پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام:مردان بزرگ را مرگ، پایان راه نیست. آزادی خواهان حقیقی دنیا که با زهد و تقوا، اول خواستار آزادی از بند هوای نفس و گناه هستند و بعد آزادی از بند دنیا، با مرگی عزتمندانه از جنس شهادت به اوج توفیق میرسند و زیباترین لذت عالم برایشان سکرات مرگ درراه خداست!
در لحظات جان کندن و حیرت خارج شدنِ روح از بدن، اکثر مردم، بیجانی را تا استخوان ترقوه احساس میکنند و در آن هنگام اطرافیان به دنبال راه نجاتی میگردند و آنان یقین میکنند که لحظه مرگ است و از سختی جان کندن ساق بر ساق میسایند و در هم میپیچند… کَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ، وَ قيلَ مَنْ راقٍ، وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ، وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ (سوره قیامت آیات۲۵ الی ۲۹) در آن لحظات، از وحشت مرگ عرق سرد بر پیشانیشان مینشیند! اما هستند کسانی که در لحظات جان دادن مست و مسکَّر از باده ناب آزادی، سکرات مرگ را لذت میبرند!
آدم ابوالبشر به شوق بقاء، فریب عنوان «شجره الخلد» یعنی درخت جاودانگی را خورد و به آن میوه ممنوعه نزدیک شد و با آن عصیان از بهشت رانده گشت! اما مردان عاشقی که آزادی خواهان حقیقی بشر هستند در لحظهای که ما آن را مرگ میخوانیم زندهتر میشوند و به بقاء و جاودانگی میرسند. اینجاست که قرآن کریم بر ما نهیب میزند که «وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِن لَّا تَشْعُرُونَ» کسانی که درراه خداوند کشته میشوند را مرده نخوانید! آنان زندهاند ولی شما درک نمیکنید… (بقره ۱۵۸)
و شهید نواب صفوی یکی از این مردان مرد بود که مرگِ او، آزادیاش از بندهای دنیا بود. آزادی از غصههایی که برای جهل مردم و سواری دادن جاهلان! به خناسان زمان میخورد! با جستاری در وصیتنامه این شهید والامقام که رهبر عزیز و انقلابیمان میفرمایند: «اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد» پی خواهیم برد به اهداف والا و ارزشمند آن مردی که رهبر معظم انقلاب او را با عنوان«پیشاهنگ جهاد و استقامت در زمان ما» توصیف نمودند.
شهید نواب در شروع وصیتنامه خویش با خطابی به تمام مسلمانان جهان شروع میکند!
برادران مسلمانم در سراسر دنیا، دوستان ثابتقدم خدا و محمد و آل محمد (ص) السلام علیكم و رحمهالله و بركاته
و سپس با عبارتی از نهجالبلاغه از دنیای فانی میگوید تا بفهماند راهی که آغازگر آن بوده راهی نه برای منافع دنیایی که برای آخرت بوده است.
إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ أَدْبَرَتْ… وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ. همانا دنیا از ما رو گردانده و آخرت به ما رو كرده است، آنچه از عمر ما گذشت و فانی شد از دنیا بود و آنچه بهسوی ما رو كرده و به سویش شتابان میرویم آخرت است. پس بكوشید از ابناء این گذشته فانی نبوده از ابناء آن آینده حتمی باشید و خود را برای آن سرای جاوید آماده نمایید.
و تذکرات این شهید والامقام در وصیتنامهاش تذکراتی عارفانه و زاهدانه و عالمانه است. و خطابهای عمومیاش به تمام بشر، افق دید نواب را میرساند که نه برای مردمان کشوری خاص یا حتی زمانی محدود! بلکه برای همه و همیشه سخن میگوید. نکته جالب این است که تذکرات او در این وصیتنامه همه با آهی از عمق جان شروع میشود! برگرفته از آن آه جانسوز امیرالمؤمنین که فرمود آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَبُعْدِ السَّفَرِ!
آه، حاشاوکلا! خدا نخواهد كه من و شما در زمره خاسرین و بدبختان قیامت و اصحاب جحیم شمرده شویم… آه، ای بشری كه تاب مشقات آسان و زودگذر دنیا را نداشته، در مصیبت كوچكی متزلزل و عاجز گردیده و بیتاب میشوی! چگونه تن ناتوان و زبون را مهیای آن آتشی میكنی كه از غضب خداوند قهار مشتعل گردیده است؟!
آه از اين غيبت طولاني، آه، برادران، من ديدم و ديده هر عاقلي ميبيند که محبت خدا از هر محبتي شيرينتر و اطاعت فرمانش از اطاعت شيطان و شهوت و نفس گراميتر و پرهيز از عذاب آينده جاويدي که انبياء براي بدکاران وعده کردهاند از پرهيز معصیتهای زودگذر دنيا عاقلانهتر و اميد به رحمت و نعمت و لذت الهي حتمي و بيآلام بهشت از اميد به ذلت فاني و خيالي احتمالي دنيا پابرجاتر و استوارتر ميباشد و گردانيدن عنان وفا و عاطفه و محبت و غيرت بهسوی آفريننده عزيز وفا و غيرت و محبت و غيرت نزدیکتر و صحيحتر و بهحق و بهجا بوده و پروانه شمع محبت او گرديدن و در راهش سوختن و به درياي رحمت و لطفش پيوستن سعادتي است که در زير آسمان علم و عقل و وجود شهيرش فوق هر عنقا و همايي است که در خاطرها خطور کند و در تصور انديشه کنندگان بگنجد.
در فرازی از وصیتنامه او تماممسیر زندگی خود را در یک جمله و بهعنوان توصیه بیان میکند.
ای برادران، شما برای اتمامحجت حق و كسب رضای رحمان و طاعتش و برای نجات و تبرئه خود در پیشگاه عظیم خدای عزیز، حق را بگویید و تبلیغ كنید و این بیچارگان را از بیچارگی فردا خبر دهید! انذار نمایید و عدم رضای خودتان را نسبت به معاصی و نافرمانیها و تبهکاریها و طغیانها اعلام دارید (إمّا شاكِراً وَ إمّا كَفُوراً) یا هدایتپذیر گردیده و یا كفران میكنند.
در پایان شهید نواب صفوی در عبارتی گویا و واضح تمام هدف بلند خویش را بیپرده میگوید تا همگان بدانند او چون جد غریبش امام حسین علیه السلام تنها برای اسلام میکوشید و مبارزه میکرد. چنانکه حضرت اباعبدالله فرمود: «إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»
به راه او خواستم كه دنیا را در برابر حقایق اسلام تسلیم نموده، اسلام و مسلمین جهان را از چنگال جهل و شهوت و ظلم نجات داده، احكام منور اسلام را اجرا نموده و به یاری او با نشر اشعهی معارف اسلام، حیات نوینی بر پیكر مردگان بشر امروز ببخشم و حقیقت حیات انسانیت را جلوهگر سازم… اگر هزار سال هم بر این منوال پرچم فداكاری راه خدا و محمد و آل محمد را به یاری ذات اقدسش به دوش ناتوان خویش میكشیدم عاقبت مرگ بوده! باید همه اینها مقدمه تحصیل رضای خدا بوده باشد.
الحقنا الله بالحسين و جده و امه و ابيه و اخيه و ولده آمين الله العالمين. برادر شما سيد مجتبي نواب صفوي ۲۴جمادیالاولی ۱۳۷۴ هجري قمري، ۲۹ دیماه ۱۳۳۳ هجري شمسي
شاهد بر اخلاص نواب صفوی سخن امام خمینی(ره) است که فرمودند: نواب بسيار اخلاص داشت…
منصور مقدمی