به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام‌الله علیها، هفتم تیرماه سالروز انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران است که به شهادت هفتاد و پنج نفر از اعضای این حزب از جمله آیت الله شهید بهشتی و افرادی که در مجلس شورای اسلامی و هیئت دولت عضویت داشتند، منجر شد.

از جمله شهدای انقلاب اسلامی ایران که در انفجار حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیرماه ۱۳۶۰ به شهادت رسید، شهید سیدعبدالحمید دیالمه است که بعد از شهادت در مقبره شهید مفتح واقع در صحن امام رضا علیه‌السلام حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد و مطالعه پیرامون شخصیت این شهید می تواند الگوی مناسب یک جوان مؤمن انقلابی را به جوانان امروز معرفی کند.

از این رو به مناسبت سالروز شهادت شهید دیالمه به معرفی دو کتابی که در رابطه با این شهید به چاپ رسیده است می‌پردازیم.

اولین کتاب با عنوان «دیالمه» نوشته محمدمهدی خالقی و مریم قربانزاده است که به بررسی زندگی سراسر شور و مبارزه شهید سر افراز اسلام  شهید عبد الحمید دیالمه می پردازد. تعداد صفحات متنی کتاب ۱۸۴ صفحه است و در بخش پایانی کتاب ۷۵ تصویر از ادوار مختلف زندگی و تصاویر اسناد مربوط به این شهید را به نمایش گذاشته است.

این کتاب بیشتر به صورت زندگی نامه بیان شده  و کمتر اتفاق افتاده که در این کتاب خاطره‌ای از شهید بیان شود و بیشتر به بیان نظرات شهید با استناد به سخنرانی ها و نطق های این شهید پرداخته است.

برای مثال در صفحات ۱۵۹ و ۱۶۰ این کتاب یکی از نطق‌های شهید دیالمه در رابطه با روان‌شناسی صدام در حمله به ایران بیان شده است به این بیان که « من به نظرم می آید که صدام به خوبی هم نیروهای ایران را محاسبه کرده بود. به دلیل اینکه در پشت او حرکت دیگری جریان داشت  که به وسیله زمینه های دقیق علمی و کامپیوتری محاسبه شده بود. نیروهای ایران را به خوبی می‌شناخت.  نقاط ضعف و قوت او را می دانست و در روی این، برنامه منسجمی هم ریخته بود.  تعداد نفرات را محاسبه کرده بود. تعداد توپ ها و تانک ها و تجهیزات نظامی ما را محاسبه کرده بود. دقیقاً محاسبه به او نشان داده بود که سه یا پنج روز می‌تواند به آن مقصدی که می‌خواهد برسد.

اما اگر قرار باشد که یک اشتباهی انجام گرفته باشد، اشتباه بر این مبنا بود که در این طرف قضیه، زمینه هایی وجود داشت که این زمینه ها قابل محاسبه نبود. مثلاً هیچ زمانی سیستم های کامپیوتری جهان نمی‌توانستند کلمه ایثار را محاسبه بکنند.  برای آنها قابل اندازه‌گیری نبود که اگر این اکسیر به یک فرد داده بشود یا زده بشود، این فردی که در حد اعلای ایثار قرار گرفته است، چند برابر نیروی عادی خواهد داشت. کلمه شهادت در کامپیوتر و ارقام او نمی گنجید.  عشق به شهادت قابل محاسبه نبود که اگر یک فرد را که آنها به عنوان یک تن به حساب آورده بودند، این عشق به شهادت در او ایجاد بشود، این چه نیرو و مقاومتی خواهد داشت و به همین دلیل محاسباتی که کردند فقط محاسبات فرمولی و ریاضی بود و وقتی ما عوامل دیگری به این نیروها اضافه کردیم،  آنها در روی آن برنامه ریزی نکرده بودند، عملا راهشان سد شد.»

این کتاب از جامعیت خوبی سود می برد که جامع تر از آثار قبلی منتشر شده در مورد این شهید بزرگوار است. در این کتاب مصاحبه هایی با دوستان، خانواده و نزدیکان شهید دیالمه صورت گرفته و اسناد و مدارک بسیاری در کتاب گنجانده شده است و متن این کتاب از منظر روایی یک زندگی نامه داستانی است که در کنار یک متن داستانی سعی شده به اصل متون و اسناد وفادار بماند. این کتاب با یک زبان شیرین می تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.

کتاب دیگری که در زمینه شهید دیالمه به چاپ رسیده است کتابی با عنوان «آقا وحید» است که برش‌هایی کوتاه از زندگی و مبارزات سیاسی شهید عبدالحمید دیالمه را بیان کرده است.

این کتاب که چاپ اول آن در سال ۱۳۸۹ با شمارگان ۳۰۰۰ نسخه انجام شده، به کوشش آقایان محمد مهدی خالقی و حجت احمدی زر در ۹۶ صفحه گردآوری شده است و دفتر نشر معارف زحمت چاپ آن را کشیده است.

این کتاب مشتمل بر خاطراتی کوتاه و شنیدنی از زبان دوستان، همرزمان و شاگردان شهید است؛ این خاطرات که همگی کوتاه بوده و هر کدام از آنها حداکثر یک صفحه از این کتاب کوچک را به خود اختصاص داده، دورنمایی کلی و در عین حال جامع از شخصیت شهید دیالمه را به خواننده ارائه می دهد و به خواننده این امکان را می دهد که شاید در کمتر از یک ساعت که خواندن این کتاب کوچک به طول می انجامد، به یک برداشت نسبتاً جامع از شخصیت شهید برسد.

در ادامه برش‌هایی از این کتاب را می خوانیم؛

«نامش عبد الحمید بود؛ اما دوستان و اطرافیان، وحید صدایش می‌کردند. آنقدر محبوب و دوست داشتنی بود که بعد از شهادتش، بسیاری از دوستان و نزدیکانش به عشق او نام فرزندانشان را وحید می‌گذاشتند.

آری عبدالحمید دیالمه یا وحید دیالمه، همان مرد مخلصی بود که جلسات بحث و مناظره‌اش در اوایل انقلاب و به خصوص در فضای دانشگاه‌ها، زبان‌زد خاص و عام بود و بارها برای مناظره با شخص رئیس جمهور یعنی بنی صدر اعلام آمادگی کرده و به نوعی او را به مبارزه فکری و ایدئولوژیک دعوت کرده بود ولی همواره این رئیس جمهور بود که طفره می‌رفت.»

و در بخشی دیگر از این کتاب می خوانیم «آری همواره دیالمه ها (بخوانید همان خواص!) هستند که سال‌ها از مردم زمانه خود جلوترند و این عوام جامعه هستند که همیشه این موضوعات را دیر می‌فهمند و آنچه را که امثال او آن روزها می‌دیدند، تازه امروز برای آنها روشن می شود.

به راستی این خصلت برجسته از آن کسانی است که همچون او در کنار مبارزات سیاسی و همه جانبه خود در روز، ارتباطشان با مبدأ هستی در شب‌ها را نیز از یاد نمی‌برند و با استعانت از نمازهای شب و شب‌زنده‌داری‌هایشان، اینگونه روشنگری‌ها و عمار صفتی‌ها را برای خود رقم می‌زنند. اگر دیالمه جز این بود، مردم برای انداختن نام او در صندوق رأی برای انتخابات مجلس اول، برگه مزین به نام او را هیچ گاه با ذکر خالصانه صلوات به داخل صندوق بدرقه نمی‌کردند.»