به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلامالله علیها، رضاخان در زمینه کشف حجاب انقدر مصر بود که حتی صبر نکرد تا به ایران برگردد؛ وی در تركیه دستوری خطاب به نخست وزیر وقت صادر كرد تا از آن پس تمام كارگران ایرانی كلاههای لبهدار به سبك اروپایی برسر بگذارند و توجیه او این بود كه لبه پهن كلاه، كارگرانی كه در هوای آزاد كار میكردند را از آفتاب سوختگی حفظ میكند.
رضا شاه بعد از مسافرت تركیه، از رفع حجاب زنها صحبت میكرد و در اوایل خرداد ۱۳۱۴ در جلسهای با هیئت دولت گفت: ما باید صورتا و سنتا غربی بشویم و در قدم اول كلاهها تبدیل به شاپو شود و بعد شروع به رفع حجاب زنها کرده و چون برای عامه مردم دفعتا مشكل است اقدام كنند، شما وزراء معاونین باید پیشقدم شوید … به حكمت، وزیر فرهنگ، دستور داد كه در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن و دختری امتناع كرد او را در مدارس راه ندهند».( محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف، ص۳۰۲)
رضاشاه، برای محمود جم که کشف حجاب در کابینه او انجام گرفت، چنین تشریح میکند «این چادر چاقچورها را چطور میشود از بین برد؟! دو سال است که این موضوع فکر مرا بخود مشغول داشته، از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار میکنند، دیگر از هر چه زن چادری بود بدم آمده است» و در ادامه، برداشت خود را از کشف حجاب ترکیه چنین تحلیل مینماید که «اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست.»
بعد از واقعه قیام گوهرشاد روند قانون ممنوعیت حجاب با سرعت بیشتری طی شد تا اینکه ۶ ماه بعد از قیام گوهرشاد و در ۱۷ دی ۱۳۱۴ در دانشسرای عالی تهران مراسمی برگزار شد. در این مراسم همسران صاحب منصبان، همسر و دختران شاه به دستور خود شاه رسما بدون حجاب ظاهر شدند و این روز آغاز کشف حجاب در ایران بود که به نام “روز آزادی زن” و “كشف حجاب” نامگذاری شد.
جم در خاطرات خود از روز هفدهم دی ۱۳۱۴ نوشت که رضاشاه لباس و آرایش زنان را تحسین کرد و گفت «اگر هم عیب و نقصی هست، خودشان باید رفع کنند؛ باید خیاطها و کلاهدوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ و سنگین و ارزان به بازار بیاورند».
رضا خان در این مراسم سخنرانی طولانی هم در مورد زنان انجام داد و در مورد آزادی زنان اظهار نظر می کرد؛ این در حالی بود که طی سخنرانی شاه بعضی از بانوان چنان از بیحجابی خود ناراحت بودند که رو به دیوار ایستاده و روی خود را بر نمیگرداندند و از گریه خود نمیتوانستند جلوگیری کنند؛ در واقع رفع حجاب به آسانی صورت نمیپذیرفت حتی نزدیکان شاه هم در ابتدا راحت نبودند.
دولتشاهی آخرین همسر رضاشاه، در خاطرات خود از روزهای کشف حجاب ذکر کرده و گفته «در آن ایام مسئله چادر نبود، بلکه بیشتر زنان چاقچور داشتند که با روبنده همراه بود؛ یادم میآید ما حتی موقعی که در اتومبیل نشسته بودیم و حجاب نداشتیم از دیدن عابرین خجالت میکشیدیم. رضاشاه دستور داده بود که همه ما باید بیحجاب باشیم. این کار اول بسیار مشکل بود، خجالت میکشیدیم و خیلی ناراحت بودیم. اوایل کلاه پوست سرمان میگذاشتیم و پالتو پوست با یقه بلند میپوشیدیم.»
از فردای آن روز (۱۷ دی)، سر کردن چادر در خیابانهای تهران ممنوع شد. با تصویب این قانون و برخورد خشن ماموران با زنان با حجاب و چادری بسیاری از زن ها تا آخر سلطنت رضاخان از خانه خارج نشدند در بسیاری از خانهها حمام ساخته شد تا زن ها برای استحمام مجبور نباشند از خانه خارج شوند و کارهای بیرون از خانه به فرزندان کوچک و دید و بازدید اقوام در شب انجام میشد.
در كتاب «خاطرات صدر الاشراف» آمده است «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمیدادند … بعضی از مأمورین زنهایی كه پارچه روی سر انداخته بودند اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها كشیده [و] پاره پاره میكردند و اگر زن فرار میكرد او را تا توی خانهاش تعقیب میكردند و به این هم اكتفا نكرده و اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش میکردند و … من این حركات وحشیانه مأمورین پست فطرت را در ولایات زیاد شنیده بودم. محمدعلی ندوشن هم در خاطراتش می گوید «هرگاه امنیه [مأمور انتظامی دولتی] وارد دِه می شد، [زن ها] می بایست مراقب باشند که از خانه بیرون نیایند. با بودن امنیه، حتی زن های رعیتی هم از تعرض مصون نمی ماندند، زیرا چارقد نیز جزو مصادیق حجاب محسوب می شد [و با شدت با آن برخورد می گردید]».
بجز زنان، مردانی هم بودند که برای جلوگیری از دیدن زنان بی حجاب از منازل خود بیرون نیامدند. دکتر حداد عادل در کتاب فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی در صفحه ۴۲ می نویسد : من خود در سال ۱۳۴۶ در شیراز ، پیرمرد محترم معممی را در خانه اش ملاقات کردم که از سال ۱۳۱۴ تا آن زمان پای خود را از خانه اش بیرون نگذاشت.
ممانعت حکومت از داشتن حجاب بر سر زنان، آنان را مجبور کرده بود که به فکر راه حلهایی برای این مساله بیفتند. در سبزوار زنان با بلندتر کردن لبه دورگردون پالتو یا روپوش، سعی میکردند که در حد امکان حجاب داشته باشند. حکومت سبزوار به شهربانی دستور میدهد که «چون مشاهده این منظره در معابر بد نما و مخالف وضعیت امروزه میباشد لازم است در حدود دستورات از این قبیل بانوان که با این طریق لباس بیرون میآیند جلوگیری و ممانعت به عمل آید.» از طرف دیگر برخی از مردان نیز خانهنشین شدند زیرا وقتی فساد در جامعه ریشه بدواند حفظ ایمان سخت میشود و افراد کمی قادر به حفظ ایمان خواهند بود در حالی که شرایط جامعه اسلامی باید به گونه ای باشد که افراد بتوانند به راحتی و آزادانه ایمان خود را حفظ کنند و راه تعالی و معنویت برای همه باز باشد.
گزارش: یاسر ولیا بیدگلی