پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلامالله علیها، انسان ۲۵۰ ساله نه یک عنوان برای کتاب و نه یک صفت برای انسانهای با عمر طولانی است، بلکه انسان ۲۵۰ ساله بیانگر دوران زندگی ائمه معصوم علیهالسلام است که اگرچه این بزرگواران در نام و دوره زیست زمانی با یکدیگر متفاوت بودهاند؛ اما در حقیقت یک روح و یک انسان واحد هستند که در اعصار زمانی مختلف در جسمهای مختلف هدفی واحد، با راهبردهای متفاوت را براساس زمان برای بشریت دنبال کردهاند. بنابراین میان امام اول و امام دوازدهم باوجوداینکه در اعصار مختلف میزیستهاند هیچ تفاوتی وجود ندارد و این بزرگواران روح واحدی در چندجسم هستند که با توجه به شرایط زمانی برای هدایت بشریت راهبردهای متناسب با زمان را برگزیدهاند.
مصادف شدن رحلت شهادت گونه حضرت رسول صلیالله علیه و آله، امام حسن مجتبی علیهالسلام و امام رضا علیهالسلام این پرسش را در ذهن مؤمنان و شیعیان تداعی میکند که چه شباهتها و تفاوتهایی میان این بزرگواران وجود دارد که باید در پاسخ به این پرسش بیان کرد در اینجا میتوان از فلسفه متعالیه صدرایی کمک گرفت و بیان کرد: اگرچه این بزرگواران در زمانهای مختلف زندگی کردهاند و هرکدام دارای جسم و شخصیتهایی مخصوص به خویش هستند، ولی روح و جوهری واحدی هستند که در عین کثرت، وحدت دارند و یک روح هستند در چندین بدن. به همین دلیل است که رسول خدا صلیالله علیه و آله درباره امام حسن مجتبی علیهالسلام میفرمایند که «فرزندم حسن (علیهالسلام) در اخلاق و رفتار بسیار شبیه من هستند» و امام رضا علیهالسلام اگرچه امام هشتم شیعیان هستند ولی بسیار شبیه جدشان رسول خدا صلیالله علیه و آله و عمویشان امام حسن مجتبی علیهالسلام رفتار میکنند و خلق خوی نبوی و حسنی دارند.
* غربتی آشنا در پیش روی انسانهای کامل
غربت امام رضا علیهالسلام در توس شباهت زیادی با غربت رسول خدا صلیالله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیهالسلام در مدینه دارد. امام رضا علیهالسلام اگرچه رضای زمان خویش و راضی شده به رضای خداوند هستند، اما منش ایشان در برخورد با مأمون، حسنی است و حسنی مسلک رفتار میکنند.
امام رضا علیهالسلام حسینی سرشت هستند، حسنی مسلک و حسنی مرام. تاریخ اینچنین روایت میکند: زمانی که پایههای حکومت بنیعباس بهواسطه هارونالرشید مستحکم شد و مأمون به شهوت قدرت برادر خونی خویش را کشت و بر تخت قدرت تکیه زد، در نگاهش تنها یک رقیب در این دنیای خاکی برایش باقی ماند و او امام رضا علیهالسلام بود که میتوانست پایههای حکومت طاغوتی مسلکش را تهدید کند. زیرا او مانند دیگر فرعونهای تاریخ میدانست که حکومت با ظالم باقی نمیماند به همین دلیل برای اینکه چهره حکومتش را مشروع کند و به حکومتش مشروعیت بخشیده و بتواند پایههای خلافت خود را با جلب حمایت شیعیان محکم کند، تصمیم به مطرح کردن ولایتعهدی و حتی خلافت امام رضا علیهالسلام برای خویش گرفت.
* ادامه سنتی ابلیسی در منش مأمون
او قصد داشت که به چهره اسلام حقیقی ریشخند زده و اسلام حقیقی را به سخره بگیرد؛ بنابراین خود را شیعه قلمداد کرد و او که درس آموخته راستین مکتب ابلیس بود، ابلیس گونه خود را متعهد مکتب شیطان کرد که امامت را که حقی الهی و منصبی از جانب خداوند بوده را امری زمینی قلمداد کند و آن را امری بشری قلمداد کند.
او میخواست حقی را که خداوند به امام داده بود را بهعنوان خلیفه و بهعنوان پادشاه این حق را دوباره به امام برگرداند تا به این واسطه امامت را از منصب و مقامی الهی به مقام و منصبی مادی، بشری و زمینی تنزل دهد که امام رضا علیهالسلام بهخوبی از این نقشه مأمون آگاه بود به همین دلیل امام هرگز حاضر به پذیرش حکومت و ولایتعهدی نشد و زمانی که بنابر جبر مأمون به دلیل نجات از دام شیطان و نجات شیعیان و امت اسلامی مجبور به پذیرش ولایتعهدی شدند، به مانند عموی بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیهالسلام حسن وار و حسنی مسلک عمل کردند.
همانگونه که امام حسن مجتبی علیهالسلام زمانی که برای حفظ اسلام مجبور به صلح با معاویه شدند به تمسک از جد بزرگوارشان رسول خدا صلیالله علیه وآله در صلح حدیبیه شرایطی را برای معاویه معین کردند که هرچند این شرایط از سوی ذات ابلیس گونه معاویه عمل نشد، ولی امام حسن مجتبی علیهالسلام با همین شرایط توانستند اسلام را با وجود شرایط تبلیغی و تلاش معاویه برای نابودی اسلام که همواره در خفا بیان میکرد که تا نام پیامبر از مناره مساجد و خانهها حذف نشود من از پای نخواهم نشست اصل اسلام حفظ شد و بستر پیروزی بزرگ امام در عاشورا و پسازآن پیروزی جبهه حق بر باطل به مدد خون سرخ حسینی در تاریخ برای جبهه حق فراهم شد. صلح حسنی به مانند صلح حدیبیه زمینه پیروزی نهایی جبهه حق بر باطل را فراهم خواهد کرد.
* نقشهای شوم که باطل شد
امام رضا علیهالسلام نیز با تعیین این شرایط که من در حکومت هیچ عزل و نصبی را انجام نخواهم داد و هرگز در امور کشورداری دخالت نخواهم کرد، مانند امام حسن مجتبی علیهالسلام که نقشه معاویه را برای حذف اسلام نابود کرد، طرح و برنامه مأمون را به نابودی کامل کشیدند.
غربت امام رضا علیهالسلام در ارض توس شباهت عجیبی به غربت امام حسن مجتبی علیهالسلام در مدینه دارد و این غربتها چه شباهت عجیبتری به غربت رسول خاتم محمد مصطفی صلواتاللهعلیه در مکه در سال عام الحزن دارد که رسول گرامی اسلام دردانه حامیان خویش خدیجه کبری و پدر حیدر کرار ابوطالب علیهماالسلام را از دست دادند. این غربت یادآور غربت رسول خدا صلیالله علیه و آله در روزهای پایانی حیاتشان و رحلت شهادت گونه ایشان در مدینه دارد که بهواسطه غدیر، سقیفه خواهان و سقیفه نشینان آسمانیترین انسان زمین یعنی امین خداوند را متهم به هذیانگویی کرده چراکه تابوتوان عدالت علوی و طاقت هدایتگری خاندان هاشمی را نداشتند.
* توس پناه هدایت بشریت
آری امام رضا علیهالسلام شهر مدینه را در میان اشک اهلبیت خویش ترک کردند و راهی سرزمین خراسان شدند و مانند عموی بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیهالسلام و جد بزرگوارشان رسول خدا صلیالله علیه و آله رنج غربت در زمین را به جان خریدند تا بشریت زمین را در غربت هادیان الهی همنشین نباشد و هادی برای هدایت امت باشند تا در پناه این هدایت بشر به عصر مدنیت و عصر امامت امت برسد و حکومت عدل آخرین ذخیره الهی در زمین بر پا شود.
از هر چه که بگذریم نمیتوان از روایت حزنانگیز تاریخ در مورد منش و مرام شیعیان در عصر نبوی، حسنی و رضوی گذشت، شیعیان کمخرد عصر حسنی که پسازاینکه امام خویش را در قیام به ثمن بخس تنها گذاشتند و امام ناچار به صلح با اشقی الاشقیا معاویه شد؛ حزنانگیزتر اینکه پسازاین صلح بهجای اینکه شرمنده سبط النبی باشند او را مذل المومنین خواندند. شیعیان عصر امام هشتم نیز مانند همان افراد، چون نمیتوانستند از سهم امام دل کنده و سهم امام که از امام کاظم علیهالسلام نزد ایشان بود را به امام رضا علیهالسلام بدهند و زرقوبرق سکهها دین و قلب آنها را با خود برده بود، -هرچند که این سکهها در عرش خدا ثمن بخسی بیش نبود بود که حتی به پشیزی نمیارزید- امام را به همین ثمن بخس فروختند و حضرت شمس الشموس را متهم به خرافه گویی کرده و به بهانه کینه و لقب امام کاظم علیهالسلام که قائم آل محمد بود، بر امام کاظم علیهالسلام وقوف کرده و ایشان را آخرین امام خواندند، واقفیه به راه انداختند تا سهم امام به امام بعد از امام کاظم یعنی امام رضا علیهالسلام نرسد.
* ظهور فاطمهای دیگر
آری چون شیعه در این عصر تربیت نشده بود، بصیرتی نداشت و سلیمانهای صرد خزاعی در عصر رضوی نیز واقفیه مسلک شدند و امام خویش را رها کردند؛ همانگونه که حضرت زینب سلامالله علیها عقلیه دلیر بنیهاشم در عصر حسنی یاور برادر بود، در عصر رضوی نیز فاطمهای معصومه نام، زینب وار دست به یاری امام رضا علیهالسلام برداشت و با محارم عازم سفری بیبازگشت شد و کربلایی رضوی را به مانند کربلای حسینی شاهد بود و پس از ۱۷ روز، در قم، نرسیده به امام عصر و برادر بزرگ خویش رحلتی شهادت گونه داشت.
تکرار تاریخ چقدر عجیب است که خاندان علوی و فرزندان رسول خدا صلیالله علیه و اله سرگذشتی شبیه خانواده امام علی و حضرت زهرا سلامالله علیهما دارند و چه شیرین گفته است امام زمان (عج) که الگوی ما ائمه علیهالسلام یگانه دختر رسول خدا صلیالله علیه و آله است و چه عجیب است که علی بن موسیالرضا علیهالسلام سرگذشتی مانند امام حسین و امام حسن مجتبی علیهماالسلام دارند.
* ای پروردگار بزرگ و ای رسول خدا(ص) مرا در غربت توس دریاب
چه زیباست زندگی سلطان سریر ارتضا علی بن موسیالرضا علیهالسلام که بهعنوان یک شیعه کامل علوی، چه خوب از عاشورای حسینی و صلح حسنی درس آموخت و مانند جد بزرگش حضرت رسول صلیالله علیه و آله با مشرکان و فرعونهای عصر خویش بهگونهای رفتار کرد که اسلام برای همیشه حفظ شد و خداوند ربالعالمین در غربت توس و در تاریکی کاخ مأمون به لحظه شهادت، هنگامیکه دست امام برای یاری طلبیدن از خداوند بهسوی آسمان دراز شد و به ذات اقدس الهی و معشوق زیبای ابدی فرمودند که ای پروردگار بزرگ و ای رسول خدا(ص) مرا در غربت توس دریاب.
خداوند، حق حضرت شمس الشموس را به زیباترین شکل ممکن ادا کرد و امروز بارگاه امام رئوف مانند خورشیدی است که بر تارک سرزمین خراسان میدرخشد و یاران خراسانی سید خراسانی تمرین بندگی و قیام میکنند تا در عصر ظهور با سید خراسانی عازم قیام مهدوی شود و خونخواه ثارالله باشند و فرزند فاطمه زهرا سلامالله علیها را از مکه یاری نمایند، تا وعده الهی محقق شده و خداوند بر مستضعفان منت نهاده و زمین را به آنها ارث داده و حکومت صالحان در ارث الهی برپا شود.
همه اینها به مدد امام هشتم است که سرزمین ایران را مأمن شیعیان و مکتب حقیقی اسلام قرار داد تا از این سرزمین نور مکتب الهی به جهان منتشر شود و مردمان این سرزمین در عصر آخرالزمان یاریگر یگانه منجی بشریت امام عصر شوند و در یککلام باید گفت که پرچم ظهور حکومت مهدوی به برکت و مدد الهی از حرم مطهر رضوی آماده حرکت برای قیام خواهد شد.
مصادف شدن رحلت شهادت گونه حضرت رسول صلیالله علیه و آله و شهادت امام حسن مجتبی و امام رضا علیهماالسلام گویای منش واحد انسان ۲۵۰ سالهای است که در ابتدای کلام از آن سخن گفته شد و این انسان ۲۵۰ ساله که با تولد رسول خدا صلیالله علیه و آله در شهر مکه حیات خود را آغاز کرد هدف نهایی خود را با امام زمان (عج) به نتیجه خواهد رساند.
به امید روزی که پشت سر مهدی فاطمه در حرم مطهر رضوی قامت به نماز عشق بسته و در عصر دلنشین و دلپذیر ظهور عِطر وجود نازنینت امام زمان را استشمام کرده و به امامت ایشان نماز عشق در محضر پروردگار را اقامه کنیم.
فاطمه قاسمی