پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها| این سنت خداوند است که در هر عصر و عرصه ای برای ما انسان ها حجت و دلیلی زنده و ملموس قرار می دهد تا در روز قیامت و روزی که همه ما به دنبال بهانه ای برای کم کاری های خود هستیم او را به ما نشان دهد و بگوید که می توانستید با وجود همه موانع، مشکلات و سختی ها بهتر عمل کنید ولی خودتان نخواستید.
امروز در سالروز شهادت مردی هستیم که در یوم الحساب حجتی خواهد بود بر همه ما که چگونه امواج شبهه ها در دل او رسوخ نکرد و او را در سربازی ولی خدا مردد نکرد، چگونه با وجود اینکه قدرت در دستانش بود تکبر نورزید و از درد مردم غافل نشد و چگونه مشغله های کاری و دنیوی او را به خود مشغول نکرد تا خدمت به مردم و نظام اسلامی را به فراموشی بسپارد.
قاسم سلیمانی پدری بود که فارغ از رنگ ها و جناح ها و فارغ از اندیشه ها و سلیقه ها برای جامعه پدری می کرد و مردم را دوست داشت و به گفته خودش تمام وجودش را نذر وجود ملت ایران کرد.
شاید امروز آن چیزی که کمتر به چشم می آید و کمبود آن احساس می شود وجود پدرانی است که با همه وجود دغدغه مردم را داشته باشند؛ پدرانی که در این روزهای پر از آشوب به حرف دل جوانان گوش فرا دهند و برای دغدغه هایشان قدمی بردارند، پدرانی به سبک قاسم سلیمانی که پناه بود برای بچه های شهید، برای مردم محروم، برای دخترکانی که شاید ظاهرشان هم قدری متفاوت بود، برای مردم با سلایق مختلف و درد کشیده در هر کجای کشور که باشند.
شهید سلیمانی حتی در وصیت نامه خود نیز پدر بودن را به زیبایی برای همه بزرگان سیاسی کشور و صاحبان تریبون یاد آوری می کند و می گوید «مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بیمبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند.»
اصولی که شهید سلیمانی برای پدر بودن و پدری کردن، خودش به آن ملتزم بود و مسئولان کشور را نیز به آن توصیه کرده است به گفته خودش مطول و مفصل نیست بلکه چند اصل مهم است که عبارتند از:
«۱- اعتقاد عملی به ولایت فقیه، یعنی اینکه نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که]اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی. هیچیک از این دو مشکل وحدت را حل نمیکند. ولایت قانونی خاص عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید.
۲- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است، از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها، چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۳- به کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره خانهای سابق را تداعی میکنند.
۴- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجملات را شیوه خود قرار دهند.
۵- در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعهگر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند.»
این روزها این انقلاب، این آب و خاک و این نسل جوان و نوجوان بیش از هر چیز دیگری برای درمان دردهای خود پدری مانند قاسم سلیمانی را طلب می کنند و اگر مسئولان کشور می خواهند مانند شهید سلیمانی در قلوب مردم جای بگیرند باید به این ۵ اصل مهم توجه داشته باشند و آن را سرلوحه کار خود قرار دهند تا مردم نیز آنان را به عنوان پدری دلسوز و مهربان بپذیرند.
آری قاسم سلیمانی «پدر» بود و به همه مسئولان کشور آموخت که چگونه می توان یک پدر دلسوز و مهربان برای مردم بود به گونه ای که با از دست دادنش همه مردم احساس یتیمی داشته باشند.