پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام‌الله علیها_حسین حسنی: به اعتقاد روانشناسان شخصیت هر فرد یک کلید معین دارد که اگر آن را پیدا کنید سراسر زندگی او را می توان توجیه کرد از این رو برای شناخت شخصیت های بزرگ برای آنها کلید شخصیتی تعریف می کنند. برای مثال عباس محمود عقاد، دانشمند مصری در تاب عبقریه الامام می گوید من کلید شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام را در جوانمردی پیدا کردم؛ علی مردی است که در سراسر زندگی اش چه در میدان جنگ، چه در محیط خانواده، چه در محراب عبادت، چه در مسند حکومت و در هر جای دیگری روح جوانمردی دارد.

به عقیده شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی کلید واژه ای که شخصیت امام حسین علیه السلام با آن عجین شده است و همه زندگی ایشان حول محور آن توجیه می شود حماسه، شور، عظمت و حق پرستی است ولی از طرف دیگر حریت ایشان از دنیا برای اعتلای کلمه حق، زیر بار ظلم نرفتن و سکوت نکردن برای دفاع از حق نیز در کنار حق خواهی به امام حسین علیه السلام یک شخصیت مقدس فرازمانی و فرامکانی داده است.

اگرچه در طول تاریخ و در سرتاسر جهان نهضت های مختلفی صورت گرفته و در آن دلاوری ها و سلحوری های زیادی شکل گرفته است اما اکثریت آن حرکت ها و نهضت ها به نوعی برای خودخواهی های کوچک و بزرگ بوده است، مثلا برای این که یک حاکم یا رهبر شخصیت خودش را توسعه دهد و همه چیز را در خودش هضم کند، یا برای اینکه خاک کشور خود را توسعه دهد و کشورهای دیگر را در کشور خود هضم کند و یا برای اینکه اقتصاد خود را توسعه دهد و اقتصاد دیگران را در خود هضم کند دست حماسه آفرینی کرده است؛ که در این صورت آن فرد اگرچه قهرمان خود و قوم خود خواهد بود ولی برای دیگران قهرمان نیست بلکه جنایتکار است(مطهری؛ حماسه حسینی،ج۱، ص۲۸) ولی فردی که برای حق و عدالت قیام کند، برای انسانیت و نجات بشریت قیام کند و جانش را در این مسیر بدهد برای همه مردمان در هر زمان و مکانی قهرمان خواهد بود و شهدا که در رأس آنها امام حسین علیه السلام قرار دارند از این قبیل هستند.

امام حسین علیه السلام در زمانی قیام کردند که دولت اموی تمام نیروها از جمله نیروی مذهب را به نفع خود تجهیز کرده بود و به محدثانی را استخدام کرده بود تا به نفعش حدیث جعل کنند و تاریخ بسازند، امنیتی را ساخته بود که در آن رفاه خودش و طبقه نخبه و مرفه را تأمین می کرد و عموم مردم نه از نظر جانی و نه از نظر مالی در امنیت نبودند و وحدتی را فراهم کرده بود که منافع قوم و قبیله خودش در آن بود بنابراین در آن شرایط عدالت قربانی و حق پایمال شده بود و به همین خاطر است که امام حسین علیه السلام در خطبه منا خطاب به نخبگان جامعه می فرمایند طبقه نیازمند از بین می روند و شما هیچ اقدامی نمی کنید؟ و می فرمایند من امنیتی که مخصوص یک طبقه خاص باشد را نمی خواهم و وحدت و امنیتی که به عدالت منجر نشود را نمی پذیرم و قیام می کنم.

بنابراین قیام و نهضت امام حسین علیه السلام قیام علیه خودخواهی ها و خودپرستی های اموی و در راستای حق خواهی و گسترش حق و عدالت بود و این مسأله بود که این قیام و نهضت را مقدس کرد و در هر زمان و جغرافیایی مورد پذیرش و ستایش قرار داد؛ همانطور که تلاش همه انبیا و ائمه علیهم السلام در این راستا تعریف شده است.

این روح بلند امام حسین علیه السلام است که منافع و رفاه زندگی خود را فدای نجات جامعه و بشریت کرده را می توان در بیاناتی که از ایشان به ما رسیده هر چند اندک است مشاهده کرد؛ مانند روایتی که فرمودند « مردن در عزت بهتر از زندگی در ذلت است» و یا در روایت دیگری فرمودند « هر آنچه خورشید بر آن طلوع می کند در مشرق و مغرب عالم و دریاها و خشکی ها و کوه ها در نزد کسی که معرفت خدا را درک کرده و مانند یک سایه است؛ آیا یک آزادمرد در میان شما نیست که به دنیایی که مانند غذای گیر کرده در لای دندان است پشت کند» بعد فرمودند «ای مردم در دنیا بجر خدا چیزی پیدا نمی شود که ارزش آن را داشته باشد جان خود را به آن بفروشید پس خودتان را به دنیا نفروشید و آزاده باشید»

امام حسین علیه السلام در جای دیگری فرمودند «النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا ، وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ ، يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ ، فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون؛ مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ بلا آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.» و در خطبه ای که در مکه خواندند فرمودند «خُطّ الموت علي وُلْد آدم مخطّ القلادة علي جيد الفتاة وما أوْلهني إلي أسلافي اشتياق يعقوب إلي يوسف…؛ مرگ براي انسان سرنوشت حتمي است و بر گردن او آويخته شده است چنان که گردن بند بر گردن دختران آويخته مي شود. آن قدر مشتاق ديدار نياکانم هستم که يعقوب(عليه السلام) مشتاق ديدار يوسف (عليه السلام) بود…. »(بحار، ج ۴۴، ص ۳۶۶).که نشان می دهد تا چه ندازه دنیا و منفعت دنیایی در قاموس ایشان کوچک است و تا چه اندازه دین و معنویت در دیدگاه ایشان رفیع و بلند است.

امام حسین علیه السلام در میان راه مکه به کوفه نیز خطابه ای خواندن و فرموند «الا ترون الی الحقِّ لا یُعمل به و الی الباطلِ لا یتناهی عنه؛ آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل روی گردانده نمی شود» و در پایان این خطبه نیز فرمودند « «انّی لا اَری الموتَ الّا سعادةً و لا الحیاة مع الظالمین الّا برماً؛ مرگ با عزت ، زندگی جاوید است و زندگی با ذلّت و همراه با ظالمین چیزی جز مرگ نیست .»

تمامی حالات و بیانات امام حسین علیه السلام نشان از حق خواهی و حق پرستی است به گونه ای که حتی در شب عاشورا که همه راه های غلبه مادی به رویشان بسته شده اصحابشان را جمع کردند و فرمودند « اثنی علی الله احسن الثناء و احمده علی السراء و الضراء اللهم انی احمدک علی ان اکرمتنا بالنبوة و علمتنا القرآن و فقهتنا فی الدین و جعلت لنا اسماعا و ابصارا و افئدة فجعلنا من الشاکرین؛ ثنا و ستایش می‌کنم خدا را به بهترین ثنا و ستایش و حمد و سپاس می‌کنم او را در خوشی و ناخوشی. بار خدایا! من تو را حمد می‌کنم بر این که ما را با نبوت جدمان، پیامبر اسلام ، گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختی و به ما فهم در دین عطا کردی و برای ما گوش و چشم و دل قرار دادی. پس ما را از شاکران قرار ده.»

این طمانینه بی نظیر و تسلیم با تمام وجود در هنگام گرفتاری و بلا و از الطاف و نعمت‌های الهی سخن گفتن، افتخار به قرآن کردن و خدا را در سطح عالی ستودن، حاکی از نهایت رضایت از مسیری است که امام حسین علیه السلام در آن قدم گذاشته اند زیراهدفشان هدف دنیایی و حکومت دنیایی نبود؛ فقط کسی که همه چیز و حتی حکومت را در راه حق و حقیقت می خواهد و می بیند با تمام آنچه داشته دراین مسیر قدم برداشته از این شرایط می تواند احساس رضایت کند و امام حسین علیه السلام اینگونه بودند.