پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام؛ وضع آشفته جهان پیش از اسلام در آینه راستین تاریخ آشکارا به چشم می‌خورد، خطوط تیره فساد، ستم بارگی، خونریزی و بت‌پرستی در این آینه به‌وضوح هویداست و گویی بشریت به لبه پرتگاه سقوط و نیستی خم شده بود و هر لحظه بیم آن می‌رفت که نابود شود.

اعراب پیش از اسلام دل به بت سپرده بودند و با هر آنچه دور خود به چشم سر می‌دیدند، بت می‌ساختند و بر آستانه آن نه‌تنها سر می‌سپردند و سجده می‌کردند، بلکه هرچه داشتند حتی بخشی از محصولات کشاورزی را به بت‌ها وا می‌گذاشتند. معتقد بودند جز زندگی دنیا حیات دیگری وجود ندارد.

آشکار است آنان‌که زبونی بت‌ها را به خدایی برگزیده بودند، نمی‌دیدند چگونه می‌توانستند به رستاخیز و حقیقت آن پی ببرند. پس ‌جای شگفتی است اگر اینان خانه‌ای را که ابراهیم علیه‌السلام به‌فرمان خداوند و به نام او ساخته بود، قرارگاه  بت‌های رنگارنگ خویش کرده بودند.

در ایران نیز ادیان گوناگونی رواج داشت. ولی آنچه بیشترین مردم بدان گرویده بودند، دین زرتشتی به عنوان دین رسمی ایران بود. اگر بپذیریم که زرتشت پیامبر بوده و آیینی بر اساس توحید داشته است، این را باید بدانیم که آموزه‌های راستین زرتشت با گذشت روزگاران دگرگون شد و رفته‌رفته درراه سودهای طبقات حاکمه تغییر مسیر و حتی تغییر شکل یافت.

شعارهای کلی و خوش معنای آن «گفتارنیک، پندارنیک و کردارنیک» نقابی شد تا در زیر آن اساس و اصولش را پیشوایان مذهبی آن روزگار به نفع خویش و طبقات حاکمه دگرگون سازند و چنان شد که توحید در آن به شرک گراییده و درک اثری از آن تعالیم پاک  و شیرین نماند. وضع  دین در روم نیز چنان بود که در ایران.

مسیحیت ماهیت اصیل خویش را از کف داده و به شرک و خدایی اقالیم سه‌گانه چسبیده بودن در فرانسه، بریتانیا و اسپانیا هم به خدای یگانه اعتقاد نداشتند. در هندوستان  هم دین‌های گوناگون رواج داشت و از همه بیشتر بت‌پرستی رواج داشت. در چنان روزگار پرآشوبی که جهل و ظلمت همه دنیا را فراگرفته بود، سرانجام در جمعه هفدهم ربیع‌الاول سال ۵۳ قبل از هجرت در سرزمین حجاز خورشید محمد طلوع کرد.

«چون آن حضرت متولد شد، بت‌ها که بر کعبه گذاشته بودند، همه به روی، درافتادند و چون شام شد، این ندا از آسمان رسید که: « جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا». و جمیع دنیا در آن شب روشن شد، هر سنگ و کلوخ و درختی خندید و آنچه در آسمان‌ها و زمین بود، تسبیح خدا گفتند و شیطان گریخت و می‌گفت: بهترین امت‌ها و بهترین خلایق و گرامی‌ترین بندگان و بزرگ‌ترین عالمیان محمد است.

شیخ احمد بن ابیطالب طبرسی در کتاب احتجاج از امام موسی بن جعفر علیه‌السلام روایت کرده است که چون حضرت رسول اکرم(ص) از مادر متولد شد، دست چپ را بر زمین گذاشت و دست راست را به‌سوی آسمان بلند کرد و لب‌های خود را به توحید به حرکت درآورد و از دهان مبارکش نوری ساطع شد که  اهل مکه قصرهای بصری و اطراف آن را که از شام است، دیدند و قصرهای سرخ یمن و نواحی آن را و قصرهای سفید اصطخر فارس و حوالی آن را دیدند.

در شب ولادت آن حضرت دنیا روشن شد تا آن‌که جن و انس و شیاطین ترسیدند و گفتند: در زمین امر غریبی حادث شده است و ملائکه را دیدند که فرود می‌آمدند و بالا می‌رفتند. فوج فوج تسبیح و تقدیس خدا می‌کردند و ستاره‌ها به حرکت آمدند و در میان هوا می‌خندیدند و این‌ها علامات ولادت آن حضرت بود و ابلیس لعین به سبب آن غرائب که مشاهده کرد، خواست که به آسمان رود؛ زیرا که او جایی بود در آسمان سوم که او و سایر شیاطین به سخن ملائکه گوش می‌دادند، چون رفتند که حقیقت واقعه را معلوم کنند، آن‌ها را به تیر شهاب راندند(منتهی الامال، شیخ عباس قمی)».

آری؛ پیامبر از کودکی موردعنایت و لطف خدا بود و پیوسته به یاری فرشتگان و به کمک الهام، به کارهایی که به هنجار بود، راهنمایی می‌شد.

در روایتی آمده است: یک روز محمد صلی‌الله علیه و آله که هنوز سنش از چهار سال نگذشته بود، از حلیمه خواست که همراه برادران هم‌شیر خویش  به صحرا برود، حلیمه می‌گوید که فردای آن روز محمد(صلی‌الله علیه و آله) را شستم و خرمن گیسوانش را روغن زدم. به چشمان مبارکش سرمه کشیدم و یک مهره یمانی بر نخ آوریختم تا از دیو صحرا او را گزندی نرسد. اما محمد (صلی‌الله علیه و آله) مهره را از گردن باز کرد و چنین گفت: «مهلا یا اماه فان معی من یحفظنی» مادر جان، آرام باش خدای من با من و مرانگهبان است.

آری؛ رفتار و گفتار پیامبر در همان کودکی چنان بود که نظر همه افراد را جلب می‌کرد. در جوانی نیز آنچه مردم آن محیط به آن‌ها آلوده بودند، برکنار بود و در مجالس غزل خوانی و پایکوبی آنان شرکت نمی‌کردند؛ بت‌ها را دشمن می‌دانست. راست‌گو و درستکار بود؛ سال‌ها پیش از پیامبری مردم او را امین می‌نامیدند؛ دلی پاک و فکری درخشان و نهاد الهی و آسمانی داشت.

سالی یک ماه به غار حراء می‌رفت و با خدا رازها و نیازها داشت. در پایان ماه پیش از آنکه به خانه بازگردد، به کعبه می‌رفت و هفت بار یا بیشتر طواف می‌کرد. آنگاه به خانه خویش بازمی‌گشت.

درستی کردار حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله و ویژگی های روحی و اخلاقی او و فطری بودن آیین  پاک اسلام باعث شد که مردم از جهل و خرافه‌پرستی دور شوند و دسته‌دسته به اسلام متمایل شوند.

پیامبر در شب سیاه جهل و ظلمت  طلوع کرد. جوامعی  که در آن روزگار در هر زمینه‌ای به تاریکی فساد فرورفته بودند، از یک‌سو و خطوط برجسته فقر و ذلت از دیگر سو، موجب شده بود تا تاریکی چون ابری غلیظ و ضخیم بر آسمان زندگی  روزمره همه جوامع آن روزگار فروخفته و ظلمت چنان دهشت‌زا و مقتدر حاکم شود که تنها طلوع خورشیدی تابان می‌توانست آن تیرگی‌ها را پیدا کند.

حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله با طلوع خود در سرزمین حجاز، ابرهای غلیظ و ضخیم  را کنار زد و با تابیدنش توحید و یکتاپرستی را برای بشریت به ارمغان آورد.

سیما حجازی