به هرکجای دنیا که نگاه می‌کنم… با هرکس که هم‌صحبت می‌شوم… به هرکجای تاریخ که مراجعه می‌کنم می‌بینم همه دنبال آرامشی می‌گردند که جز با ظهور شما امکان ندارد… همه دنبال آن روزی هستند که زمین یک حکومت داشته باشد و مرزی در کار نباشد. رهبری واحد… قوانین واحد… دنیایی بدون تبعیض… دنیایی عادلانه… دنیایی که در آن‌همه برای هم دلسوز باشند و هیچ‌کس خود را دشمن هیچ‌کس نداند. حق کسی ضایع نشود. هرکس هرکجای دنیا که هست امنیت داشته باشد…. این آرزو و رویای همه مردم دنیاست. و مردم آن‌قدر به جنگ و خون‌ریزی و بی‌عدالتی و تبعیض در دنیا عادت کرده‌اند که حتی به این آرزوی خود کمتر فکر می‌کنند چه رسد به این‌که برای رسیدن به چنین آرزویی بخواهند تلاش کنند و زحمت بکشند! مردم این مدینه فاضله را فکر می‌کنند یک رویاست غافل از این‌که اگر به اعتقادات خودشان هم نگاه کنند می‌بینند این رویای شیرین وعده‌ای است که دین و مذهبشان داده! تقریباً تمام طرز فکرهای عالم قبول دارد که روزگاری خواهد رسید که زمین را یک منجی نجات خواهد داد و آن‌وقت است که زندگی و پیشرفت معنا پیدا می‌کند. آری امروز بیشترین هزینه‌ای که در دنیا صرف می‌شوم برای دشمنی کردن است و زورگویی. اگر کشوری به دنبال پیشرفت باشد باید بیش‌ازحد معمول هزینه کند و کشوری که پیشرفته است هزینه می‌کند تا این کشور درحال توسعه سرعت نگیرد! اما روزگاری که همه مردم امت واحدی باشند از هر رنگ و نژاد و زبان… وقتی رهبر جهان یک نفر باشد و آن‌هم رهبری الهی و معصوم و عادل! وقتی برنامه و سبک زندگی همه مردم دنیا یکی باشد و آن‌هم برنامه‌ای الهی و مقدس آن روزگار زمین دیدن دارد… آن‌وقت است که زندگی معنا پیدا می‌کند.
آقا جان یا صاحب‌الزمان مردم نمی‌دانند آن زندگی که ده‌ها نسل پدرانمان در آرزویش مرده‌اند تنها وقتی محقق می‌شوم که شما ظهور کرده باشید! خیلی از ما هنوز همان هستیم که جدتان در موردمان گفت: ً إِنَّ النَّاسَ‏ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم‏… تحف العقول، ص: ۲۴۵ مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان‌هایشان است…
آری بسیاری از ما بنده دنیاییم و تا دین لقلقه زبانمان باشد چیزی از دنیای زیبای بعد از ظهور شما نخواهیم فهمید. اگر بنده دنیا نبودیم تازه می‌فهمیدیم دنیا یعنی چه… تازه می‌فهمیدیم دنیا می‌تواند آرام باشد، امن و زیبا باشد. آری ما نشناختیم زندگی را نفهمیده‌ایم که این دنیا تجارت‌خانه خوب و آرامی است که ما بی‌خودی شلوغش کرده‌ایم! مگر امیر المومنین نفرمود: الدنیا متجر اولیا الله… دنیا محل تجارت اولیاء خداست. نمی‌فهمم؟ چرا ما این‌قدر با سرمایه‌مان، بازی می‌کنیم به‌جای آن‌که تجارت کنیم؟ به‌جای آنکه سرمایه‌مان را بدهیم و آرامش آخرت بخریم داروندارمان را خرج هیچ و پوچ دنیا می‌کنیم! و در دوری باطل بیشتر می‌خوریم که بهتر کارکنیم و بهتر کار می‌کنیم که بیشتر بخوریم! این شده تمام زندگی بسیاری از ما! درحالی‌که قرار است جوری زندگی کنیم که یار و سرباز شما باشیم و بیشتر کارکنیم که تا بهتر زندگی کنیم و بهتر زندگی کنیم که برای دنیا کاراتر باشیم و برای دنیا کارا باشیم تا خودمان و اطرافیانمان را به کمال نزدیک‌تر کنیم و با نزدیک شدن به کمالات معنوی و الهی سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم…
عمار علیدوست