به گزارش پایگاه خبری آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها، چهارم شعبان است میلاد مسعود حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام. آن مرد ابوالفضایل که فضایلش از شمار خارج است. آن ابر مردی که نه تنها علمدار کربلا، که علمدار تمام اسلام در برابر تمام کفر و نفاق در تمام تاریخ بود! آن بزرگ مردی که باب‌الحوائج لقب دارد و حتی نامسلمانان نیز ارادتمند وجود ذی‌جود این جواد کرم بخش هستند. آری نمی‌دانیم و نخواهیم دانست که آن بزرگ مرد متواضع، چه منزلتی نزد خداوند دارد ولی میدانیم که حضرت امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: براى عباس علیه‌السلام، نزد خداوند تبارک‌وتعالی، منزلتى است كه همه شهدا در روز قيامت، به او غبطه می‌خورند…
«إنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّهِ تَبارَكَ وتَعالى مَنزِلَةً يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ»الأمالى شیخ صدوق، ص ۵۴۷، ح ۷۳۱
چه اجحاف بزرگی است که از آن مرد خدا جز دست و بازو و چشم ابرو در اذهان چیزی نماند… چقدر بد است اگر آن بیکران فضایل فراموش شود! امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: عموی ما عباس بصیرت و نور قلبی‌اش نافذ بود، ایمانش قوی و با صلابت بود و در رکاب امام حسین (علیه‌السلام) جهاد کرد و در امتحانی شگرف نعمتی نیک به او داده شد و به مقام شهادت نائل آمد.
«کان عمُّنا العبّاس نافِذَ البَصیرَه، صَلبَ الإیمان، جاهَدَ مَعَ أبی عبد الله و اَبلی بلاءً حسنا و مضی شهیدا»
عمدة الطّالب، ص ۳۵۶
آن بصیرت بی‌نظیر و آن ایمان فوق تصور چرا باید مغفول باشد؟ ای کاش مردم از علم ایشان خبر داشتند و می‌فهمیدند این را که حضرت عباس علیه‌السلام ابوالفضایل بوده و مناقب ایشان در شجاعت و جنگ‌آوری خلاصه نمی‌شود! کاش مردم می‌دانستند که ایشان از بزرگ‌ترین علما و دانشمندان زمان خویش بودند.
ای کاش همه می‌دانستند که ایشان و در زهد و پارسایی، در اخلاص و عبادت شهره عام و خاص بوده! و از عارفان زمان به شمار می‌رفت. نقل‌شده است صورت قاتل حضرت، که شخصی از طایفه «بنی دارم» بود، کاملاً سیاه شد. علت را که از او پرسیدند. گفت: «من مردی را کشتم که در وسط پیشانی او اثر سجده بود، او عباس بود…»
ای کاش همه بدانند که محقق بزرگ شیخ عبدالواحد مظفر، سه جلد کتاب فقط در شأن و منزلت حضرت عباس علیه‌السلام به نگارش درآورد و آن را (البطل العلقمی) نامید که بالغ بر هزار و ۲۰۰ صفحه است!
آری جانبازی جزئی از فضایل آن مرد بزرگ خداست. اما جانبازی آن پور حیدر کرار در قطع عضو در راه خدا خلاصه نمی‌شود! حضرت عباس جان‌باز بود! جان برای او در راه خدا بازیچه بود، چنان‌که در کربلا، اذن میدان که می‌گرفت فرمود: سینه‌ام تنگ آمده…
حال باید درود بفرستیم بر تمام جانبازانی که سینه‌شان از وصال معشوق تنگ آمده و اما هنوز در مقام ابتلا و آزمایش الهی هستند! آری آنان که شهید درگاه حق تعالی شدند لحظه‌ای سختی چشیدند و اما پاک و بی‌گناه سعادتی ابدی را به جان خریدند اما جانبازان و خانواده‌های معظم ایشان هر روز جهاد می‌کنند.
جهاد با مشکلات فردی روزمره که در ساده‌ترین مسائل گریبان‌گیرشان است.
جهاد با زخم‌زبان کوردلان نامرد! که آزادیشان را مدیون ایشانند ولی با سواستفاده از همین آزادی به این آزاد مردان خدا طعنه می‌زنند.
و از همه مهم‌تر! جهاد اکبر… جهاد با نفس اماره‌ای که هر روز وسوسه کفران و ناشکری را در گوش ایشان می‌خواند، هر روز وسوسه سهم‌خواهی‌های نامتعارف و ضایع کردن اجر زحمات مخلصانه چند ساله را در قلب ایشان می‌اندازد!
خدا حفظشان کند که هنوز شیر مردان میدان نبرد را در میان همین مردان روی تخت یا ویلچر می‌بینیم که در این جنگ نابرابر نرم در عرصه‌های مختلف فرهنگی هنوز حماسه می‌آفرینند! دست ابوالفضل یارشان باد.
مقدمی