به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، هنوز هم فضای شبه جزیره عربستان متاثر از گرد و غبار سقیفه و سقیفه نشینان بود؛ اما از آنجایی که بانو در خانواده ای اصیل پرورش یافته بود می دانست که بهترین الگو برای زنان و مردان عالم تا روز قیامت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و همسرش امام علی بن ابیطالب علیه السلام است.
بانو همواره از پدر و مادر خویش آموخته بود که خانواده دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله بهترین الگو برای خلق هستند پدرش از شیعیان حقیقی امام علی بن ابیطالب علیه السلام بود و آنچنان به امام ارادت داشت که جز همسری امام و فرزندانشان را برای دختران خود شایسته نمی دانست آنهم در عصری که به واسطه غوغای تبلیغات بنی امیه و درهم و دینار های معاویه همه فداکاری ها و جانفشانی های امام علی علیه السلام در خدمت به اسلام را از یاد برده بودند و غدیر را در پس پرده فراموشی قرار داده بودند.
جامعه ای که توسط رسول خدا صلی الله علیه واله از فرهنگ جاهلی پاک شده بود دوباره به دلیل دور ماندن از ولایت امام معصوم به جامعه ای تبدیل شده بود که جز درهم و دینار در آن جایی نداشت جامعه ای که مردمش ادعای مسلمانی داشتند اما امام و ولی خدا را نادیده گرفتند؛ اما برخلاف مسلمانان سقیفه مسلک و سقیفه مرام بانو می دانست تنها شرط سعادت برای یک مسلمان اقتدا به دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت زهرا علیه السلام است.
بانو با رها از همسر خود شنیده بودند که بهترین الگو برای زنان و مردان مسلمان دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند و همسرشان نیز بارها بیان کرده بود که در زندگی الگوی ایشان دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت زهرا سلام الله علیها هستند.
بانو از روزی که پای در بیت امیرالمومنین علیه السلام گذاشته بود، دریافت که تمسک به حضرت زهرا سلام الله علیها شرط حیات طیبه است.
بانو می دانست که اگر سعادت را میخواهد باید فاطمی باشد و فاطمی بودن تنها به پوشش حجاب حیا و تقوا نبود بلکه مهمترین شرط حیات فاطمی حرکت در مسیر خواست و اراده امام معصوم بود همانگونه که دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در راه دفاع از ولایت امام معصوم در عصری که هیچکس یاریگر امام معصوم نبود و امام معصوم را تنها گذاشته بودند جان خود را سپر ولایت امام معصوم کردند و فرزند دلبندشان در رحم سقط شد اما بانو دست از از امام معصوم برنداشتند و امام معصوم را تنها نگذاشتند تا نخستین شهیده راه ولایت شود تا جان ایشان سپر امام شود و مردم از نعمت امام محروم نمانند.
مهم ترین درس بانو رباب برای زن مسلمان زیست فاطمی است/ بانو رباب فاطمی زیست، فاطمی در راه امام دردانه از دست داد و فاطمی از دنیا رفت
بانو رباب در خانه امیرالمومنین درس آموخته مکتب حضرت زهرا سلام الله علیها شده بود و از امیرالمومنین، امام علی علیه السلام، امام حسن مجتبی علیه السلام و همسرشان امام حسین علیه السلام آموخته بودند که برای زنان بهترین شیوه زیست و زندگی، زیست فاطمی تبعیت از حضرت زهرا سلام الله علیها است.
برای همین بود زمانی که معاویه مرد و یزید بر تخت سلطنت تکیه زد و در شهر مدینه زمزمه بیعت امام حسین علیه السلام و بزرگان مدینه بایزید مطرح شد بانو زمانی که متوجه شد امام حسین (علیهالسلام) قصد ترک مدینه را دارند با وجود این که بانو باردار بودند و خانواده به ایشان توصیه می کردند که نیاز نیست در این سفر امام را همراهی کنند؛ اما چون بانو یاد گرفته بودند فاطمه وار زندگی کنند هرگز به بهانه بارداری، امام حسین علیه السلام را تنها نگذاشتند و مانند برخی دیگر از همسران امام که بنا به مصلحت خانواده خویش از همراهی امام پرهیز کردند.
اما ایشان به تبعیت از دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله امام خود را تنها نگذاشتند چون امام حسین علیه السلام نه تنها همسر بلکه قبل از اینکه همسر ایشان باشد امام و ولی ایشان بود و همین زیست فاطمی بود که بانو رباب را دردانه امام حسین علیه السلام کرده بود و امام به بانو رباب و دخترشان سکینه علاقه و ارادت خاصی داشتند و می فرمودند «من خانه ای که بانو رباب و سکینه در آن هستند را دوست دارم».
آری بانو رباب با وجود سختی های بارداری و سختی مسیر سفر و خطراتی که ایشان را تهدید می کرد مانند حضرت زهرا سلام الله علیها الگوی بانوان مسلمان امام خویش را تنها نگذاشتند و با دختر کوچکشان بانو سکینه امام حسین علیه السلام را در سفر کربلا همراهی کردند و توصیه های دیگران مبنی بر اینکه باردار هستند و سفر سخت است، نتوانست میان ایشان و امام حسین علیه السلام فاصله بیاندازد،
بانو رباب در تمام مسیر هجرت امام حسین علیه السلام و خروج از مدینه می دانستند که امام حسین علیه السلام برای این شهر مدینه را ترک کردند که نمی خواستند با مرد شراب خوری چون یزید بیعت کنند.
بانو رباب می دانستند جامعه اسلامی چون مانند قوم لوط از رسالت امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی کردند و متاسفانه شکم های خود را با حرام پر کرده اند؛ همین حرام خواری موجب هجرت و تنهایی امام حسین شده است.
بانو رباب می دانستند که امام حسین علیه السلام بنا به نامه های کوفیان به سوی قومی می رود که ایشان را در اقامه دین خدا و مقابله با طاغوت ها یاری دهند؛ بنابراین بانو رباب با وجود سختی بارداری در مسیر سفر هرگز به امام اعتراض نکردند که چرا امام خانه و کاشانه را رها کردهاند و حتی تولد فرزند در مسیر راه و در میانه راه موجب نشد که بانو رباب امام حسین علیه السلام را تنها بگذارند.
بانو رباب با وجود تمام سختی ها تصمیم گرفته بودند که مانند حضرت زهرا سلام الله علیها در یاری امام خویش کوتاهی نکند به همین دلیل سختی راه و تولد فرزند نیز ایشان را از قافله عاشورا جدا نیانداخت.
علی اصغر علیه السلام محسنی دیگر در راه ولایت امام معصوم/ حضرت علی اصغر، هدیه بانو رباب به امام عصرشان
قافله عاشورا به مقصد رسید، همه از جمله بانو رباب از خیانت کوفیان باخبر شده بودند و می دانستند چه سرنوشتی در انتظار اصحاب عاشورا است؛ اما زمانی که امام حسین علیه السلام در شب هنگام همه را از جمله اهل بیت خود را در ماندن و رفتن مخیر گذاشته بودند بانو رباب نیز در میان اصحاب عاشورا با امام خویش تجدید بیعت کرد و به امام عرضه داشت که هیچ چیز مانع حضور ایشان در کنار امام نخواهد شد و زمانی که امام از سختی ها به او گفتند بانو رباب نپذیرفت و عرضه داشت که «روا نیست امامش در میدان معرکه و سختی بی یاور باشد و او در مکانی امن در سایه امنیت و رفاه باشد» بانو رباب هرگز حاضر نبود به هیچ قیمتی امامش را تنها بگذارد،
روز عاشورا زمانی که بانو رباب دیدند تمامی اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و کسی برای یاری امام باقی نمانده است، احساس شرمندگی کردند که فرزندان ایشان خردسال هستند و ایشان پسری جوان و برومند برای یاری امام خویش ندارند، حتی تشنگی علی اصغر شش ماهه در این اندازه قلب بانو رباب را جریحه دار نکرده بود که تنهایی و کمک خواستن امام حسین علیه السلام قلب ایشان را جریحه دار کرد.
بانو رباب، نمی توانست تنهایی امامش را ببیند، غریبی امامش را ببیند، نمی توانست ببیند که شایسته ترین انسان روی زمین در معرکه با پست ترین حیوانات در میدان تنها مانده است.
بانو با وجود اینکه تشنگی و بی تابی طفلان و حضرت علی اصغر علیه السلام را می دید بی تاب نشد ولی تنهایی امامش او را بی تاب کرد.
امام حسین علیه السلام زمانی که تمامی فرزندان و یارانشآن به شهادت رسیده بودند پس از اینکه لشکریان یزید را نصیحت کردند تا از از راه شیطان بر گردند برای اینکه با این انسانهای پست تر از حیوان اتمام حجت کنند به درب خیمه بانو رباب آمدند تا ضمن اتمام حجت با یزیدیان در تاریخ بهانه ای برای بشریت باقی نگذارند و به بشریت نشان دهند که نه برای حکومت دنیوی و نه برای مال و ثروت و قدرت قیام کرده و به پا خواسته اند بلکه امام می خواستند برای بشریت روشن کنند که برای دفاع از دیانت و اصلاح امت جد خود قیام کرده اند و برا اینکه به بشریت نشان دهند با چه قومی روبرو هستند و با چه طاغوتی به نبرد برخاسته اند برای آخرین اتمام حجت به درب خیمه بانو رباب آمدند و با دیدن رخسار بانو رباب عرق شرم را در چهره بانو دیدند.
زیرا بانو شرم داشتند از امام خویش چیزی بخواهند که در توان ایشان نیست چرا که بانو درس آموخته مکتب فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند و می دانستند که بانو فاطمه هرگز از امام خویش چیزی را نخواستند که قادر به انجام آن نباشند؛ بنابراین بانو سکوت کردند؛ اما امام از سکوت بانو متوجه سر درون شده و برای اتمام حجت طفل شش ماه، علی اصغر را با خود بردند تا حداقل از این دشمن شقی برای این طفل که با قطره ای آب سیراب می شد، آب بگیرند اما دشمن پستی و رذالت خود را آشکار ساخت و طفل شش ماه را با تیر سه شعبه سیراب کرد.
امام حسین خون طفل را بر آسمان ریخت تا در قیامت طاغوت ها پاسخگوی این خون شریف باشند؛ چرا که زمین تاب توان تحمل خون این شش ماهه را نداشت و اگر خون شش ماه بر زمین می ریخت زمین برای بلعیدن این قوم ستمکار دهان باز می کرد.
آری علی اصغر بانو رباب علیه السلام محسنی شد در سند مظلومیت و حقانیت امامش، سندی که اثبات میکرد امامی که خانواده و طفل شش ماه با خود همراه کند، طمع حکومت ندارد بلکه طمع دیانت دارد،
برای دین خدا به پا خواسته است نه برای دنیا اما دنیا پرستان از آب دادن به طفل شش ماه نیز خودداری کردند تا بگویند که طرح سقیفه را کامل کردند.
آری همان هایی که محسن در رحم مادر به شهادت رساندند و محسن در رحم مادر کوچکترین سرباز امامش شد، حصرت علی اصغر علیه السلام نیز کوچکترین سرباز شد در سرزمین کربلا برای امامش، کوچکترین هدیه رباب برای امامش.
اما از بانو رباب در راه جانبازی امامش تنها علی اصغر کافی نبود بلکه بانو رباب سکینه اش را نیز برای سربازی در راه امامش تربیت کرده بود و اگر علی اصغر علیه السلام در کربلا محسن امام شد، سکینه در خرابه شام محسن و سرباز امام شد تا پیام مظلومیت و حقانیت امامش را به گوش شامیان برساند.
آری بانو رباب علی اصغر علیه السلام و سکینه داد تا فاطمه وار از امامش دفاع کند بانو رباب نه در کربلا حتی پس از بازگشت به مدینه نیز خیمه عزای حسینی برپا کرد و چون فاطمه زهرا سلام الله علیها همواره بر منبر مظلومیت امامش را سرود و شعر میکرد و فریاد می زد.
بانو رباب پس از امامش هرگز رخت سیه از تن به در نکرد، در سایه نرفت و یکسال پس از امامش از دنیا رفت تا یادآور الگوی مرام فاطمی باشد در دفاع از امام عصر و بانوان امروز نیز چون بانو رباب سلام الله علیها باید فاطمی زندگی کنند، فاطمی تربیت کنند، فاطمی رفتار کنند، فاطمی بپوشند و در راه یاری امام عصر خود همچون فاطمه زهرا سلام الله علیها محسن برای سربازی تربیت و تقدیم کنند.