پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها_فاطمه قاسمی: امیرالمؤمنان، امام علی علیه السلام خودشناسی را کلید خداشناسی عنوان کرده و می فرمایند«من عرف نفسه فقد عرفه ربه» یعنی انسانی که خود را بشناسد قطعا پروردگارش را خواهد شناخت.
خودشناسی، مقدمه مقیم شدن در وادی عرفات
خود شناسی، معمایی که تمام تاریخ بشر در آن خلاصه می شود معمایی که موجب شد حضرت ادم علیه السلام به واسطه ترک اولی مسافر دیار رنج و سختی یعنی زمین شود؛ زیرا شیطان می دانست که مقام خودشناسی مقدمه مقام خداشناسی است به همین علت با فریب حضرت آدم و حضرت حوا علیه السلام زمینه خروج انها از بهشت را فراهم کرد؛ چرا که آدم و حوا برای خودشناسی بهراه اشتباه رفتند، شیطان انها را فریب داد و اگر تاریخ زندگی بشر بر روی زمین را مطابق آیات قرآن کریم بررسی کنیم به این نکته خواهیم رسید که تاریخ بشر و فراز و فرود ان ریشه در همین شناخت دارد و شیطان در طول تاریخ بشر همین شناخت را دست مایه فریب بشر و گمراهی او قرار داده است.
اغواگری و فریب شیطان در طول تاریخ بر محور خودشناسی ختم و خلاصه به حضرت آدم علیه السلام و فرزندانشان هابیل و قابیل نشد؛ بلکه شیطان که خود به دلیل اشتباه در خودشناسی رانده شده درگاه الهی و به بیان دیگر رجیم درگاه الهی و ابلیس شده بود با وجود اینکه متوجه اشتباه خود شد، ولی دست از خباثت بر نداشت و غرورش به او اجازه بازگشت نداد به همین علت در مسیر خودشناسی با فریب بشر او را به بیراه کشاند که فرعون ها و حکومت های طاغوتی بهترین نمونه از این فریب شیطان هستند؛ چرا که مهم ترین ویژگی فرعون ها این است که چون تصور میکنند مدیر و مدبر عالم هستند و ابعاد امور را به طور دقیق می شناسند راه بیراه می روند و پیروان تفکر خود را نیز در این بیراهه و سقوط با خود همراه میکنند و این خصلت فرعون ها و حکومت های استکباری تنها مربوط به دنیای باستان نبود؛ بلکه نظام دو قطبی و چند قطبی معاصر نیز با همین تاکتیک خودشناسی در حال سقوط در بیراهه تاریخ است.
خودشناسی محور اغواگری شیطان/ خودشناسی و دانش شناختی تاکتیک تاریخی شیطان برای فریب آنسان و سقوط در کج راه انحراف
انسان قرن جدید جامعه غربی برای خود در عرصه های مختلف دانش جایگاه و مقام خاصی قائل است، بشر امروز غربی که خود را هویت ساز تاریخ جامعه جهانی قلمداد کرده و خود را یکه تاز عرصه تاریخ می داند، تصور میکند که در مقام شناخت خود و جهان و به عبارت دیگر دانش های شناختی و فلسفه به اوج رسیده است، بشری که تصور می کند که در سیاره زمین دیگر مکانی برای کشف باقی نگذاشته و نظریههای او که در اندیشکده های مختلف تولید می کند محور تعاملات و ارتباطات زندگی بشر است.
انسان غربی که نظام لیبرالی خود را فصل الختام عالم هستی قلمداد کرده و تصور می کند که لیبرالیسم آخرین دین و مکتب جهانی است که موجب عاقبت به خیری و سعادت ابدی بشر خواهد شد روز به روز بیش از گذشته در کام نهیلیسم و پوچ گرایی فرو می رود.
انسانی که تصور میکند به خدا نیاز ندارد؛ چرا که قهرمان زندگی خویش است؛ چراکه تصور میکند تمام ابعاد جسمی خود را شناخته و با دانش های موجود میتواند حتی از مرگ خود را رها کند، انسانی که تصور میکند با دانش پیوند اعضا می تواند انسان را ابدی کند.
انسان غرب گرای امروز آنچنان به دانش شناختی خویش غره شده است که مانند دوران باستان مشرک و بت پرست شده اگر چه بشر غرب گرای امروز بت هایی از جنس چوب، سنگ و طلا نمی پرستد؛ اما در خودپرستی و سلبریتی پرستی آنچنان پیشرفت کرده و سقوط کرده است که به انسان پرستی و شخصیت پرستی مفرط روی آورده و به رغم اینکه مدعی خودشناسی است به دلیل اینکه از فطرت خداجوی خود غفلت گزیده و خود را تنها غرق در بعد مادی و تک بعدی نگریسته است که تصور میکند تمام عالم در همین وجود مادی و لذت جو خلاصه می شود و آنچنان در این خودپرستی فرو رفته که حتی آنچه مانع بی نهایت خواهی و حرص و ولع پایان ناپذیر او می شود تنها منافع طرف مقابل است به عبارت دیگر انسان مادی گرای امروز آنچنان غرق در بعد مادی خویش شده که تنها عامل محدود کننده و محصور کننده او خواست و منفعت دیگران است و حتی در منفعت پرستی آنچنان غرق شده که نه تنها عدالت را نمی بیند، بلکه عدالت را در این می بیند که منافع اکثریت را فصل ختام قرار می دهد و برای دیگر انسان ها ارزشی قائل نیست و این منافع اقلیت سفیدپوست غربی است که در جهان بی طغیان در حال تاخت تاز است و این اقلیت سفید تمام جهان را فدای منفعت طلبی خود کرده اند و به بیان دقیق تر همان گونه که امام خمینی فرموده اند و امام خامنه ای تأکید دارند این فرعون های مستکبر همه چیز را فدای خواستهها و لذتجویی های خویش کرده اند و در شیطنت آنچنان به پیش رفته اند که شیطان اکبر هستند به گونه ای که شیطان در برابر خواست و منفعت این فرعون ها شیطان اصغر بوده و این عده شیطان اکبر هستند شیطان هایی که تصور میکنند خود را شناخته اند؛ اما اگر خود را می شناختند به یقین خدای خود را نیز می شناختند و از همین جاست که فصل تمایز مومن مسلمان با انسان غرب گرای لیبرال آغاز می شود.
آمادگی برای انقلاب حسینی ظهور، مهمترین درس اقامت در وادی عرفات برای مُحرم
فصل تمایز مؤمن مسلمان با انسان لیبرال غرب گرا در این است که چون خود را شناخته است با حرکت در حریم ولایت و تمسک به ولایت در مسیر عرفه و عرفات حرکت می کند.
تفاوت مومن مسلمان درس آموخته مکتب عاشورا و درس گرفته از انقلاب و قیام حسینی امام حسین علیه السلام با انسان مرید مکتب و طرفدار دین لیبرال دموکراسی در این است که مؤمن مسلمان معتقد به داروینیسم نیست که بخواهد خلقت برگرفته از حکمت و تدبیر الهی را خلقتی خلق الساعه ای و برگرفته از بینگ بنگ و یا تکامل میمونی انسان بداند؛ بلکه مؤمن مسلمان میداند که عالم خلقتی بسیار دقیق از سر تدبیر، تدبر و حکمت خداوند دارد، او می داند که انسان محصول تکامل میمونی داروینیسم مکتب لیبرال دموکراسی نیست بلکه انسان مطابق آیات قرآن خلقتی بدیع و بی نظیر دارد خلقتی که او را عالم صغیر کرده و عالم کبیر مطابق کلام منتسب به امیرمؤمنان در درون این عالم صغیر ریشه دارد.
مؤمن مسلمان می داند که مختار سرنوشت خویش است ولی می داند که یگانه قهرمان زندگی خویش نیست، بلکه وجودی مختار است که هدف خلقتش در بندگی خداوند خلاصه می شود، بندگی که عبد بودن نیست بلکه سروری بر تمام عالم خلقت است، مؤمن مسلمان می داند که ارزش وجودی او و بهای وجود او بهشت است و می داند که این وجود با ارزش را جز به بهای بهشت نباید به خریدار اصلی آن که وجود ابدی و ازلی خداوند است عرضه کند.
او آنچنان خود را بارزش می داند که هرگز خود را به گناه آلوده نمیکند؛ چرا که می داند گناه لباس تقوا و حیای او را می ریزد او می داند که پوشش تقوا او را گرامی ترین مخلوقات نزد خداوند می کند؛ بنابراین این وجود با ارزش را به گناه آلوده نمی کند و به همین دلیل است که اولین مقدمه برای عرفه و خودشناسی این است که انسان خود را به گناه آلوده نمی کند و در صورتی که به گناه آلوده شد توبه می کند؛ چراکه می داند آنچنان وجود با ارزشی دارد که باید از گناه آن را منزه و پاک نگه دارد به همین دلیل در وادی معرفت و عرفه مؤمن مسلمان با لباس تقوا در مسیر بندگی حرکت می کند و کسی که وارد وادی عرفات شود گناه ستیز و توبه گر می شود، لباس تقوا برتن میکند؛ زیرا می داند که لباس تقوا ظرفیت های وجودی او را توسعه می دهد و میداند که با لباس تقوا شایسته بهره گیری از نعمات بهشتی خواهد شد؛ چرا که خداوند آدم ابوالبشر را با لباس تقوا خلق کرد و تنها زمانی که حضرت آدم علیه السلام با وسوسه شیطان فریفته شد و ترک اولی مرتکب شد، لباس تقوایش برداشته شد، ریخت و عریان شد و این عریان شدن شایستگی و ظرفیت های او و همسرش را برای استفاده از نعمات بهشتی ضایع کرد و این چنین بود که داستان هبوط در زمین آغاز شد؛ بنابراین وادی عرفه با خودشناسی آغاز شده و خودشناسی انسان را به لباس تقوا شایسته میکند و انسانی که به لباس تقوا ملبس شود با توسعه ظرفیت ها در مسیر ولایت توان استفاده از نعمات بهشتی را به دست آورده و از خودشناسی به خداشناسی می رسد؛ زیرا با شناخت ارزش وجودی بنده در می یابد که جز خدا هیچ چیز و هیچ کس بهای وجود این چنین با کرامت، با عزت و با ارزش او نیست و حضرت آدم علیه السلام پس از هبوط با توبه و آموختن لفظ توبه از جبرئیل امین به درگاه الهی توبه کرد و قدم در وادی عرفات نهاد و این چنین شد که مورد بخشش خداوند قرار گرفت و از طریق خودشناسی به مقام خداشناسی رسید و از آن پس دیگر ابلیس را راهی برای فریفتن نبود و پس از آن هرگز ابلیس نتوانست حضرت آدم علیه السلام را بفریبد؛ چرا که حضرت آدم علیه السلام با ورود در وادی عرفات و معرفت ملبس به لباس تقوا شد و بر همین اساس است که خودشناسی مقدمه خداشناسی و ورود به وادی عرفات است؛ زیرا انسانی که خود را بشناسد یا گناه نمیکند و یا اگر سهوا هم مرتکب به گناه شد خیلی زود توبه می کند چیزی که انسان لیبرال دموکرات غربی قرنها و کیلومترها با آن فاصله دارد و غرق شدن در وادی لذت به شدت او را از وادی عرفات دور کرده است و ابن انسان باید سال ها در صحرای عرفات مقیم شده و دوان دوان در صحرایی جهنم گونه در جست و جوی آب باشد، آبی که کام تشنه و تب گرفته او را سیراب کند، آبی که او را به وادی توبه از گناه سوق دهد و او را از فریب شیطان نجات دهد تا بداند که هنوز تا وادی خودشناسی فرسنگ ها فاصله دارد و به او بفهماند که در جست جوی شناخت خود نیاز نیست که هفت فرسنگ به زیر دریا رفته یا در هشتاد روز دور دنیا را بگردد یا در افسانه های ایلیاد و ادیسه هومر غرق شود و در جست و جوی خدا در داستان ها، افسانه ها و اسطوره های خدایان یونان باستان جست و جو کند؛ بلکه تنها باید چشم باز کند و با توبه و ورود به وادی عرفات و عرفه خود را بشناسد تا خداشناس شود نه خودشناسی که محور آن پوزیتیویسم و تجربه گرایی یا لذت گرایی مادی باشد؛ بلکه خودشناسی که عقل خفته را بیدار کند و چشم باز کند تا بفهمد که عالم به این دقت و تدبیر هرگز نمی تواند بینگ بنگ و انفجار بزرگ باشد بلکه تدبیر خالقی نامتناهی، ازلی و ابدی است.
بیدار کردن خفتگان خفته در خواب عفلت، مهم ترین رسالت حاجی و مقیم وادی عرفات
عرفه وادی بازگشت به خویش است چرا که تا انسان به خویش بازنگردد، نخواهد توانست خدا را بشناسد
حاجی و مؤمن مقیم صحرای عرفات چون امام حسین علیه السلام با تمسک به ولایت حسینی، رسالتی از جنس انقلاب و قیام حسینی بر عهده دارد، مقیم و مُحرم صحرای عرفات چون از وادی خودشناسی گذر کرده است و از چشمه زمزم و کوثر کام تشنه سیراب کرده است تنها به همراهی نزدیکان و اهل بیت خویش اکتفا نمیکند بلکه حاجی و مُحرم وادی عرفات رسالت بیدار کردن خفتگان جامعه جهانی را دارد او جهان تشنه و خفته در خواب غفلت ناشی از اغوای شیطان را بیدار کرده و با خود همراه میکند او آنها را از وادی خودشناسی به وادی خداشناسی گذر داده و با لباس تقوا آنها را شایسته پذیرش امامت آخرین ذخیره الهی می کند.
دعای عرفه پس از شب قدر تنها فرصت برای توبه و بازگشت به خویشتن نیست؛ بلکه دعای عرفه امام حسین علیه السلام آمادگی برای بیدار کردن جامعه جهانی برای بازگشت به ولایت و امامت امام معصوم است.
مؤمن در روز عرفه، دعای عرفه را قرائت می کند تا فلسفه بندگی و خلقت را به خویش یادآوری کند تا به خویش یادآوری کندکه « زکجا آمده است* آمدنش به هر چه هست* به کجا خواهد رفت* این آمدن را چه سبب بوده و این رفتن را سبب چیست»
حاجی و مُحرم عرفات در روز عرفه دعای عرفه می خواند تا برای انقلاب حسینی آماده شود امام حسین عرفه خواند تا برای قیام حسینی کربلا آماده شود تا به انسان ها یاد آوری کند که وقتی شیطان بر محور خودشناسی شما را خودپرست و انسان پرست کرد باید با توبه و بازگشت به فطرت خداجوی خویش و با عرفه و خودشناسی دوباره به مسیر خداشناسی برگردید و برای بازگشت به این مسیر باید با رهبری امام معصوم انقلاب کرد، انقلابی که هدفش فروپاشی هیمنه طاغوت و حکومت های طاغوتی و استکباری است تا با سقوط این هیمنه پوشالی مقام عرفه برای تمام انسان ها حاصل شود تا با مقام عرفه همه انسان ها برای پذیرش رهبری امام معصوم آماده شوند و با رهبری امام معصوم و حرکت در مسیر ولایت از وادی عرفه به وادی خداپرستی وارد شوند وادی که ورود به آن جز با راهنمایی و تمسک به ولایت امام معصوم ممکن نیست چیزی که امام حسین برای فهماندن آن به بشریت، طفل شش ماه چون اسماعیل قربانی کرد و با بدترین شکل ممکن با کام تشنه شهدنوش شهادت در صحرای کربلا شد.
بر همین اساس عرفه نه تنها روز خودشناسی و فرصت بازگشت از گناه بلکه مهم ترین رسالت مسلمانان برای بیدار کردن خفتگان از خواب غفلت برای ورود به وادی معرفت و آماده سازي جامعه جهانی برای عصر ظهور آخرین ذخیره الهی است؛ چرا که تا تمام انسان های روی زمین مُحرم و حاجی سرزمین عرفات نشوند، ظهور محقق نخواهد شد؛ زیرا تا عرفه و عرفات نباشد کربلا در تاریخ تکرار خواهد شد؛ بنابراین اگر میخواهیم بشر دوباره در برابر ذات اقدس خداوند سرافکنده حادثه ای چون عاشورا نشود و کربلایی دیگر در تاریخ تکرار نشده و سرهایی دیگر بر نیزه نرفته باید تمام انسان ها را مُحرم و مقیم سرزمین عرفات کنیم تا با تلبس لباس سفید تقوا همچون حاجیان بیت الله الحرام وارد حریم ولایت الله شده و حجی مقبول و سعی مشکور در مسیر ظهور اخرین منجی بشریت داشته باشند.