پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام؛ «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»؛ همانا شهادت حسين علیه‌السلام حرارتي در دل‌هاي مؤمنان افروخته که تا ابد خاموش نشدنی است.

تمام کسانی که کوچک‌ترین پدیده‌های طبیعی و غیرطبیعی جهان را در هر جایی که اتفاق می‌افتد مورد بررسی قرار می‌دهند در ایستگاه اربعین سکوت معنادارشان تنها واکنشی است که از آن‌ها مشاهده می‌شود. پدیده‌ای که به‌سان یک معجزه، سال‌ها و قرن‌ها قدمت داشته و در تمام ادوار همه‌ی کسانی که در اشکال مختلف پای در این مسیر نهاده‌اند جزء جدانشدنی این اعجازه بوده‌اند و عجیب‌ است، آن‌هایی که الکترون و اتم را زیر میکروسکوپ‌ها می‌بینند این خروش خلق را نمی‌بینند! جوشش خون در رگ‌ها را نمی‌بینند آن‌هایی که سال‌ها عمر خود را صرف تحقیق در چرایی فوران‌های آتشفشان‌ها می‌کنند!؟ چرا گسترده‌ترین معجره تاریخ از هبوط آدم تا امروز و تا قیامت، که شاید هریک از ما نیز بخشی از آن باشیم را نمی‌بینند؟ آیا نمی‌بینند آن جا را که با تمام مشقت سفر و سختی مسیر، مردان به همراه زنان و کودکان خردسال با چنان اشتیاقی طی طریق می‌کنند که برای حوائج دنیای خود نیز چنین ولعی در آنها سراغ نداریم.

اما اربعین شروع این معجزه نیست بلکه نقطه کانونی یک معجزه وسیع‌تر به نام محرم است که هرچه به دهمین روز آن نزدیک می‌شویم قدرت و سرعت نفوذ آن در قلوب عالمیان نمایان‌تر شده و یادآور شعر معروف مرحوم محتشم بر کتیبه‌ها و پرچم‌هاست که «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» و همگان نظاره‌گر جاذبه‌ی محبت فرزند رسول‌خدا(ص) می‌شوند که چگونه منجی و شفیع امتش می‌شود.

و نمی‌توان از اربعین بگوییم ولی از مهمان‌نوازی مردم رنج‌دیده و ستم‌کشیده عراق نگوییم که به واقع هرآنچه در چنته دارند از احترام و ادب تا غذا و مرکب، همه را در ضیوف و موکب در طبق اخلاص تقدیم زوار اباعبدلله می‌کنند.

و در روز اربعین، هسته مرکزی این جذب و انجذاب و حرارتی که با شروع محرم در قلوب مؤمنان شعله‌ور شده‌است نه فقط در قلب یکایک زوار و عزاداران بلکه در وادی مقدسی‌است به‌نام کربلا؛ که از قداستش همین بس که شفا در خاک آن قرار گرفته است.

سیل جمعیتی عظیم که به سوی حق جاری شده است با امواج تکان‌دهنده خود با هر «لبیک یا حسین»‌ی که سر می‌دهند گویا فریاد «دنیای بهتر هم با امام‌ حسین علیه السلام ممکن بود، نه با یزید» را در جان‌های عالمیان طنین انداز می‌کنند و فهم این نکته شاید برای بشر امروز آسان‌تر باشد چرا که می‌بینند آنان که برای آبادانی دنیای خود آنگونه پای بر حق گذاشتند به اندک متاع دنیا که بدان دل‌خوش کرده بودند هم نرسیدند. «ولی انسان، خوشی و راحتی می‌خواهد و به هرچه می‌رسد، بالاتر از آن را طالب است» . و می‌دانیم و یا نمی‌دانیم شاید که دلیل نیامدن یگانه منجی عالم و آخرین طلیعه‌دار حق و حقیقت و منتقم خون آباء و اجداد طاهرینش همین است که آیا ما مثل عمربن‌سعد که طالب گندم ری بود. می‌توانیم دین خود را به دنیای خودمان نفروشیم و اگر برای ما چنین امتحانی پیش بیاید آیا با حسین علیه السلام هستیم، یا با یزید؟

ترسم از آن است که خدای ناکرده هر ندایی که برای فرج مولایمان امام زمان(عج) سر می‌دهیم، نکند به‌سان نامه‌های کوفیان باشد که امام خود را خواندند و بعد از اجابت ایشان، راه را براو بستند و فاجعه‌ای عظیم همچون عاشورا را رقم زدند. «ما از پیش در طول تاریخ ائمه امتحان خود را پس داده‌ایم که آیا از امام تحفظ و اطاعت می‌کنیم و یا اینکه او را به قتل می‌رسانیم؟!»  اگر نبود آیات و روایات و تأکیدات علمای بزرگی همچون عارف بزرگ قرن حاضر، حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره که می‌فرمود: «اگر برای فرج دعا می‌کنید، علامت آن است که هنوز ایمانتان پابرجاست.»  می‌گفتم دیگر تا خود را اصلاح نکرده‌ایم و در عمل منتظر واقعی نشده‌ایم دیگر به زبان نیز دائم «اللهم عجل لولیک الفرج» هم نگوییم؛ « آیا می‏خواهیم امام زمان(عج) بیاید و به ما بگوید: به واجبات و محرمات ملتزم باشید! عجب تعجیلی را می‏خواهیم! عمل به قرآن نمی‏کنیم که[آیا] می‏خواهیم به عترت عمل کنیم!»  ولی چه‌کنیم که دعای زبانی برای ظهور نیز مقدمه‌ی حق‌خواهی و شاید مقدمه اصلاح درونی و عملی ما باشد. «بطور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت مؤثر است، اما نه لقلقه زبان و «عجل فرجه» خشک و خالی.»  ولی با تمام این تفاسیر بازهم دلیل نیامدنش را دور از دوری گفتار و کردارمان نمی‌دانم و نمی‌بینم.

علی راد