دلیل اول این است که این کار منحصر به ما نیست. هر کشورى در هر کجاى دنیا، با قطع نظر از فقر و ثروتش، بخشى از امکاناتش را به کمک‏هاى خارجى اختصاص مى‏دهد. بسیارى از کشورهاى آفریقایى در حالى که خودشان در منتهاى فقرند، آورگان کشورهاى دیگر را مى‏پذیرند یا بار کشورهاى دیگر را به دوش مى‏کشند؛ براى مثال اگر در کشور بروندى یا رواندا جنگ قبیله‏اى صورت گیرد، عده‏اى که مورد ستم قبیله‏ها هستند به کشورهاى مجاور فرار مى‏کنند؛ هر چند آن کشور فقیر باشد؛ مثلًا از رواندا به او گاندا یا از زئیر به اوگاندا مى‏روند. این‏ها، هر چند فقیرند، مهمان‏هاى ناخوانده را از کشور خود بیرون نمى‏کنند یا از حداقل امکانات محروم نمى‏سازند. افزون بر این، همه کشورها سهمیه‏اى به بهداشت جهانى مى‏دهند و بهداشت جهانى آن را صرف کشورهاى فقیر مى‏کند. بنابراین، کمک به کشور دیگر امرى رایج و بین‏المللى است و هیچ کشورى نمى‏تواند از زیر بار این مسؤولیت شانه خالى کند؛ هر چند خود به این کمک مالى نیازمند باشد.

امروز این امر وظیفه‏اى بین المللى تعریف مى‏شود و به ما اختصاص ندارد. ما نمى‏توانیم از عرف پذیرفته شده بین المللى شانه خالى کنیم؛ زیرا ما نیز در مواردى محتاج هستیم و دیگران به ما کمک مى‏کنند. بنابراین، باید دِین خویش را به جامعه بین المللى ادا کنیم تا در شمار فعالان بین المللى جاى گیریم؛ زیرا بخشى از نیازمندى‏هاى سیاسى و اقتصادى ما در همکارى با جامعه بین المللى حاصل مى‏شود. ما نمى‏توانیم منزوى باشیم. باید حضور داشته باشیم و هزینه این حضور را نیز بپردازیم. حق عضویتى که به سازمان ملل، یونسکو، بهداشت جهانى‏WHO ، سازمان کارALO و کنفرانس اسلامى مى‏دهیم، رقم بالایى است که نمى‏توانیم از آن شانه خالى کنیم؛ زیرا بخشى از نیازمندى‏هاى ما به وسیله عضویت و مشارکت فعال در مجامع بین المللى تأمین مى‏ شود.

دلیل دوم که اختصاصى‏تر است، رابطه بین کشورهاى اسلامى است. بخشى از منافع سیاسى، معنوى، فرهنگى و یا حتى مادى ما در بین الملل اسلامى تأمین مى‏شود؛ مثلًا وقتى شما مى‏خواهید از بانک اسلامى وام بگیرید، باید عضو کنفرانس اسلامى باشید، حق عضویت خود را بپردازید و نشان دهید که در روز حادثه به یارى کشورهاى اسلامى دیگر مى‏شتابید. باید همه این امور تحقق یابد تا اگر شما نیاز سیاسى پیدا کردید یا با جبهه مقابل ایران یا اسلام درگیر شدید، بتوانید از دیگر کشورهاى اسلامى کمک‏هاى سیاسى و بین المللى طلب کنید.

دلیل سوم امنیت ملى است. بخشى از امنیت ملى هر کشور در خارج از مرزهایش تأمین مى‏شود، یعنى شما نمى‏توانید در محدوده خاک ایران بمانید و توقع داشته باشید که امنیت تان تأمین شود. این امرى همیشگى است؛ حضرت امیرمؤمنان (ع) مى‏فرماید: هیچ قومى ذلیل نشدند مگر این که درخانه خود نشستند تادشمن به سراغ‏شان آمد. این یک واقعیت همیشه تاریخ است. وقتى مى‏بینید دشمن در کشورهاى همسایه یا منطقه علیه شما زمینه سازى مى‏کند، شما نباید آن قدر بنشینید تا طرح‏هاى دشمن از مرحله تئورى به عمل در آید و به خاک شما حمله کند.

تعرض و تهاجم بهترین دفاع است؛ یعنى اگر دیدید در خارج از مرزها، در کشورهاى همسایه یا منطقه، علیه شما اقداماتى مى‏کنند و در حال پختن آشى هستند که بخواهید یا نخواهید به خوردتان مى‏دهند، باید در پخت آش دخالت کنید تا آش سمى به خوردتان ندهند.

شما ببینید امریکایى‏ها در نیمکره غربى هستند و ناوگانشان را به نیمکره شرقى مى‏فرستند. اگر از امریکایى‏ها بپرسند شما در خلیج فارس چه مى‏کنید، مى‏گویند منافع ملى امریکا ایجاب مى‏کند در خلیج فارس باشیم. منافع ملى امریکایى‏ها ایجاب مى‏کند در خلیج فارس باشند. منافع ایران هم ایجاب مى‏کند در منطقه خودش حضور فعال داشته باشد و شاخص‏ها و گیرنده هایى داشته باشد که بتوانند پیش از وقت اخطار دهند و ما را از خطرهایى که در پیش داریم آگاه سازند تا اگر لازم شد، پیشگیرى کنیم.

ما باید در لبنان، فلسطین، خلیج فارس، دریاى خزر، آسیاى مرکزى، قفقاز، افغانستان، آفریقا، بالکان و در هر کجا که مى‏توانیم، حضور داشته باشیم تا بتوانیم از منافع ایران دفاع کنیم. این معنایش دخالت درامور داخلى دیگران نیست. ما با دولت افغانستان رفاقت مى‏کنیم، آن‏ها را یارى‏ مى‏دهیم، هنگام نیاز کمک‏هاى امدادى مى‏فرستیم و اگر آواره‏هاى افغانى به ایران آمدند، از آن‏ها پذیرایى مى‏کنیم. بالاخره یکى از چیزهایى که نمى‏توانیم تغییر دهیم، همسایه‏هااست. اگر دشمنان بخواهند علیه ما کارى کنند، حتماً در کشورهاى همسایه ما پایگاه درست مى‏کنند؛ یعنى شما اگر روابط با کشورهاى همسایه و منطقه را اصلاح کنید، آن کشور همسایه به دشمن یا متجاوز خارجى اجازه نمى‏دهد پایگاه نظامى علیه شما درست کند؛ یعنى اگر قرار شد به ایران حمله‏اى صورت گیرد، حتماً از طریق همسایه‏ها است. پس ما اگر رابطه‏ مان را با همسایه هایمان اصلاح کنیم، شانس این که یک بیگانه ستیزه‏جو از خاک کشور همسایه براى حمله به ما استفاده کند، کم مى‏شود. سوریه متّحد ما است، لبنان، حداقل حزب الله لبنان دوست و متحد ما است و این‏ها کنار مرز اسرائیل‏اند. اگر اسرائیلى‏ها آمدند در کشورهاى همسایه ما نفوذ کردند، یکى از اهدافشان فشار آوردن بر ما است. ما هم باید کار متقابل کنیم تا نوعى توازن منطقه‏اى به وجود آید. در بسیارى از موارد، امنیت کشورها در سایه توازن استراتژیک نیروهاى مختلف و عوامل ایجاد کننده قدرت در منطقه ایجاد مى‏ شود.

منبع : ماهنامه پرسمان سال اول (۱۳۸۱) / شماره ۳ / صفحه ۳۱