به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها، بنی‌امیه با ترویج تقدیرگرایی و دعوت مردم به این تفکر و بسط این اندیشه که نتیجه‌ای جز تسلیم در برابر ظلم و جور نداشت شعار محوری (از دل برود هر آنکه از دیده برفت) را نه‌تنها نسبت به ارزش‌ها و مناسک اسلامی بلکه نسبت به پیامبر اسلام و ارزش‌های نبوی و ائمه معصوم (ع) این شعار را دنبال می‌کردند.

بنی امیه که همواره به سیادت عبدالمطلب و بنی هاشم بر قریش و ملت عرب حسادت می‌کردند و حتی سعی داشتند به وصلت با ابولهب به عنوان پسر عبدالمطلب این سیادت و سروری را به دست آورند که با ماجرای سوره مسد و آیات آن برای همیشه این نقشه بنی امیه نقش بر آب شد.

اما ابوسفیان و فرزندانش که تا عمق جان نسبت به پیامبر اسلام و اهل بیت ایشان کینه داشتند این کینه را تا جایی پیش بردند که نتیجه آن سقیفه و بیعت شکنی تاریخی غدیر شد.

عهد شکنی که به مثابه عهد الست بندگان با خداوند بود و با وجود اینکه انسان عهد کرده بود که جز خدا را نپرستد؛ ولی حب النفس او را به بردگی شیطان کشاند و عهد و بیعت شکست.

 کینه و بغض قریش و بنی امیه نسبت به نبوت و امامت تا جایی بود که به بهانه اینکه اگر نبوت و امامت در یک خاندان جمل شود از نظر اقتدار برای مسلمانان خطرناک است بیعت غدیر را شکستند و سقیفه نشین شدند و دختر و جگر گوشه پیامبر صلوات الله علیه و آله را به شهادت رساندند تا بر غدیر و ماجرای آن در تاریخ خط فراموشی بکشند غافل از اینکه تدفین شبانه دختر رسول خدا صلوات الله علیه و آله خود سندی شد بر یادآوری ماجرا و عهد بزرگ غدیری امت اسلام که در طول تاریخ تدفین شبانه و قبر مخفی غدیر و بیعت غدیری را با رساترین صدا در گوش تاریخ فریاد زده است.

معاویه که با ماجرای حکمیت فرصت یافته بود تا بغض و کینه‌های قدیمی خود را با خاندان بنی هاشم تلافی کرده و به بهانه خویشاوندی با پیامبر برای خود سیادت و سروری در عرب دست و پا کند با ترویج تفکر تقدیر گرایی و ترویج جبر ناشی از آن امت اسلام را وادار به تسلیم در برابر خود کرده بود و حالا با شعار (از دل برود هرآن‌که از دیده برفت) در طول دوران حکومت خود سعی کرد تمام آثار اسلامی و ارزش‌های اسلامی را از جامعه به مرور پاک کند و در قدم اول جای خلافت اسلامی را با سلطنت عوض کرد و با وجود اینکه خود را خلیفه اسلامی می‌نامید در عمل مانند قیصر و کسرا به سان پادشاهان ایران و روم سلطنت می‌کرد.

معاویه در دوران حکومت خود در جامعه اسلامی اسلام را دگرگون کرد و تعریف جدیدی از اسلام ارائه کرد که با اسلام عصر نبوی فاصله زمین تا آسمان داشت امری که موجب مخالفت شدید امام حسین علیه السلام و قیام عاشورا شد.

معاویه تا زمانی که زنده بود برای حفظ سلطنت خود از رویارویی مستقیم با فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام خودداری کرد چون نمی‌خواست سلطنت خود را نابود کند اما یزید با شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا بنیان حکومت بنی امیه را نابود کرد و پس از قیام عاشورا به مرور پایه‌های سلطنت بنی امیه سست شد اما نوادگان بنی امیه در طول تاریخ همچنان دنباله رو سیاست و شعارهای معاویه بودند و همواره از شعار از دل برود هر آنکه از دید برفت در برخورد با خاندان بنی هاشم استفاده می‌کردند.

بر همین اساس شاهد هستیم که حتی در عصر حاضر بعد از گذشت بیش از هزار و اندی سال از دوران حکومت معاویه وهابیت اموی همچنان دنباله رو سیاست‌های معاویه است و حتی در دوستی با یهود نیز از معاویه تبعیت می‌کند و دنباله رو همان سیاست‌های معاویه نسبت به شیعیان است.

*نابودی آثار اسلامی اقدام تاریخی و ادامه‌دار وهابیت اموی نسبت به اسلام ناب محمدی

وهابیت اموی در طول تاریخ سعی کرده به مانند معاویه با نابودی آثار اسلامی و شهادت خاندان هاشمی شعار حکومت معاویه را دنبال کند چرا که به تصور آنها با نابودی ارزش‌ها و نمادهای اصیل اسلامی و شهادت خاندان هاشمی می‌توان ارادت قلبی امت اسلام را نسبت به اسلام ناب محمدی و خاندان پیامبر نابود کرد برای همین هم معاویه و امویان وهابی مسلک دنباله رو او در طول تاریخ از هیچ کوششی برای نابودی آثار اسلامی دریغ نکردند از ویران ساختن چندین باره مزار امام حسین علیه السلام تا نابودی مزار صحابه و آثار اسلامی به دست یزید در محاصره مدینه همه و همه سندی است بر کینه امویان وهابی و تلاش آنها برای نابودی اسلام و آثار اسلامی و شهادت خاندان نبوی؛ زیرا تصور می‌کردند با این اقدامات به مرور امت اسلام، اسلام اصیل را به فراموشی سپرده و اسلام بدون خطر مورد علاقه بنی امیه را خواهند پذیرفت؛ بنابراین در قدم‌های بعدی امویان وهابی پس از اقدامات ننگین یزید در اولین اقدام قبور بقیع را تخریب کردند چون می‌دانستند اگر حرم‌های اهل بیت رسول خدا (ص) در بقیع پا برجا باشد یادآور مقام و شان عظیم خاندان هاشمی و یادآور احادیث و رهنمودهای آنها نسبت به اسلام اصیل خواهد بود برای همین حرم‌های بقیع را تخریب کردند.

*نابودی حرم‌های بقیع نه تنها موجب فراموشی خط تاریخ نشد بلکه قدرتمندتر از گذشته تاریخ را یادآور شد

برخلاف تصور بنی امیه که در طول تاریخ تصور می‌کرد با نابودی آرامگاه‌ها و حرم‌های بقیع، یاد و خاطره اهل بیت (ع) را از حافظه تاریخی مردم پاک خواهد کرد اما اینچنین نشد و پیکر زخمی به جا مانده از این تخریب بیش از پیش یادآور عظمت خاندان نبوت است چرا که این عظمت نشان داد که آنچنان عظیم است که دشمن از ترس آن را نابود کرده است در حالی که این نابودی فریادی عظیم است بر این مطلب که اگر این بخش حافظه تاریخی که نابود شده است اگر چندان مهم و بی اهمیت نبود پس به چه علت نابود شد و این خود دلیل می سود بر کنکاش و جست و جوی جوانان و نوجوانان آزاد اندیش که بپرسند برای چه حرم‌های بقیع نابود شد و چه اشخاصی با چه سیره و سبک زندگی در این حرم‌ها آرمیده بودند و این سوال تاریخی خود دلیلی است که شالوده فکری وهابیت اموی را پنبه کرده و پرونده این تفکر را می‌بندد؛ چرا که پرسش‌های مهم پرسشگران را متحول می‌کند و این همان دلیلی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام برای آن سوال بزرگ تدفین شبانه و قبر مخفی را طرح کرد تا غدیر در سیر تفکر خطی روشنفکران معاصر و مورخان تاریخ گم نشود.

حرم‌های ویران شده در بقیع خود پرسشی بنیادین است بر اینکه چه عظمتی صاحبان حرم‌ها داشتند و چه تفکر و شاخصه فکری داشته اند که تفکر وهابی امویان برای مخفی کردن این جایگاه دست به تخریبی چنین گسترده و اهانت آمیز زده است.

پرسشی که انشالله با عنایت خداوند خود دلیلی خواهد شد بر بسترسازی و دعوت جهانی ظهور و خود دلیلی خواهد شد بر ساخت دوباره و با شکوه تر حرم‌های تخریب شده در بقیع .

به امید روزی که کبوتران خسته و خاکی بقیع صاحب حرم و صحن سرایی باشکوه برای زیارت عشاق خاندان اهل بیت شوند و مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف در جوار بقیع جایگاه خاندان هاشمی را آنچنان که شایسته است برای مردم عصر امت امامت بازگو کند.

فاطمه قاسمی