پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها| فاطمه قاسمی: در داستان خلقت و رونمایی از اشرف مخلوقات همه سجده کرده بودند به جز موجودی که همه تصور می‌کردند اولین سجده‌کننده باشد؛ اما او نه‌تنها سجده نکرد؛ بلکه در تعدی به مقام اشرف مخلوقات به جایی رسید که ابلیس درگاه الهی شد.

 ابلیس شدن مهم‌ترین نتیجه غرور، خودخواهی و تفکری بود که عزازیل بر مبنای آن خود را مهم‌ترین مخلوقات می‌دانست و تصور می‌کرد که چون از جنس برتری آفریده شده بنابراین باید برتر از دیگران هم باشد.

 اما خداوند به ابلیس و تمامی فرشتگان و ملائکه فرمود که در تفکر الهی همه با هم مرتبط هستند و سعادت انسان‌ها در گرو یکدیگر است و جهان خلقت مجموعه‌ای از امور مرتبط به یکدیگر است و همه در سرنوشت یکدیگر سهم دارند و در این تفکر همه در راستای یک هدف اجتماعی تلاش می‌کنند و آن رستگاری است.

 زمین‌وزمان و چرخ هستی بر گرد جهان چرخید و چرخید و به عصری رسید که تفکر عزازیل و ابلیس گونه بر جهان غرب حاکم شد تفکری که فرد و فردگرایی و انسان و انسان‌گرایی را محور همه چیز می‌داند و همه چیز را در خدمت نیازهای انسان ترجمه می‌کند. تفکری که سال‌های سال استعمار شیطان گونه را رقم زده و انسان به‌ظاهر متمدن اروپایی انسان سیاه آفریقایی را به بهانه سیاه بودن به بردگی کشیده و هزاران نفر را در آمریکا، آفریقا و آسیا و استرالیا به بردگی، استضعاف و غارت منابع کشاند.

 بشر خودمحور با تفکر انسان‌گرایی هزاران انسان بومی را در قاره‌های مختلف دنیا با پیشرفته‌ترین وسایل به وحشیانه‌ترین شکل ممکن نسل‌کشی کرد تا کشورهای آن‌ها را از آن خود کرده و رفاه را برای خود به ارمغان آورد. این همان تفکر ابلیس بر روی زمین است، هرچند که خداوند به نسل بشر گوشزد کرده بود که ابلیس را به دوستی نگیرند؛ اما آنها پا را از دوستی شیطان نیز فراتر گذاشته و تا جایی پیش رفتند که خود، شیطان اکبر شدند و در این تفکر شیطانی آمیخته به غرور جایی برای رستگاری انسان‌ها باقی نگذاشتند.

 تا اینکه در نیمه‌های قرن بیستم مردی از جنس نور فرزندی از نسل حضرت زهرا (س) انقلابی را معماری کرد که عطر این انقلاب مانند عطر گل‌های بهاری با وجود تمام تلاش‌های دشمن در سراسر عالم پراکنده شد و سرتاسر این کره خاکی را معطر کرد.

 عطر معلم گونه انقلاب اسلامی مشام عالم را پر کرد

 عطری خوشبو و معطر که به انسان‌ها یادآور می‌شود خدایی دارند و هدفی از خلقتشان هست. تفکری محمدی که به دنبال رستگاری اجتماعی انسان‌ها در عصر امت امامت بوده و می‌خواهد امتی محمدی بسازد که به عالم هستی درس اکرام، تکریم و محبت دهد.

 انقلابی که همچون نیما یوشیج در یکسالگی برای فرزندش می‌نویسند که (ای فرزندم تو یک بهار و یک تابستان، یک پاییز و زمستان را دیدی بدان که ازاین‌پس عالم هستی تکرار است به جز محبت و تنها محبت است که برای آدمی در عالم باقی می‌ماند).

 آری انقلاب اسلامی ایران مشام عالم را به معطرترین عطر خوشبو کرد؛ عطر محبت، دلسوزی و هدایت، عطری که به انسان یادآور می‌شد که پروردگار عالم چقدر زیبا و مهربان هست که در دامان خود آن‌چنان مهربان تمام عالم را در خدمت بشر از برای هدایت، بندگی و محبت قرار داده است.

 خدایی که از بشر جز عشق و محبت به همنوع چیز دیگری نمی‌خواست. نمی‌خواست انسان مانند آیه‌های تحریف شده تورات انسانی دیگر را برای منافع مادی خود به اسارت بکشاند و خود را برترین امت بداند و مهر و مدارا با سایر امت‌ها را به فراموشی سپرده و خود را چوپان عالم و عالمیان را گوسفند خود بنامد، این جان‌مایه تفکر یهود شیطان‌پرست منحرف است که بر عالم سلطه پیدا کرده نه تفکر محمدی که تفکر معلمی از برای امت است.

 تفکر محمدی تفکر معلمی از برای عالم است

 شاید در تاریخ جهان روزهای خاصی با نام معلم گره‌خورده باشد؛ اما خداوند عالمیان، عالم را بزرگ‌ترین معلم برای انسان می‌داند و بارها در قرآن کریم بیان کرده که عالم خلقت برای اهل یقین مانند معلمی است که با خرد و خردورزی به او درس می‌دهد و به همین دلیل است که در تفکر اسلامی که تفکر مهر و محبت است عالم از برای بشر معلم است.

 معلمی که رسالتش هدایت است، هدایت عالم‌وآدم در مسیر الهی شدن در مسیر امت و امامت و چقدر زیباست که انسان از این زیبا و شیرین معلم هستی درس گرفته، هدایت شده، در مسیر عشق‌ورزی حرکت کرده و مانند رسول خدا (ص) حبیب‌الله شود.

 مقام معلم مقام دوستی حضرت پروردگار است

 مقام معلم از برای حبیب‌الله شدن است؛ چراکه هرکس حبیب خدا شود در جوار مهر و محبت الهی و قرین محبت الهی است و صاحب خُلق عظیم می‌شود خلقی که جز دلسوزی و مهر و محبت و فلاح و رستگاری برای دیگر انسان‌ها نمی‌خواهد و آن‌چنان نگران و رنجور هدایت دیگر انسان‌ها می‌شود که حضرت پروردگار نیز نگران حال این حبیب می‌شود و در قرآن کریم می‌فرماید (نزدیک است که تو از برای هدایت خلق و سعادت انسان‌ها خود را نابود کنی) .

 برای همین است که معمار کبیر انقلاب اسلامی مقام محمدی و مقام معلمی را یکسان دانسته و معلمی را شغل انبیا معرفی می‌کند چرا که معلم نیز خود را برای هدایت شاگردانش به رنج و سختی می‌افکند و برای هدایت و محمدی شدن آنها رنج می‌کشد و برای همین است که بزرگ معلم هستی امام علی علیه‌السلام خود را بنده معلمی می‌داند که فقط یک کلام و سخن هدایت‌کننده به او آموخته باشد.