پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلامالله علیها_ حسین حسنی: هر انسانی با هر عقیدهای برای رسیدن به موفقیت در مسیر زندگی خود به برنامه و الگو نیاز دارد و تمامی مکاتب الهی و غیر الهی به این موضوع توجه کردهاند. اسلام نیز به عنوان کاملترین دین الهی از این قاعده مستثنی نیست و قرآن کریم را به عنوان برنامه زندگی و کتاب هدایت معرفی و سپس از پیامبر صلوات الله علیه و آله به عنوان بهترین اسوه و الگو در این کتاب یاد کرده است.
با تمسک به آیات و روایات زیادی که در رابطه با جانشینی پیامبر صلوات الله علیه و آله وجود دارد شیعه به عنوان گروهی که خود را پیرو اهل بیت علیهم السلام و راه و رسم حقیقی پیامبر صلوات الله علیه و آله قلمداد می کند بر این باور است که خداوند ائمه معصومین علیهم السلام را طی ۲۵۰ سال متمادی امام و پیشوای مردم قرار داد تا در شرایط مختلف با الگو گیری از آنها سبک زندگی مطلوب را از آن ها بیاموزند و انگیزه لازم برای شیوه زندگی کردن را پیدا کنند.
از این رو در سالروز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام دومین امام شیعیان با بازخوانی بخشی از سیره امام در برخورد با خدا، خلق و طبیعت امیدواریم بتوانیم به بهتر شدن درک مان از زندگی در دنیا و آخرت کمک کنیم و گامی به سمت الهی شدن در زندگی برداشته باشیم.
در ادامه به بیان برخی از خصوصیات امام حسن مجتبی علیه السلام که از روایات به ما رسیده است می پردازیم؛
بهترین در عبادت
امام صادق علیه السـلام فرمود که امام حسن علیه السـلام عابدترین مردمان زمان خویش و با فضیلت ترین بود و هرگاه به سـفرحج می رفت با پاي پیاده وگاهی با پای برهنه راه می پیمود و چون به یاد مرگ و قبر و زنده شدن مردگان و گذشتن از صراط می افتاد اشک میریخت وچون به یاد عرض اعمال به حق تعالی می افتاد فریاد می کشید و مدهوش میگشت و همین که به نماز می ایستاد بندهای بدنش میلرزید به جهت آنکه خود را مقابل پروردگار خویش می دید.« بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۱۵۸ »
خوش اخلاقی
امام مجتبی علیه السـلام از راهی سواره می گذشت، مردی از اهل شام با آن حضرت مصادف شد و بدون مقدمه شروع به ناسزا گفتن نسـبت به آن بزرگوار نمود، ولی امام علیه السـلام هیـچ عکس العملی نشان نـداد تا اینکه آن مرد هرچه خواست گفت. آنگـاه امـام پیشرفت و بـا تبسم به او فرمود: اگر اجازه دهی تو را راضـی می کنم، چنانچه چیزی بخواهی به تو خواهم داد، اگر راه را گم کرده ای من نشانت دهم، اگر احتیاج به باربر داری من اسـباب و بار تو را به منزل می رسانم، اگر گرسنهای تو را سیر کنم، اگر احتیاج به لباس داری تورا می پوشانم، اگر فقیری بی نیازت کنم، اگر فراری هسـتی تورا پنـاه می دهـم، هر آینـه حـاجتی داشـته باشـی بر می آورم چنـانچه اسـباب و همسفران خود را به خانه ما بیاوری برایت بهتر است زیرا ما اسباب پذیرایی کافی در اختیارت میگذاریم. مرد شامی از شنیدن این سخنان گریهاش گرفت و گفت گواهی میدهم که تو خلیفه خدا رويی زمینی تـو و پـدرت ناپسـندترین مردم در نزد من بودیـد، اینـک محبوب ترین خلق در نظرم شدیـد، آنچه به همراه خویش در مسـافرت آورده بود به خانه آن حضـرت منتقل کرد، میهمان ایشان شد تا موقعی که از آن خارج شد و اعتقاد به ولایت حضرت پیدا کرد.( مناقب ابن شهر آشوب)
دفع شر دشمن
مردي خـدمت امام حسن علیه السـلام شـرفیاب شـد و عرض کرد ای فرزند امیرالمؤمنین تو را قسم می دهم به حق آن خداوندی که نعمت بسـیار به شـما کرامت فرموده به فریاد من برس و مرا از دشمن نجات بده، دشمنی که حرمت پیران را نگه ندارد و به کودکان و نوجوانان رحم نکند. امام علیه السلام فرمود بگو دشمنت کیست تا از او دادخواهی کنم؟ گفت دشـمن من فقر و پریشانی است. امام چنـد لحظه سـر بر زیر افکند، سـپس سـر برداشت و خادم خویش را طلب نمود و فرمود آنچه مال و ثروت نزد تو موجود است حاضر کن. او پنج هزار درهم حاضر ساخت. فرمود: اینها را به این مرد بده و بعد او را قسم داد که هر گاه این دشمن بر تو رو آورد شکایتش را نزد من بیاور تا دفع شرش نمایم.
میهمان خدا
امام مجتبی علیه السـلام هر گاه وضو میگرفت بندهاي بدنش میلرزید و رنگ مبارکش زرد می گشت سبب این حال را از آن حضرت پرسیدند فرمود: سزاوار است بر کسی که می خواهد نزد رب العرش به بندگی بایستد رنگش زرد گردد و بدنش بلرزد. همین که به مسجد می رفت که به درب مسجد می رسید سر را به سوی آسمان بلند می کرد و می گفت ای خـدای من این میهمان توست که به درگاه تو ایسـتاده، ای خداوند نیکوکار، به نزد تو آمده بنده تبهکار، پس درگذر از کارهای زشت و ناستوده من به نیکی های خودت ای کریم. (مناقب ج۴ ص ۱۴)
پاسخ بهتر
روزی کنیزی از کنیزان امام مجتبی علیه السـلام دسته گلی خوشبو به آن حضرت تقدیم کرد؛ امام علیه السلام در مقابل او را آزاد فرمود و چون پرسیدند چرا چنین کردی؟ فرمودند خداونـد ما را چنین تربیت کرده و این آیه را تلاوت فرمود که چون به شـما هـدیه ای دادند، نیکوتر پاسخگویید و فرمود بهتر از آن دسته گل، آزادی او بود. (بحار جلد ۴۳ ص۳۴۳)
حقوق حیوانات
مردی گفت امام حسن علیه السـلام را دیـدم که غذا میل می فرمود و سـگی در پیش روی ایشان بود، هر وقت لقمه اي برای خود برمی داشتند مثل آن را نیز برای آن سگ می انداختند. من عرض کردم ای پسر رسول خدا صلی االله علیه و آله وسلم آیا اجازه می دهید که این سگ را از اینجا دورکنم؟ ایشان فرمود بگـذار باشد چرا که من از خداوند عزوجل حیا میکنم که صاحب روحی روبروی من حاضـر باشد و به من نگاه کند و من چیزی بخورم و به او نخورانم.(بحار ج ۴۳ ص۳۵۲)
بهترین لباس برای خدا
امـام مجتبی علیه السـلام بهترین لباس های خود را در موقع نماز در برمیکرد، کسانی از آن حضـرت سـبب اینکار را پرسـیدند، ایشان درجواب فرمود خداوند جمیل است و جمال و زیبایی را دوست دارد به این جهت خود را در پیشـگاه الهی زینت می کنم، خداوند امر فرموده با زینت های خود در مساجد حاضر شوید.
بهترین شوهر
مردی به امـام حسن مجتبی علیه السـلام عرض کرد دختری دارم، به نظرشـما با که وصـلت کنم؟ ایشان فرمود با کسـی که متقی و با ایمان باشد. چراکه اگر او را دوست بدارد مورد احترامش قرار می دهد و اگر دشمنش بدارد به وی ستم نمی کند.
رفتن به مسجد
امام حسن علیه السلام فرمودند کسـی که به طـور مرتب به مسجد در رفت و آمـد باشـد به یکی از هشت نیکی می رسـد؛ اعتقـادات محکم، برادری مفیـد، دانشـی همه جانبه، رحمت الهی، گفتاری که او را به هدایت می رساند، او را از کار زشتی باز می دارد، از روی شرم و حیا گناه را ترک می کند، خوف وخشیت خداوند تبارك و تعالی در او به وجود می آید. تحف العقول ص۲۳۵
لایق ترین برای حکومت
چنـد روز پس از قرارداد صـلح با معاویه، امام مجتبی علیه السـلام به منبر رفتند و بعد از حمد و ثناي الهی فرمودند: «اى مردم، معاويه گمان مىكند من او را براى خلافت سزاوار دانستم و خود را براى آن اهل ندانستم؛ در حالی که معاويه دروغ مىگويد. طبق كتاب خدا و سنّت پيامبرش اختيار من بر مردم از خودشان بيشتر است. به خداوند قسم ياد میكنم، اگر مردم با من بيعت میكردند و مرا اطاعت مىكردند و مرا يارى مینمودند آسمان قطرات بارانش را و زمين بركتش را به آنان ارزانى میداشت، و تو اى معاويه در خلافت طمع نمیكردى. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: هيچ گاه امّتى امر خود را به كسى نمیسپارند كه در بين آنان عالمتر از او باشد مگر آنكه كارشان همچنان رو به پائين میرود تا آنجا كه به دين گوساله پرستان برسند» (احتجاج طبرسى: ج ۲ ص ۸.)
نگرانی برای روز جزاء
امام رضا علیه السـلام فرمودند که امام حسن علیه السلام در موقع مرگ گریه می کردند. عرض کردند شما چرا گریه می کنید در حالی که جایگاه بلندی نزد پیامبر صـلی االله علیه و آله و سـلم دارید و بیست مرتبه پیاده به سـفرحج رفته اید و تمامی اموال حتی کفش هایتان را سه مرتبه در راه خدا تقسیم کرده اید؟ ایشان فرمودند برای دوچیز اشک می ریزم یکی ایستادن در روز قیامت و گرفتاری های گوناگون پس از مرگ و دوم دوری از دوستان خود در دنیا.