به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، زمانی که خداوند عالمیان باری تعالی تصمیم به خلقت حضرت آدم (علیه‌السلام) گرفت، هزار سال قبل از دمیدن روح اهورایی خود در کالبد آدم ابوالبشر پیکر او را از خاک زمین آفرید و جسم او را در عرش جای داد، ملائک و ابلیس که آن زمان عزازیل درگاه الهی بود بر پیکر آدم می گذشتند و برایشان این سؤال بود که قرار است چگونه موجودی که از این ماده بی‌ارزش خلق شده است روزی جانشین و نماینده خداوند در زمین شود.

ذات مقدس حضرت احدیت آدمی را که خلق کرد، سجده بر آدمی از سوی فرشتگان دلیلی می‌خواست و این دلیل چه چیزی برتر از دمیده شدن روح اهورایی حضرت احدیت در کالبد این موجود بود و از آن برتر چه مقامی بالاتر از مقام پدری اهل بیت و تمامی بشریت برای حضرت آدم ابوالبشر بود که می‌توانست او را مسجود فرشتگان کند، اما آدم برای اینکه مسجود شود دلیلی محکم لازم داشت، خداوند باری تعالی برای اینکه این دلیل را فراهم آورد و برخویش به خاطر آفرینش چنین موجودی تبارک گوید حضرت آدم (علیه‌السلام) نیاز داشت که گوهرهایی از وجود بی انتهای خالق بی منتهای عالم در خود داشته باشد؛ بنابراین خداوند نمود ولایت، رحمانیت و رحیمیت خود را در آدم ابوالبشر به ودیعه نهاد و همانطور که حوا سلام الله علیها را نماد جمال و عطوفت و رحمت خود در میان بشریت قرار داد، در وجود آدم (علیه‌السلام) نیز ولایت، رحیمیت و رحمانیت خود را به ودیعه قرار داد و آدم (علیه‌السلام) را جایگاه پدری و حوا ( سلام الله علیها) را در جایگاه مادری قرار داد و این دو جایگاه به‌ قدری برجسته بود که تمامی کائنات در برابر آن سر به سجودساییدند و در مقابل مقام پدری و مادری آدم (علیه‌السلام) و حوا سلام الله علیها سر سجده بر زمین نهادند به جز شیطان که از درک این مقام عاجز بود و تصورش این بود که عظمت آدم (علیه‌السلام) به واسطه مقام اوست در حالی که نمی‌دانست پدر بودن بر عالمیان و والی خداوند بودن در زمین مقامی نیست، بلکه مسیری است مشخص که آدمی و فرزندان او را در عالم خاک برای رسیدن به عالی ترین مقام یعنی بندگی خداو ند باری تعالی نايل می گرداند.

خداوند حضرت آدم (علیه‌السلام) را پدر بشریت قرار داد و زمانی که فرزندان آدم و نسل او خلق شدند؛ زمانی که در زمین برای شناخت خداوند باری تعالی دلیل و برهان می‌خواستند برهانش را در وجود پدر خویش می یافتند، آری اگر چه خداوند به شخصه متکفل مراقبت از نسل آدمی نشد؛ ولی برای او دو فرشته عظیم خلق کرد که این دو فرشته پدر و مادر بودند، انسان فانی در زمین اگر چه نمی‌توانست رحمت و رحمانیت خداوند را به چشم خاکی خود درک کند؛ اما هرگاه به پدر خویش می نگریست، می‌دید که پدر چون کوهی استوار است که سخت ترین رنج‌ها را به دوش می‌کشد اما چون کوه‌ها که موجب استواری زمین هستند پدر نیز موجب استواری خانواده بود، فرزندان آدم می‌دیدند که پدر اگر چه از جنسی به نرمی و لطافت گلبرگ گل‌های سرخ خلق نشده است اما در رحمانیت و رحیمیت به فرزند چه بسا که از گلبرگ های گل سرخ نیز لطیف تر است و در پناه آغوش چون کوهش همسر و فرزندانش را پناه می‌دهد تا در پناه این آغوش گرم فرزندان و همسر بتوانند در مسیر کمال الهی حرکت کرده و بندگی خداوند را در پناه ولایت پدری در حد کمال به جای آورند.

انسان فانی هرگاه دلش در زمین برای رحمانیت و رحیمیت خداوند تنگ می‌شود و هرگاه که از مالامال غم‌ها به ستوه می‌آید به کوه استوار پدر پناه می‌برد و پدر چون خدایی کوچک در زمین فرزند را در دامان مَحبت خود جای می‌دهد، محبتی که به حد اعتدال است نه آنچنان است که انسان فانی به واسطه آغوش پدری راه رفتن را نیاموزد و نه آنچنان بی مهر است که از تلاش در دنیای فانی خسته شود.

خداوند زمانی که اسلام را کامل‌ترین دین برای بشریت قرار داد، بوستان خانواده را نزد خویش محبوب کرد؛ چراکه تنها در این بوستان است که انسان هبوط کرده از عرش می‌تواند دوباره در پناه مَحبت پدری و عطوفت مادری همانگونه که در قرآن بیان شده در پناه تربیت دینی پدر و مادر در مسیر کمال و بندگی خداوند قرار گرفته و این بار برخلاف دوران سکونت در عرش قبل از هبوط به درجه‌ای برسد که عالم برای خدمت به این انسان در هر نقطه‌ای از کائنات هبوط کرده و بنده و مرید آدمی به عنوان اشرف مخلوقات خداوند شود.

خداوند انسان را به گونه‌ای آفریده است که انسان تنها در بوستان خانواده و آرامش حاصل از آن است که می‌تواند در مسیر تمدن سازی و مقدمه سازی برای تمدن صالحان و حکومت عدل جهانی حرکت کند و اگر خانواده‌ای نباشد تمرین برای بندگی و تمدن سازی و تبدیل شدن به امت نمونه یا امت وسطای قرآنی غیر ممکن خواهد بود.

انسان تنها در خانه و در پناه ولایت پدری است که می‌تواند در مسیر تمدن سازی حرکت کند؛ چرا که گردن نهادن به ولایت پدر مقدمه‌ای برای تمرین گردن نهادن به ولایت امام معصوم و انبیای الهی در زمین است و تا آدمی در خانه به ولایت پدر نرسد در اجتماع در برابر ولایت امام معصوم و اولی الامر خاضع نخواهد شد.

ولایت امام معصوم جنسش، جنس ولایت پدری است نه صندلی مقام و جایگاه دنیوی

ولایت پدر و جایگاه پدری به‌ قدری برای درک ولایت امام معصوم و انبیای الهی لازم و ضروری است که حضرت رسول صلی الله علیه وآله بارها در سخنان گرانبهای خویش خطاب به امت اسلام و تمامی بشریت می فرمایند« من و علی پدران امت هستیم».

همین یک حدیث از خاتم پیامبران در مورد جایگاه پدر کافی است تا بدانیم که پدر در امت بشری چه گوهر گرانبها و تابناکی است.

واژه پدر در زبان فارسی به مردی گفته می‌شود که از او فرزندی به وجود آمده باشد، پدر در زبان فارسی افزون بر اطلاق بر پدر حقیقی انسان، به کسی که موجب اصلاح و ظهور چیزی باشد، نیز گفته می‌شود؛ چنان‌که راغب اصفهانی در فرهنگ‌نامه قرآنی خویش می‌نویسد« الاب الوالد، و یسمی کل من کان سببا فی ایجاد شیء او اصلاحه او ظهوره ابا… و روی انه(ص) قال لعلی(ع) انا و انت ابوا هذه الامه» از همین رو به پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام پدران امت اطلاق شده است و پیامبر صلی الله علیه و آله همانطور که بیان شد،می‌فرمایند« من و علی پدران این امت هستیم».

آیه ۷۸ سوره حج خطاب به مومنان بیان می‌کند که واژه پدر یا اب به پدر معنوی نیز اطلاق می‌شود؛ چنانکه خداوند در این آیه می فرماید« وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ ۚ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَٰذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ۚ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ ۖ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ» یعنی« و حق جهاد در راه او را (با دشمنان دین و با نفس امّاره) به جای آرید (و در طلب رضای او به قدر طاقت بکوشید) او شما را برگزیده (و به دین خود سرافراز کرده) و در مقام تکلیف بر شما مشقت و رنج ننهاده (و این آیین اسلام) مانند آیین پدر شما ابراهیم (خلیل است)، او (خدا) شما امت را پیش از این (در صحف او) و در این قرآن مسلمان نامیده تا این رسول بر شما و شما بر سایر خلق گواه (خداپرستی) باشید، پس نماز به پا دارید و زکات بدهید و به خدا (و کتاب او) متوسل شوید، که او مولی (و پادشاه و نگهبان و حافظ و ناصر) شماست و نیکو مولی و نیکو ناصری است».

تنها آیین آسمانی اسلام نیست که برای پدران معنوی هم عنوان، پدر را به کار می‌برد و خانواده و جایگاه پدری و ولایت پدر را محور تمدن سازی بشریت و حرکت در صراط مستقیم بندگی و رسیدن به کمال الهی عنوان می‌کند بلکه در آیین مسیحیت نیز بر این موضوع تأکید شده که پاپ مقام ارشد کلیسا یا همان پاپا، بابا و یا پدر مقدس است.

در عالم افلاک پس از اینکه خداوند عالم کائنات را به خاطر سید لولاک حضرت رسول صلی الله علیه و آله خلق کرد پس از سید کائنات جز امام علی(علیه‌السلام) شخص دیگری را شایسته عنوان پدری این امت ندانست، پدری که با وجود تمامی جفای فرزندان خاطی، آن‌ها را در مسیر ضلالت و گمراهی رها نکرد و زمانی که این فرزندان ناسپاس شمشیر بر فرق مبارک او زدند با مَحبت پدری دست بر سر امت کشید و برای نجات امت دست به دعا برداشت و فرزند خاطی که دست به قتل او برداشته بود را جز به گناه ضربت قصاص نکرد.

رحمت و مَحبت این پدر حقیقی به امت آنچنان زیاد بود و این پدر با ولایت خویش آنچنان فرزندان ناسپاس را می‌توانست در مسیر بندگی خداوند هدایت کند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله سید لولاک و خاتم افلاک مَحبت این پدر و فرزندانش را مزد رسالت خویش طلب کرد، مزدی که این فرزندان ناسپاس هرگز کمر به پرداخت آن خم نکردند و مستکبر رانده شده از درگاه الهی یعنی شیطان نیز با وجود عبادت و بندگی خداوند هرگز به درک مقام پدری این امام معصوم نائل نشد و هرگز نتوانست مقام پدری آدم ابوالبشر و پدر حقیقی امت یعنی علی ابن ابیطالب علیه السلام را درک کند و این چنین بود که بشر را در مسیر گمراهی به راه برد، بدون اینکه درک کند که ولایت امام معصوم و ولایت آدم ابوالبشر همان مَحبت پدری است و مَحبت و جایگاه پدری مقام نیست که بتوان به آن رسید بلکه صراط هدایتی است برای بشر تا بشر را به کمال بندگی خداوند نائل کند و این رسالت پدری جز به اهل بیت علیهم‌السلام نمی‌رسد.

این درحالی بود که شیطان حتی جایگاه ولایت پدری را به چشم مقام های دنیوی می نگریست و تصور می‌کرد همان‌گونه که در پرستش« عزیز» درگاه الهی شده است، در مقام ولایت و پدری نیز خواهد توانست عزیز شود در حالی که جایگاه و رسالت پدری جایگاه هدایت بود نه تحفه ای که آن را به بهای نمازهای طولانی که نه از سر ارادت بلکه از سر میل خواهی و منفعت طلبی بود بتوان به دست آورد و به همین دلیل بود که وقتی امیر المومنان (علیه‌السلام) به عنوان پدر حقیقی امت بشری معرفی شد، شیطان حسادت و کینه‌ورزی اختیار کرد و راه سقیفه در پیش گرفت، دنیاطلبان و مقام دوستان را نیز به شهوت دست یابی به ولایت و جایگاه پدری با خود سقیفه نشین کرد هرچند که این‌ها حتی با عمل به ظاهر اسلام هم نتوانستند ذره‌ای از رسالت و جایگاه ولایت پدری برای امت اسلامی که همان صراط هدایت در مسیر بندگی بود را به انجام برسانند و پس از زحمت و رنج‌های ۲۳ ساله نبی گرامی اسلام امت بشری را در سراشیبی سقوط قرار دادند سقوطی که با سقیفه آغاز شد و تا به امروز هم در جست‌و‌جوی تحفه ولایت با ظاهر مادی هزاران انسان را به کام ضلالت و گمراهی کشانده است.

رسالت قرآنی انسان‌ها در برابر پدر حقیقی امت

اما اینکه انسان در برابر پدران حقیقی چه وظیفه‌ای دارد، خداوند در آیاتی از قرآن خواسته تا مسلمانان از پدر معنوی خویش، حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) پیروی کرده و شیعه او باشن؛ بنابراین، بر امت اسلام است که نه تنها پیرو حضرت ابراهیم علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه وآله باشند، بلکه باید پیرو امیر مومنان علی (علیه‌السلام) نیز باشند و ضمن ابراز مودت باطنی و ظاهری (شوری، آیه ۲۳) به اطاعت و پیروی از فرمان‌های اصلاحی ایشان بپردازند؛ زیرا ولایت امام علی علیه السلام همانند ولایت نبوی برخاسته از ولایت محبت و مودت پدرانه است و اگر سخت‌گیری می‌کند برای تربیت و اصلاح افراد و امور جامعه است؛ زیرا خداوند مسئولیت امور جامعه را پس از پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان سپرده است. (نساء آیه ۵۹؛ مائده، آیات ۳ و ۵۵)

جایگاه پدری امیر مومنان امام علی علیه السلام مقتضی این معناست که آن حضرت تمام تلاش خود را به عنوان قیم، ولی و سرپرست به کار گیرد تا امت در مسیر اصلاح و تربیت صحیح اسلامی قرار گیرند. مقام پدری ایشان فراتر از مقام راعی و سرپرستی است که یک چوپان به عهده می‌گیرد؛ زیرا تعبیر به ابوت بیانگر این معناست که آن حضرت از جنس امت است و پدرانه بر آن است تا مردم در مسیر رشد و اصلاح قرار گیرند.

همین نگرش پدرانه ایشان است که در بحران‌های پس از سقیفه سکوت می‌کند و از حقوق مسلم خود درمی‌گذرد تا فرزند عاصی و خلافکار (یعنی امت پس از پیامبر) در دام توطئه بیشتر نیافتد و نیست و نابود نشود. آن حضرت به حکم ابوت و مقام پدرانه‌اش با امت اسلام برخورد می‌کند و حتی در شرایط سخت برای حفظ امت از نابودی، مشاوره داده و فرزندان خویش را برای حفظ امت به میدان نبرد می‌فرستد تا مرزهای اسلام حفظ شود.

امیرمومنان علیه السلام به حکم پدر معنوی امت، همواره مقدم بر همگان بوده است، ایشان هم در ایمان مقدم است و هم در روحانیت معنوی و روحی که خداوند ایشان را نفس و جان پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی می‌کند. (آل عمران، آیه ۶۱) که آن حضرت خود در این مورد می فرمایند«کسی از من پیشتر و متقدم‌ نیست مگر احمد».

پیامبر صلی الله علیه و آله با دادن لقب پدر امت به امیرمومنان امام علی علیه السلام بر نقش عاطفی آن حضرت تاکید می‌کند؛ زیرا نفس و جان پیامبر صلی الله علیه و آله همانند پیامبر صلی الله علیه وآله مهربان و دلسوز امت است و همان طوری که پیامبر صلی الله علیه وآله خود را به رنج می‌افکند تا مردم ایمان آورده و از عذاب دوزخ و آتش آن در امان بمانند (کهف، آیه ۶) آن حضرت نیز سختی‌‌های بسیار را متحمل شد تا امت، باقی و برقرار بماند. همان طوری که پیامبر صلی الله علیه وآله بر تنزیل، رنج برد و دشنام شنید و آسیب جسمی دید، امام علی (علیه‌السلام) نیز برای تاویل قرآن چنین رنجی را متحمل شد تا جایی که گفته شد« ما منا الا مقتول او مسموم» یعنی از اهل بیت علیه السلام کسی جز به سم و زهر و تیغ شمشیر از دنیا نرفت.

آری این گونه است که خود و همسرش فاطمه سلام الله علیها و حسنین علیه السلام در راه تاویل به شهادت رسیدند و رنج بسیار بردند.

اگر جانفشانی این پدر امت یعنی امام علی علیه السلام در طول تاریخ زندگی‌اش از کودکی تا در لیله‌المبیت و جنگ احزاب، شهادت صدیقه زهرا سلام الله علیها، جنگ احد و خیبر و احزاب نبود، این امت واحده شکل نمی‌گرفت و از همین‌رو پیامبر او را در مقام ابوتی همانند خود مطرح و معرفی می‌کند تا بیانگر جایگاه ایجادی آن حضرت همانند خود و حضرت ابراهیم علیه السلام باشد؛ چرا که امت با پدرانی چون این بزرگواران شکل گرفته و ایجاد شده است و نقش پدری امام علی (علیه‌السلام) و فرزندانشان هم در ایجاد است و هم در اصلاح امت.

اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله امیرمومنان، امام علی علیه السلام را در مقام ابوت و پدری امت قرار می‌دهد، نکات دیگری را نیز به ما گوشزد می‌کند که از جمله آن انتساب امت به ایشان است؛ زیرا پدر یکی از راه‌های انتساب است. پس وقتی ما خود را منسوب به پدری چون مولی امیرمومنان علی علیه السلام می‌دانیم از سایر امت‌ها بازشناخته می‌شویم.

این گونه است که بر اساس آیات قرآن راه شناسایی امت حق از باطل در دنیا و آخرت انتساب به امیر مومنان علی علیه السلام است که پیامبر صلی الله علیه و آله این امام همام مولی الموحدین، امام علی (علیه‌السلام) را فاروق اعظم دانسته است؛ زیرا حق و باطل و مومن و منافق را از هم جدا می‌کند.(اعراف، آیه ۴۶ و روایات)

ونکته دیگر آنکه امت با پدر معنوی خود ارتباط فطری برقرار می‌کند و چنانکه اسلام با فطرت ارتباط مستقیم دارد (روم، آیه ۳۰) امت با پدر معنوی خویش این گونه ارتباط فطری خواهد داشت.

بنابراین اگر ما ارتباط خود را با امیرمومنان امام علی علیه السلام از مصادیق ارتباط پدر و فرزندی قرار دهیم، بهتر و آسان‌تر می‌توانیم با او ارتباط برقرار کرده و از عنایات و توجهات آن حضرت بهره‌مند شویم و اطاعت از فرمان‌ها و گفته‌های ایشان برای ما آسان‌تر و ساده‌تر و دلپذیرتر خواهد شد.

آری بنده خاکی از برای درک جایگاه ولایت امام معصوم باید مقام و جایگاه پدری را قدر بشناسد و همین که مقام پدر حقیقی امت را شناخت در مسیر هدایت و تربیت این پدر قدم بردارد؛ بنابراین برای درک جایگاه و درک مقام ولایت امام معصوم و رسیدن به مقام اقرب الهی شدن ابتدا باید جایگاه پدر را در خانواده شناخت، بر دستان لرزان پدر بوسه زد، چون قلم مطیع اوامرش بود و مقامش را ارج نهاد و این چنین است که انسان از دامن خانواده معراجی شده و به معراج می‌رود و تا جایی در این عالم سیر می‌کند که می‌تواند مانند سید لولاک به یک قدمی خدا برسد البته اگر این یک قدم را خوب بردارد.

«گفته‌‌ام بارها و می‌گویم****بی‌وجودش حیات مکروه است

همه‌ عمر تکیه‌‌گاهم بود***پدرم نام کوچکش کوه است»

نویسنده: فاطمه قاسمی