در این روزها که هنوز دل شیعیان از شکوه پیاده‌روی اربعین حسینی مالامال از غرور و عزت ‌است و همه از عظمت آن روز سخن می‌گویند، ناگاه در گذر ایام، به‌روز ۲۸ صفر می‌رسیم و مصیبت عظمایی که یک بار دیگر  همه‌ی مسلمین را در سوگ از دست‌دادن مظهر رحمت خاصه خداوند، پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم و فرزند پاکشان امام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌نشاند. اما امسال در این روز، اندوه مضاعف بر دل‌های امت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم در ایران  نشسته‌است.

اگر در سال‌های قبل راهی بود که از پشت دیوارهای بقیع، زائر قبور مطهر ائمه آرمیده در آن باشیم ولی امروز از فرط خباثت شجره‌ی خبیثه از آن هم محروم شده‌ایم؛ البته نه‌اینکه آنها محتاج زیارت ما باشند نه! این ما هستیم که گدایان آستان دوست هستیم و باید شاکر باشیم که خداوند منان نعمت ولایت و مودّت‌شان را به ما عطا فرموده است. و به‌دلیل کارشکنی‌های حکّام سعودی دل‌هایمان‌ آزرده از این سلب توفیق است. ولی چنان‌که خداوند سبحان می‌فرماید: «وَ رَبَطْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُواْ فَقَالُواْ»؛ و دل‌هایشان را استوار کردیم که برخاستند و گفتند… (کهف، ۱۴).

دل‌هایمان را از حرم کریمه اهل‌بیت علیهم‌السلام روانه مزار بی‌شمع‌وچراغ و غریبتان می‌کنیم. و نه با پای جان بلکه با پای دل و نه پیاده بلکه با بال خیال، در شب ماتم کریم، از محضر کریمه برای زیارت موالی خود شرف حضور می‌یابیم.

حالا که دل پرگشوده و راهی کویتان شده است؛ در پیشگاه مقدستان، از این همه غربت متحیر گشته و مانده‌است که شما را چگونه زیارت کند، و با کدام زیارت‌نامه با شما حرف‌دل بگوید؟! اما آن را که با بال دل آمده است زیارت‌نامه‌ی مخصوص هم اگر نباشد حرف‌دل بسیار هست و از زبان معصوم، از فضائل و کرامات‌تان آن‌قدر به ما رسیده‌است که با آن‌ها می‌توان هزاران هزار صحیفه و دفتر در پیشگاه نورانی‌تان نوشت و خواند.

پس سلامی با زبان قلب و به شوق ملاقات جانان تقدیمتان می‌کنیم: سلام بر تو ای صاحب حوض رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم، سلام بر تو ای فخر اباالحسن علیه‌السلام، سلام بر تو ای میوه دل مادر علیها‌السلام، سلام بر تو ای غریب شهر پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم، سلام بر تو ای کریم آل طه علیه‌السلام؛ «پدر و مادرم و اهل و مال و طائفه‌ام فداى شما، خدا و شما را گواه مى‌گيرم كه من به شما و به آنچه شما ايمان آورديد باور دارم، نسبت به دشمنتان و آنچه را شما به آن كفر ورزيديد كافرم. بينايم به مقام شما، و به گمراهى آنكه با شما مخالفت كرد. دوست‌دار شما و دوستان شمايم. خشمناك نسبت به دشمنان شما و دشمن آنانم. در صلحم با هركه با شما در صلح است و در جنگم با هر كه با شما جنگيد. حق مى‌دانم آنچه را شما حق دانستيد، و باطل مى‌دانم آنچه را شما باطل دانستيد، به فرمان شمايم، عارف به حقّتان هستم، به برترى شما اقرار دارم، تحمل‌كننده دانش شمايم، پرده‌نشين پيمان و حرمت شما مى‌باشم؛ به [حق] شما معترفم؛ به بازگشتتان ایمان‌دارم؛ رجعت‌تان را تصديق می‌کنم؛ چشم به راه فرمان شمايم؛ در انتظار حكومت شما به‌سر مى‌برم، گيرنده گفتار شما هستم؛ عمل‌كننده به‌فرمان شما می‌باشم؛ متوسل به‌شمايم؛ زائر شما هستم؛ پناهنده به قبر شمايم.» (برگرفته از زیارت جامعه‌کبیره، ترجمه استاد انصاریان).

اینجای زیارتم که رسیدم؛ خواستم از ویرانی بارگاه و ضریحتان ناله سرکنم، ولی با نگاهی به گذشته دیدم که با خود پیکر پاک و مطهرتان بدتر از اینها کردند و یاد تیرباران کردن تابوت‌تان، ناله‌ی دل را صدچندان کرد. خواستم از غربت قبرتان در میان مسلمانان این زمان بگریم، دیدم یاران شما امام حی خود را در میدان نبرد آن‌گونه تنها گذاشتند و تنهاترین سردار شد بهترین وصف حال شما؛ خواستم از دشمنی دشمنان‌تان گلایه کنم دیدم که همسر‌تان شده‌است قاتل جان پاکتان.

آه از این همه غربتِ غریب‌الغربای مدینه در حیات و ممات؛ آه از آن لحظه که زهر به کامتان ریختند و پاره‌پاره شد جگرتان؛ آه از آن لحظه‌ای که طشت پرخون شد از خون‌دلی که دوست و دشمن، غریبه و آشنا، اغیار و اهل‌خانه کردند به‌دلتان؛ آه از آن لحظه که تیر بر تابوت‌تان زدند و دوخته شد کفن با پیکرتان؛ آه از آن لحظه که حرمتان را ویران کردند و خرابه‌شد مرقدتان؛ و آه از این لحظه که راه را بر عاشقان‌تان بستند و حسرت بوسیدن خاک کوی‌تان شد سهم زائرتان.

علی راد