آرام آرام دوره‌ای جدید از راه می‌رسد. دوره‌ای که ظلم دستگاه طاغوت و جهل مردم به حدی می‌رسد که دیگر نمی‌شود امام مسلمین را توی مسجد و بالای منبر پیدا کرد. دیگر نمی‌شود به‌وقت نماز جمعه کفش‌ها را ور‌کشید و شال و کلاه کرد و عازم مصلای نماز جمعه شد تا کلامی گهربار از میان لب‌های امام معصوم شنید و برای رساندن به دست نسل‌های بعد آن را نوشت. دیگر کسی را نمی‌توان آشکارا امام خطاب کرد و دستی به نشانه احترام روی سینه گذاشت. تیغ تیز شمشیرهای طاغوتیان است که گلوی مؤمنان را خراش می‌دهد…

آری دوره غیبت امام‌ها فرا آرام‌آرام از راه می‌رسد. چند سالی می‌شود که امام‌های برحق شیعه مردم را برای روز مبادا آماده می‌کنند. روزی که امت مؤمن و مسلمان سایه سرش را نبیند و آن را از نزدیک احساس نکند.

چه از زمان امام رضا علیه‌السلام که فرزندان کمی داشت و راهی دیار غربت شد و چه امام جواد و امام هادی علیهماالسلام که در سنین جوانی به شهادت رسیدند.

اما نوبت به امام حسن عسکری علیه‌السلام که می‌رسد مسئله از این‌ها نیز سخت‌تر است. حضرتشان تمام عمر خویش را به تبعید در پادگان‌های نظامی بنی العباس گذراندند و همین مسئله باعث شد ایشان را عسکری لقب بدهند. اگرچه در همین خفقان و فشار سنگین دستگاه نظامی و اطلاعاتی طاغوت بنی العباس نیز حضرت روابط خاص خود را برای هدایت پیروانشان داشتند. لکن این روابط در حدی بود که جامعه مهیای عصر غیبت امام شود. این آماده‌سازی برای عصر غیبت همواره با مظلومیت ایشان همراه بود. تا جایی که اصحاب نزدیک و کسانی که از راه های دور برای زیارت ایشان می‌آمدند خود را به‌عنوان فروشنده جا می‌زدند و خدمت ایشان می‌رسیدند. این امر تا جایی پیش رفت که در تاریخ اثری از عمل حج خانه خدا برای امام حسن عسکری علیه‌السلام یافت نمی‌شود. یعنی عصر غیبت به حدی نزدیک است که امام معصوم را حتی در دل مسجدالحرام ، خانه امن الهی نیز نمی‌توان یافت.

آری ایشان حتی یک‌بار هم دور خانه کعبه طواف نکرد. میان صفا و مروه به‌سان حج ابراهیمی سعی نکرد و کسی نتوانست امام حسن عسکری را در موسم حج ببیند و از دریای علم خدایی ایشان توشه‌ای بگیرد.

عصر غیبت امام‌های معصوم بسیار نزدیک شده است.