براى پاسخ به این پرسش، اشاره به چند مسأله ضرورت دارد:
۱٫ منظور از شب قدر چیست؟
شب قدر یکى از شبهاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شبهاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیاد بیست و سوم ماه مبارک رمضان، شب قدر است. در این شب که شب نزول قرآن به شمار مىآید، امور خیر و شر مردم و ولادت و مرگ و روزى و حج و طاعت و گناه و خلاصه هر حادثهاى که در طول سال واقع مىشود، تقدیر مىگردد. عبادت در آن شب فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است. در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: « در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى شود.» (الکافى، ج ۱، ص ۲۴۸)
۲٫ معناى قدر و تقدیر چیست؟
قدر در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است و تقدیر نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى قدر عبارت است از ویژگى وجودی هر چیز و چگونگى آفرینش آن؛ (المیزان، ج ۱۲ ص ۱۵۰) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز قدر نام دارد. یعنى در نظام آفرینش هر چیزى اندازهاى خاص دارد و هیچ چیز بى حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد، بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده و گذشته و حال و آینده آن با هم ارتباط دارد. پس در یک کلام قدر به معناى ویژگىهاى طبیعى و جسمانى است که شامل اندازه و حدود و طول و عرض و موقعیتهاى مکانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در بر مى گیرد.
بنابراین، معناى تقدیر الاهى این است که در جهان مادى، آفریدهها از حیث هستى و آثار و ویژگىهایشان محدودهاى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علتها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى و آثار و ویژگىهاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالبهایى از داخل و خارج اندازهگیرى و قالبگیرى مىشود. این قالب حدود یعنى طول و عرض و شکل و رنگ و موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگىهاى مادى آن به شمار مىآید. پس معناى تقدیر الاهى در موجودات مادى یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى شان که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالبگیرى شدهاند. (المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰۱)
۳٫ تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثهاى قطعیت خود را و همچنین خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است. اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرما است و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود را و همچنین شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى خود را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست. اما علل موجودات مادى ترکیبى از فاعل و ماده و شرایط و عدم موانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها قالب وجودى خاصى را شکل مىدهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم موانع کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مىشود و به معلول خود وجود مىدهند که از آن در متون دینى به قضاى الاهى تعبیر مىشود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگىهاى وجودىاش را مىسازد و در متون دینى از آن به قدر الاهى تعبیر مىشود. پس این که مىگویند در شب قدر همه مقدرات تقدیر مىگردد، معنایش آن است که قالب معین و اندازه خاص هر پدیده روشن و اندازهگیرى مى شود.
البته این اندازهگیرى حتمى نیست؛ زیرا در عالم طبیعتی رخ مىدهد که جهان تغییر است و شرایط و موانعى خاص دارد. در این عالم، وجود اشیا تنها در صورتى قطعیت مىیابد که علت تامه شان موجود شود؛ یعنى تمام شرایط موجود و همه موانع مفقود گردد و فاعل نیز تأثیر بخشد.
با توجه به مقدمه فوق، رابطه شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و رفتارهای آنها روشن مىشود. قدر یعنى پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر این پیوند دقیقاً اندازهگیرى مىگردد. اولًا، براى امام هر زمان این پیوند معلوم و تفسیر مىشود؛ و ثانیاً، رابطه این پدیده ها با علل خود روشن مىگردد. خداوند متعال چنان مقدر کرده است که بین اشیا رابطهاى خاص برقرار باشد؛ مثلًا بین عزت و دفاع از کیان و ذلت و پذیرش ستم. هر کس از کیان خود دفاع کند، عزیز مىشود و هرکس تسلیم زور و ستم شود، ذلیل مىگردد. این تقدیر الهى است. یا بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضى گناهان مثل قطع صله رحم و دادن صدقه رابطه بر قرار کرده و فرموده است هر کس طول عمر مىخواهد باید در این قالب قرار گیرد. آن که این شرایط را مهیا کرد، طول عمر مىیابد و آن که در این امور کوتاهى کرد، عمرش کوتاه مىگردد. پس در افعال و کردار اختیارى بین عمل و نتیجه که همان تقدیر الاهى است، رابطه مستقیم وجود دارد. انسان تا زنده است، جادهاى دو طرفه در برابرش قرار دارد: یا با حسن اختیار کمیل بن زیاد نخعى، که صاحب سرّ امیر مؤمنان است مىگردد و یا با سوء اختیار حارث بن زیاد نخعى، قاتل فرزندان مسلم، مىشود. دو برادر از یک پدر و مادر، یکى سعید و دیگرى شقى. پس معناى صحیح تقدیر الهى این است: آن که با حسن اختیار خود به جاده صواب رفت، کمیل مىشود و آن که با سوء اختیار خود به بیراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث مىگردد. بین تقدیر الاهى و اختیار آدمى هیچ منافاتى وجود ندارد، زیرا در سلسله علل و شرایط به ثمر رسیدن کار و ایجاد حادثه، اراده آدمى یکى از علل و اسباب است و قدر، جانشین اراده و اختیار آدمى نمىشود تا همچون عروسک خیمه شب بازى جلوه کند. در کردار اختیارى، بین کردار و تقدیر رابطه مستقیم از نوع رابطه شرایط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختیارى ما، یکى از عوامل و اسباب و علل، فعل اختیارى انسان است.
دیدیم که جهان بر اساس نظم ریاضى برپا شده است و هر پدیدهاى علت و سبب خاص دارد. تأثیر آتش گرما و سوختن است و تأثیر آب سرما و خاموش کردن. ما به دلیل این که در بند زندگانى مادى محصوریم، از گذشته و حال و آینده بى خبریم و جریان حوادث و پدیده ها برایمان نامعلوم است و گرنه تقدیر الاهى بى حساب و کتاب نیست و بر اساس نظمى خاص قرار دارد. آن که با حسن اختیار خود کردار نیک انجام دهد یا مخلصانه دعایى بخواند، نتیجه آن را در این جهان مىبیند و آن که بر اثر سوء اختیار گناهى مرتکب شود، نتیجه تلخ آن را مى چشد.
نکته آخر این که خداوند مىداند هر چیز در زمان و مکان خاص به چه صورت و با توجه به کدام شرایط و علل تحقق مىیابد و مىداند که فلان انسان با اختیار خود، کارى خاص انجام مىدهد. فعل اختیارى انسان با وصف اختیارى بودن متعلق علم ازلى خداوند است که در شب قدر و بلکه در تمام زمانها به امام زمان سلام الله علیه منتقل مىشود. این امر با اختیار منافات ندارد و حتى بر آن تأکید مىورزد؛ مثلًا معلم کاردان و مجرب به خوبى مىداند کدام یک از دانشآموزانش به دلیل تلاش فردى و استعداد لازم با رتبه بالا قبول مىشود و کدام یک به دلیل تلاش یا استعداد کمتر در حد متوسط نمره مىآورد و کدام یک به دلیل تنبلى تجدید مىشود. علم معلم به دلیل علم او به علل است و نفى کننده تلاش دانشآموزانش نیست. در شب قدر همه کردار اختیارى انسان با وصف اختیارى بودن مقدر و اندازهگیرى و قالب بندى مىشود. خداى عالم به علت ها، بر اساس نظم خود ساخته، اشیاى این جهان را برنامه ریزى مىکند و اختیار یکى از مبادى این جهان مادى است.
نتیجه :
پس این که مىگویند در شب قدر همه مقدرات تقدیر مى گردد، معنایش آن است که قالب معین و اندازه خاص هر پدیده روشن و اندازهگیرى مىشود. این اندازهگیرى حتمى نیست؛ زیرا در عالم طبیعت رخ مىدهد که جهان تغییر است و شرایط و موانعى خاص دارد. اراده آدمى نیز یکى از علل و اسباب است و قدر جانشین اراده و اختیار آدمى نمىشود تا همچون عروسک خیمه شب بازى جلوه کند.