پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلامالله علیها_ حسین حسنی: میان خدا و رسولش تشریفات و مقدماتی انجام شد، پیامبر(ص) به معراج رفت و در مقام قرب الهی که حتی جبرئیل هم در آنجا راهی نداشت از خداوند هدیه ای دریافت کرد؛ هدیه ای از جنس نور، پاکی و خلوص و هدیه ای که باید در دنیا مجسم می شد تا راه تاریک بندگی را روشن کند و بشریت را از گمراهی نجات دهد.
زمانش فرا رسید که هدیه خدا به پیامبرش تجسم یابد؛ اما نه به سادگی همه امور، بلکه تشریفاتی لازم داشت، تشریفاتی از جنس نورانیت و عبادت؛ پیامبر(ص) در خلوتگاه خود با معبود به راز و نیاز و عبادت میپرداخت و از غذای بهشتی تناول میکرد تا نور الهی در وجودش مهیای تجسم شود؛ نوری که نه از اصلاب انبیاء که مستقیم از نور خداوند جدا شده بود و در صلب خاتم الانبیاء قرار گرفته بود.
این تشریفات ادامه داشت تا اینکه پس از چهل روز جدایی پیامبر(ص) از دنیا و آنچه در آن است به کمال خود رسید و پس از آن به رحم پاکترین و مؤمنترین زنان آن زمان منتقل شد و پس از ۹ ماه پرورش مادرانه و مهربانانه نوبت تجلی و ظهور فرا رسید.
زنان دنیا پرست قریش را راهی به خانه خدیجه(س) نبود و خود را از همراهی نور محروم کرده بودند تا اینکه چهار زن از زنان بهشتی به کمکش آمدند و نور متولد شد؛ نوری که عالم را روشن کرد و جدا کننده حق از باطل و شاخص راه حق قرار گرفت.
پیامبر(ص) که از حقیقت این نور با خبر بود به اذن الهی به درستی نام او را فاطمه گذاشت؛ فاطمه یعنی جدا کننده؛ یعنی شاخص؛ یعنی نماد راه حق و حقیقت و از همین رو پیامبر(ص) در روایات متعددی به این معنا تأکید داشت که هر کسی فاطمه را دوست بدارد با من در بهشت خواهد بود و هر کسی او را دشمن بداند در آتش جهنم خواهد رفت و به راستی که چه نام پر مفهومی بر این مولود گذاشته شد.
فاطمه قرار است در این دنیا حق را از باطل جدا کند؛ به هر که غضب کند خدا هم به او غضب کند و از هر که راضی باشد خدا هم از او راضی شود و در آخرت هم محبان خود را یکی یکی از میان خلق جدا کند و به بهشت ببرد.
نقش جدا کنندگی فاطمه وقتی پر رنگ میشود که خط نفاق بعد از پیامبر(ص) به مصادره حقیقت به نفع خود پرداخت و این فاطمه بود که بعد از پیامبر(ص) با جهاد تبیین حق را از باطل جدا کرد و با گریه بی وقفه خود، تبلیغ چهره به چهره و خطبه خوانی در مسجد حق را فریاد زد و مخالفت خود را با غصب خلافت ابراز داشت.
فاطمه همانطور که از معنای ظاهری اسمش پیداست به معنای برّنده و جدا کننده است و حتی با وصیت به مخفی ماندن قبر خود کاری کرد که تا قیام قیامت حق از باطل جدا شود و به حقیقت طلبان نشان دهد که چه افرادی مورد غضبش بودند.
دوست داشتن فاطمه به زبان نیست که هر کسی ادعای دوستی او را داشته باشد بلکه محبت واقعی تبعیت می آورد و خدا به چه زیبایی در آیه ۳۲ سوره آل عمران می فرماید اگر خدا را دوست دارید از پیامبرش تبعیت کنید تا خدا هم شما را دوست داشته باشد بنابراین حتی اگر به زبان خود را دوست دار فاطمه بنامیم اگر تبعیت و پیروی نباشد این دوستی لقلقه زبانی بیش نخواهد بود.
فاطمه(س) آمد تا امت واحده ای که باید با سکوت امیرالمؤمنین(ع) واحده میماند را به گونه ای از هم جدا کند که راه گم نشود و این هنر و مأموریت فاطمه(س) بود؛ فاطمه جدایی در عین وحدت را به ما آموخت تا در دل محب و دوستدار فاطمه باشیم و رفتار و اعمال خود را از فاطمه و فرزندانش بیاموزیم در برابر تفرقه مسلمین بر کوس جدایی نکوبیم و در برابر دشمنان خدا و رسولش امت واحده باشیم.
فاطمه جدا کننده است؛ جدا کنندهای که از خدا جدا شده، ما بین او و هر زشتی و پلیدی جدایی هست، درک و معرفتش او را از سایر مخلوقات جدا کرده و خداوند او و دوستانش را از آتش جهنم جدا نموده است.