دیکته می کردند.
امام خمینی به عنوان هادی و رهبر انسان ها به آن ها یادآوری کرد که حکومت رهبران الهی و حکومت صالحان در زمین را به یاد آورند و بدانند که برای سعادت راهی جر حرکت در مسیر توحید و بندگی نیست حکومتی که در آن عصری تازه برای تنفس و حیات بشر آغاز شد؛ عصر«امت ـ امامت» عصری که امام معصوم امت را بر محور کرامت در مسیر کرامت راهنمایی می کرد و در این حکومت و حاکمیت ملاک برتری انسان ها نه ثروت و قدرت و نه حتی رنگ پوست و نژاد بود بلکه ملاک برتری انسان ها جز تقوا و بندگی نبود مرامی که در آن زن به اندازه مرد، جوان هم پای پیر، سفید هم پای سیاه و کودک و جوان و پیر هم پای یکدیگر در این حکومت احترام و نقش داشتند و در پناه ایمان به خدا و عمل به دستورات دین در پناه بیداری و بصیرت تمدن ساز میشدند نه صرفاً ربات های مصرف گرای درخدمت تمدن لیبرال دموکراسی.
یادآوری همین کرامت ذاتی به انسان ها و تعریف حکومت به عنوان ابزاری که باید در همین مسیر مجری این کرامت باشد، موجب شد که تمامی انسان های آزاده و آزاده اندیش جهان متوجه امام خمینی شوند و به این ترتیب بود که انقلاب اسلامی ایران سرفصل تازه ای در انقلاب های جهان شد انقلابی که با عنصر معنویت، دین ، بندگی خدا و اقشار مردم به پیروزی رسید و تا عصر ظهور نیز ادامه دار خواهد بود.
امام خمینی بر محور کرامت بدون اسلحه و قیام مسلحانه در بهمن ۵۷ صدای عدالت و تقوای ائمه معصوم و حکومت براساس منش و سیره اهل بیت را به گوش جهانیان رساندند و طاغوتی که پنجمین قدرتمند جهان بود در برابر کلام ذوالفقار گونه امام خمینی و مومنین همراه ایشان نتوانست طاقت آورد و برای همیشه از ایران رفت و عبرتی شد در موزه تاریخ جهان برای طاغوت های همکیش هم مسلک هم مرام.
در تاریخ جهان انقلاب اسلامی ایران به عنوان فصل اضمحلال سبک زندگی طاغوتی است تا انسان های آزاده آگاه باشند که این حکومت های شیطانی و کاخ های طاغوتی خانه ای پوشالی است که در برابر کرامت الهی انسان چون لانه عنکوبت سست ترین بناهاست.