سال ها انتظار این لحظه را می کشیدم و بالاخره محقق شد. باورم نمی شد که می توانم در آغازین لحظه نو شدن سال در جوار بانوی کرامت باشم.
پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها: سال ها انتظار این لحظه را می کشیدم و بالاخره محقق شد. باورم نمی شد که می توانم در آغازین لحظه نو شدن سال در جوار بانوی کرامت باشم.
آخر هر سال نیت داشتم ولی نمی شد که نمی شد اما امسال شد. گوشم به صدای سخنران است و چشمم به نق نق عقربه های ساعت؛ پس چرا نمی رسد، چرا تمام نمی شود.
یکباره به خود می آیم نهیب می خورم و سخنران اعلام می کند، آغاز سال یک هزار و سیصد و نود و شش خورشیدی. لحظه ای آن همه همهمه جای ایستادن هم در شبستان امام خمینی(ره) نیست متوقف می شود همه سکوت می کنند.
نقاره ها به صدا در می آیند و یک صدا می خواندند و سال نو می شود و نق نق ساعت تمام می شود. نمی دانم چرا با شنیدن صدای نقاره اشک های همه بی اختیار ریخت و بعد از سکوت نقاره ها دعای تحویل سال با میلیون ها دست به سوی آسمان قرائت می شود. دست هایی که تمنای خوب شدن را دارند.
خیلی خوشحالم ولی این خوشحالی مرا به یک فکر می کشد و آن فکر این است که آیا دست های امام زمان(عج) نیز در این محفل همراه هزاران زائر صحن و سرای بانوی کرامت به آسمان بلند شد.
از خود می پرسم اولین دعای مستجاب مردم در این لحظه چیست آیا به فکر امام زمان بودند و طلب تعجیل در فرج کردند؟
هیچکدام از این ها را نمی دانم؛ اما می دانم که عمه سادات دست های خود را به همراه زائرانش به آسمان برد و برای فرج آقا دعا می کند.
دعا می کند تا شاید موانع بر داشته شود و چشم ها بتوانند رخسار مهدی فاطمه را ببینند فرزندی که هزاران سال ها و شاید هم میلیون های سال است که خضر نبی(ع) و اهل بیت(ع) منتظر او هستند و قلب ها به تمنای وصال او.
راستی از مادر ائمه حضرت زهرا سلام الله علیها حرف زدیم، چه سال پر برکتی، سالی که آغاز و پایانش با نام حضرت زهرا سلام الله علیها بود.
می خواهی از حال هوای حرم بدانی؟ پس مرغ دلت را به قول شاعر راهی قم کن تا در حرم عمه سادات گم شوی؛ اینجا همیشه بهار است و هر روز و هر ساعت و هر لحظه، لحظه تحویل، لحظه تحویل قلب، قلب های یک زائر یا مجاورکه تحویل می شود، تحویل از بدی به سوی خوبی، از تاریکی به سوی نور و از معبودهای مادی و شیطانی به سوی معبود ازلی و معشوق ابدی و از خودمحوری به سوی بندگی و بندگی کردن.
در این بارگاه ملک پاسبان بهار را در کالبد آینه ها و سنگ ها منجمد کرده اند و در اینجا بهار، عمری به وسعت ابدیت دارد
می دانی چرا در حرم عمه سادات همیشه بهار است چون می توان حضور او را حس کرد. می گویی حضور چه کسی ؛ به تو می گوییم حضور همان کسی که بهار دل هاست، شفای جان هاست و قلب ها با یاد او بر مدار عشق حرکت کرده و همان کسی که قلب عاشق جز به تمنای وصال او آرام نگیرد.
همان کسی که یک یتیم را خاتمیت بخشید و او را نگین انگشتری نبوت کرد. همان کسی که علی خیبر شکن با آن همه عظمت و ابهت در برابر او مانند مویی باریک به خود می پیچید و زهرای مرضیه به احترام حضور او قامت به نماز عشق می بست.
همان کسی که در پیمان صلح امام حسن(ع) زمانی که همه به بهانه زر و زیور و تزویر او را رها کردند و او تنها ترین سردار تاریخ شد در کنار او بود و همان کسی که در کربلا خون حسین را دید و خونخواه حسین(ع) شد.
بله آستان بانوی کرامت بوی خدا می دهد و این بو در زمین خاکی و مالامال از گناه آنچنان شنیدنی و حسی کردنی است که حتی سردی زمستان و خزان پاییز هم نمی تواند آن را زرد کند و این حریم کبریایی به استناد همین بو و رنگ خدایی، همیشه بهاری است، بهاری به وسعت ابدیت.
انتهای پیام/۱۱۲