پس از وفات رسول‌خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) عده‌ای برخلاف دستور ایشان عمل کرده، عترت را کنار گذاشتند و با شعار: «حَسْبُنا کتابُ اللّه‏ِ؛ کتاب خدا برای ما کافی است.»[۱]  هم غدیر را فراموش کردند و هم دستور پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) در تمسک به ثقل اکبر(قرآن) و ثقل اصغر(عترت) را نادیده گرفتند و حق را زیرپا گذاشتند و در پی غصب خلافت، اجتماع و اجماع کردند و زمانی‌که هنوز پیکر مطهر پیامبر(ص) دفن نشده بود، توطئه آغاز گردید و اقدامات عملی برای تحقق شعارشان شروع شد.

در حقیقت در آن زمان، تاریخ بشریت بر سَر گردنه‌ای قرار گرفته بود که اگر حق از باطل مشخص نمی‌شد، مانند ادیان الهی قبل، راه حق به بیراهه کشیده می‌شد و راه حقیقی ایمان هرگز برای آیندگان قابل تشخیص نبود. اینجاست که مفهوم این حدیث قدسی در وجه تسمیه «فاطمه» قابل درک است: «همانا او فاطمه نام گرفت، چرا که خلایق از معرفتش بازماندند».[۲] چرا که خلایق از رسیدن به شناخت چنین وجود با عظمتی بازمانده‌اند. بازمانده‌ایم از درک خلقت ایشان که رسول‌خدا(ص) فرمودند: «خداوند فاطمه را از نور خود آفرید؛ پیش‌ازآنکه آدم را خلق کند»[۳]؛ درمانده‌ایم از فهم نور حضرت زهرا(س) که در معراج به حضرت رسول(ص) به ودیعه نهاده شد.[۴] عاجزیم از درک ماجرای تولد ایشان که اشرف مخلوقات، مأمور به چهل شبانه‌روز عبادت می‌گردد و در هنگام ولادتش چهار بانوی بهشتی به کمک حضرت خدیجه(س) می‌آیند.[۵] و بازمانده‌ایم از حیات کوتاه و پربرکت و مقاماتی که به آن نائل آمدند. «فرشتگان گفتند: مریم، بزرگ و برگزیده زنان زمان خود بود، ولی خداوند تو را بر تمامی زنان دو عالَم از اولین تا آخرین ایشان، برتری بخشیده است.»[۶] و مشکل است برما، درک القابی همچون «ام‌ابیها» که به حضرت نسبت داده شده‌است. برایمان قابل درک نیست که سرچشمه علم ایشان، بدون واسطه، نشات گرفته‌ از علم لایزال خداوند تبارک‌وتعالی بوده‌است که شاهد این مدعا، در این سخن از آیت‌الله بهجت قدس‌سره نهفته‌است که می‌فرمایند: «کسی حدیث کسا را از روی دقت ببیند [متوجه می‌شود که] خود حضرت [زهرا سلام‌الله‌علیها] خبر می‌دهد جبرئیل آمد پهلوی ما. نمی‌گوید پدر من گفت که جبرئیل آمد. خودش به الهام الهی فهمیده بود چنین سؤال کرد، چنین تقاضا کرد از خدا؛ هیچ نمی‌گوید که پدر من گفت که جبرئیل تقاضا کرد از خدا، خدا اجازه داد که پایین بیاید.» شخصیتی که به فرموده امام حسن عسکری(ع) حجت‌الله است بر حجج‌الله: «ما حجت‌های خداوند بر بندگانش هستیم و مادرمان فاطمه، حجت خدا بر ماست»[۷] و اسوه‌ای است برای حضرت حجت(عج) «دخت گرامی رسول خدا برای من اسوه نیکویی است.»[۸]

بنابراین یقیناً تصور رتبه دنیایی ایشان برایمان ممکن نیست، چه‌رسد مقام و مرتبۀ حضرت فاطمه(س) در آخرت و قیامت که در این‌باره نیز در حدیثی طولانی، رسول‌خدا(ص) در ذکر فضایل حضرت زهرا(س) در روز قیامت می‌فرمایند: «خداوند تبارک‌وتعالی در محشر به فاطمه(س) پیغام می‌دهد: ای فاطمه! آنچه می‌خواهی، درخواست کن، به تو عطا می‌کنم؛ و آنچه آرزو کنی برآورده می‌نمایم تا تو خشنود گردی. فاطمه(س) عرض می‌کند: خدایا تو نهایت آرزوی منی ولی خداوندا از تو می‌خواهم که محبین مرا و محبین عترت مرا عذاب نفرمایی. دوباره از درگاه خداوند ندا رسد: ای فاطمه! به عزت و جلالم، دو هزار سال قبل از آفرینش آسمان‌ها و زمین سوگند یاد کرده‌ام که دوستان تو و دوستان خاندان تو را در آتش عذاب نکنم.»[۹]

برای وجود مبارکی که معصومین(ع) درباره ایشان چنین فرموده‌اند، چگونه برای دیگر انسان‌ها این‌همه عظمت، جلال و جبروت قابل درک خواهد بود؟ حتی در وصیت این بانوی باعظمت هستی، نکاتی نهفته‌است که به فرموده آیت‌الله بهجت قدس‌سره، همچون کار پیامبران است: «اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از آن‌همه مظلومیت، در حال احتضار وصیت نمود که شبانه دفن گردد، کار عجیبی بود که نظیر کار پیغمبران است؛ زیرا کار کسی که نزاع کند و مغلوب شود و کشته و شهیده گردد و علیه او قضاوت بشود و آن‌همه بلاها را ببیند، و بااین‌حال راهی را پیدا کند که خود را مثل غالب جلوه دهد و غالب بودن خود را به دیگران نشان دهد، به کار پیغمبران و اعجاز شباهت دارد. راهی که فکر بشر از فهم آن عاجز بود و آن اینکه وصیت نمود بدون تشییع، شبانه دفن گردد… تمام اینها برای اعلام جدایی و نارضایتی از دستگاه حاکمه و طبلِ مخالفتی بود که صدای آن تا روز قیامت برای مسلمان و کافر ثابت و باقی است، و بیانگر آن است که چه ظلم‌هایی بر آن حضرت روا داشتند.»[۱۰]  و نیز می‌فرمودند: «فاطمه زهرا علیهاالسلام با همان وصیتی که کرد شبانه دفن شود، پیروز شد و پیروز است.»[۱۱]

محرم کلاردهی


[۱]. صحیح بخاری، ج۷،‌ص۹؛ صحیح مسلم،‌ج۵، ص۷۶؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۷۳ و ۴۷۴؛ شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص۵۵؛ ج۶، ص۵۱.
[۲]. «إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.»؛ بحارالانوار، ج۴٣، ص۶۵. لفظ فاطمه از ریشه «فطم» گرفته شده‌ است. این ریشه به معنای بازداشتن از چیزی است و در این روایت سبب نام‌گذاری حضرت از سوی خداوند به فاطمه را، بازداشته شدن خلق از معرفت ایشان معرفی شده است.
[۳]. «قَالَ [رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله] خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ آدَمَ.»؛ معانی‌الاخبار، ص۳۹۶؛ بحارالانوار، ج۴۳،‌ص۴.
[۴]. بحارالانوار، ج۴۳، ص۸.
[۵]. فاطمه(س) نگین عرش، ص۱۵۰.
[۶]. علل‌الشرایع، ج۱،‌ص۱۸۲؛ بحارالانوار، ج۴٣، ص٧٨.
[۷]. «نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه علینا»؛ اطیب‌البیان،‌ ج١٣، ص٢٢۵؛ ‌عوالم‌العلوم، ج۱۱،ص۱۰۳۰.
[۸]. امام عصر علیه‌السلام می‌فرماید: «وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِی أُسْوَةٌ حَسَنَة»؛احتجاج طبرسی، ج٢، ص۴۶٧.
[۹]. بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۳۹.
[۱۰]. در محضر بهجت، ج١، ص١٣١.
[۱۱]. در محضر بهجت، ج۱، ص۳۹.